حالا بیش از سی و سه ماه از صدارت جواد شمقدری و علیرضا سجادپور بر پهنه نحیف شده سینمای ایران نتیجه نداشتن چشمانداز پیشبرد سینمای ایران و فروکاستن مدیریت فرهنگی به ممیزی آثار و بر عهده گذاردن کاستیها به عوامل بیرونی میگذرد.
چنانچه در زمان استقرار (و نه تاسیس) نظام، هم چنان گفتمان دشمن و دشمنشناسی را معتبربدانیم هیچ چیز بیش از تخریب و فرو کاستن سرمایه اعتماد عمومی به سود دشمن نیست. مدیریت سی و سه ماهه آقایان شمقدری و سجادپور نه تنها در عرصه تامین زیر ساختهای سینمایی نظیر ساخت سالن سینما و تامین فنآوری و تجهیزات نوین و حمایت از منابع انسانی قابل عرضه و دفاع نیست (حتی در مقابل وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی دولت نهم) بلکه به آنچه در ابتدای حضور و تکیه زدن بر صندلیهای ساختمان شرقی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی وعده داده بودند هم شبیه نیست.
از آن شعار رفع توقیف فیلمها و مدیریت یک پارچه بر سینما که پیشتر به عنوان نقطه هدف تیم مدیریت جواد شمقدری با قوت و افتخار مطرح میشد. اینک با توقیف فیلمهایی از نامداران سینمای پس از انقلاب روبرویم. از دیگر سوی نیز پلمب سینما توسط نیروی انتظامی و پایین کشیدن پرده فیلمهای در حال اکران توسط حوزه هنری و شهرداری تهران چیزی جز دو موفقیت: الف) به تعطیلی کشاندن خانه سینما با دستور انحلال جامعه اصناف سینمایی ب) امکان تشکیل جلسه بدون خروجی ملموس با ریاست محترم جمهور، برای معاونت سینمایی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی (که در رویای تشکیل سازمانی سینمایی است) باقی نگذاشته است، اما از اینها هم که بگذریم نمیتوان از احساس یاس و سرخوردگی سینماگران از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و دولت دهم ثمره بیاعتمادی به آنان و تخریب و تعطیلی تشکل مورد وثوقشان به راحتی گذشت.
طی سه سال گذشته سینماگران بارها در بیانیهها و گفتوگوهای رسانهای خود بر خطا بودن تئوری و رویکرد بیاعتمادی به سینماگران و منتخبان تشکل مورد وثوقشان گفتند و نوشتند، اما گوشی شنوا نبود و اینک با انبوه مشکلات معیشتی ناشی از بیبرنامگی در نمایش و تولید سینما خود را تنها و بییاور میبینند و اگر نیاز تلویزیون به انبوهی تولیدات فیلم و سریال نبود، معلوم نمیشد که امروز چه بر سر معیشت سینماگران میآمد.
در هر حال به سنت مالوف تاریخی، همه مدیران دولتی مسند خود را امروز یا فردا ترک میکنند و صرفا نام نیک کسانی باقی میماند که در زمان صدارتشان با احترام صادقانه به مخاطبانشان و تامین زیر ساختهای انسانی، نمایش و تولید و با توسعه ساختار حقوقی واگذاری فعالیتها و گسترش حضور بخش خصوصی را برای توسعه سینمای ایران، فراهم کرده باشند.
آقایان شمقدری و سجادپور سلام، فرصت چندانی باقی نمانده است!
از نظر نگارنده ارزیابی مدیریت سینمایی با کمی شدن شاخصهای زیر ممکن است و نه شعار:
۱) افزایش ظرفیت نمایش باساخت سالنهای سینمایی
۲) تامین زیر ساختهای تولید با توسعه و روزآمد سازی تجهیزات فیلمبرداری، حرکتی و نورپردازی و بعد از تولید
۳) تنظیم قوانین حمایتی برای حضور موثر بخش خصوصی در اقتصاد سینما (نمایش و تولید)
۴) میزان توسعه انسانی با تامین نیازهای اجتماعی سینماگران چون بیمه بیکاری / توسعه بیمههای درمانی / آموزش کارگاهی مداوم
۵) تسهیل و حمایت از بخش خصوصی برای حضور در عرصه جهانی برای فروش اثار سینمایی و خروج از اقتصاد بسته داخلی
۶) واگذاری تصدیگری از دولت و شفاف سازی شاخصهای دریافت وام و تسهیلات دولتی.
۵۸۵۸
خبرآنلاین