خرداد ۱۴۰۲
طنز و کاریکاتور > طنز – دو قطعه شعر طنز از کتاب تازه انتشار یافته ناصر فیض را با عنوان «فیض بوک» در ادامه میخوانید، این اثر طنز سوره مهر امسال در نمایشگاه کتاب رونمایی و عرضه شد.
گذشت دوره هشتم، دهی نشد آباد
خدا کند نشود دورِ هرچه بادا باد!
نه اینکه هرچه خرابی خرابتر شد و رفت
و هم چنین، نه که هر خیر شد شر از بنیاد!
زدند از پی ارشاد پرسهها در شهر
شدند جمله خلایق ز گشتها ارشاد
نشد به مشعل فرهنگ هیچ آبی گرم
گرفت روز و شب خلق را تب اعداد
برای لقمه نانی به لطف دولت مهر
گذشت روز و شبم درکمیته امداد
نداشت زخم وطن جز پماد دین، مرهم
به شرط آن که نمالند از این پماد، بسیار
سئوال کردم اگر دین؟ که پیش از این هم بود!
مرا مجاب نکرد اجتماع این اضداد
برای بنده که پایان کار روشن بود
از ابتدای همان سکّهای که کج افتاد!
به حکم عقل و خرد کف نمیکند هرگز
مگر دوباره شود سین هر چه صابون صاد
مرا ز مردمِ در خُلق؛ تَنگ، شد معلوم
حدیث کهنه سرنا زدن ز سمت گشاد
چنان اسیر عنایات دولت نهم اَم
که کرده عشق وی از هشت دولتم آزاد
برای گیر ندادن به این و آن، آدم
چه خوب میشد اگر بود کور مادرزاد
علی الخصوص در این روزها که خاک وطن
رها شدهست ز هرچه خلاف شرع و فساد
***
***
گر ده کلید اضافه شود بر نود کلید
در دسته کلید شما هست صد کلید
یا ده کلید اگر ز همین حلقه کم شود
حالا داخل حلقه چه داری؟ نود کلید
وقتی نود کلید تو صد میشود، که باز
بر آن نود، اضافه کنی ده عدد کلید
تا حال دیدهاید؟ نه! حتی شنیدهاید
بر سینه دری بزند دست رد کلید!؟
در را اگر به خیر و خوشی وا نمیکند
افتاده است در وسط قفل، بد کلید
درها فقط به هفت روش باز میشوند
هُل، ضربه، زنگ، مشت، شکستن، لگد، کلید
قفلی به روی قفل دگر میزند، همین
وقتی که هیچ کار نباشد بلد کلید
کرد آنچه قفل بسته در این شهر بود، هرز
افتاد تا به دست یکی بیخرد، کلید
هرگز شبیه آدمیان نیست عادتش
بر هیچ قفلساز نورزد حسد، کلید
با اینکه واضح است که با قفلسازها
کی میکند برابری از حیث قد، کلید!
وقتی ردیف شعر کلید است، ناگزیر
باید کنار قافیه بگذارم عَد… کلید!
شُل شد اگرچه کار غنا بعد از آن ولی
«سُل» شد به دست مبتکر باربد، کلید
تنها «حسین جعفریان» بود در جهان
با عشق زد به واقعهای مستند کلید
در مصرع اول، «محمّد» نیامدهست
وزنش برای آن که غلط میشود، کلید…
۶۰۶۰
RSS
منبع:خبرآنلاین
باز نشر: پورتال خبری ممتاز نیوز www.momtaznews.com