غزل/ خورشیدها به نیزه، همه در تلاوتند

گردآوری شده توسط گروه وبگردی ممتاز نیوز:

حالا که باز روضۀ هر شب شروع شد
آوارگیِ موکبِ زینب شروع شد

می گفت مادرش که بمیرم برای او
تازه بکاء و نالۀ هر شب شروع شد

سوزی که از مقطع الاعضا گرفته بود
صوت الحزین شد و چو ، نِی از لب شروع شد

بعد از جدا شدن ز تن پاره پاره دید
درد و بلا و غصه لبالب شروع شد

وقتی زمان قافله سالاری اش رسید
زخم زبان و کینه مرتب شروع شد

گاهی تنور ، طور تجلای نور بود
گاهی ز  دِیر نالۀ یا رب شروع شد

سرها به نیزه رفت و بدن ها به نیزه خفت
یعنی که اصل صحبت و مطلب شروع شد

خورشیدها به نیزه ، همه در تلاوتند
هشتاد و چند ضجّۀ کوکب شروع شد

زینب نظاره می کند و خطبه می کند
یعنی پیام تازۀ مکتب شروع شد

تفسیر کرد از نوک نیزه برادرش
آن آیه را که از لب زینب شروع شد

از قتلگاه تا دل کوفه و بلکه شام
اصلاح دین و مکتب و مذهب شروع شد

از اختران پاک و نجیبه مگو مگو!
توهین به دختران معذّب شروع شد


باشگاه خبرنگاران
باز نشر: پورتال خبری ممتاز نیوز www.momtaznews.com

نظرتان را در مورد مطلب فوق بنویسید. نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.