چهارمین کنگره حزب عدالت و توسعه ترکیه با تمام هیاهوی رسانه ای و موضعگیری های نخست وزیر پایان یافت و در آن بیش از آنکه جانشینان آینده اردوغان در حزب مشخص شوند، اردوغان کوشید تا استراتژی ها و راهبردها را جانشین خود سازد تا بدین ترتیب برایش هیچ فرقی نداشته باشد جانشین اش که خواهد بود.
اما گذشته از این، اردوغان و میهمانانش اظهارات جالبی داشتند. اردوغان که وعده سیاست درهای باز به سوی کردها را داده بود، در این کنگره سخن از معرکه ملاذگرد روزگار سلاجقه راند که در آن حاکمان سلجوقی، دولت های کوچک کردها را برچیدند؛ او همچنین خود را نواده آلب ارسلان سلجوقی معرفی کرد و بدین ترتیب تمامی درهای باز به سوی کردها را بست. او همچنین خود را نواده سلطان سلیم و سلطان سلمانی خواند که در روزگار آنها، دهها هزار شیعی به فتوای مفتی روزگار آنها به دست فنا سپرده شدند تا بدین سان، سیاست اردوغان تا حد گذر بر اجساد مردگان نزول کند؛ این، یادآور ایده اردوغان برای احیای عظمت امپراتوری عثمانی است. جالب تر اینجاست که منتقدان اردوغان در داخل ترکیه او را با عنوان “سلطان” می شناسند، سلطانی که در مطلق گرایی حرف اول و آخر را در حزبش می زند و هیچ جریان سیاسی فعال در درون آن دیده نمی شود و در کنگره اخیر، یک بار هم اسمی از عبدالله گل نبرد؛ اما اردوغان طبعا از یاد نمی برد که گذشته متعلق به گذشته است و ملت های گذشته امروز همگی مستقل اند و دیگر روزگار ارباب رعیتی به تاریخ پیوسته است.
اما یکی از غایبان بزرگ اظهارات اردوغان در کنگره، اروپا و عضویت ترکیه در اتحادیه اروپا بود که اردوغان برای آن هزینه های کلان پرداخته بود. او زمانی هم که درباره اروپا اشاره وار سخن گفت، از آلمان و فرانسه به علت اسلاموفوبیا انتقاد کرد و گذشت. البته از یاد نبریم که در این کنگره هیچ کدام از رهبران سیاسی اروپا حضور نداشتند که معلوم نیست اردوغان آنها را دعوت نکرده یا اینکه دعوت کرده و پاسخ نداده اند. و این البته به معنای ضعیف شدن روابط ترکیه با اروپا نیست، بلکه ضرورت های بین المللی اقتضا کرده است. در این بین، نکته قابل توجه دعوت از رهبران اسلامگرای کشورهای مصر و تونس و فلسطین یعنی محمد مرسی، راشد الغنوشی و خالد مشعل بود، به طوری که کنگره رویکردی اسلامگرایانه و اخوان المسلمینی به خود گرفت و این نشان از اتخاذ سیاست مذهبی و نه سکولار از جانب اردوغان است. افزون بر آن، اساسا حضور خالد مشعل در این کنگره، روحیه “جهادی” آن را در اذهان متبادر ساخت.
در این بین، اظهارات خالد مشعل رییس دفتر سیاسی جنبش حماس در این کنگره هم تامل برانگیز بود. خالد مشعل ترکیه را الگویی موفق برای جهان اسلام دانست و نشان رهبری جهان اسلام را هم به اردوغان داد. معلوم نیست زمانی که مشعل دراین باره سخن می راند، آیا یادش رفته بود که ایده اش درباره ضرورت آزادی فلسطین از طریق مبارزه و مقاومت و نه مذاکره چندان به مذاق اردوغان خوش نمی آید و حتی از فلسطینیان به علت شلیک موشک از غزه به جنوب اراضی اشغالی انتقاد می کند؟ یا اینکه آیا یادش رفت که اردوغان زمانی که در همین کنگره درباب فلسطین صحبت کرد، صرفا گفت تا زمان عذرخواهی تل آویو، روابط خود را با آن بهبود نخواهد بخشید، بی آنکه اشاره ای به یهودی سازی قدس و توسعه شهرک های یهودی نشین و محاصره نوار غزه بکند؟ موضعگیری مشعل به جای آنکه مسلمانان و کشورهای عربی را در یک راستا قرار دهد، آنها را وارد صف بندی های جدیدی درقبال فلسطین و فلسطینیان خواهد کرد، خاصه اینکه او ترکیه ای را رهبر جهان اسلام می داند که اسراییل را به رسمیت می شناسد، روابط سیاسی و اقتصادی اش با اسراییل شناخته شده است و طی دو سال گذشته و از زمان حمله نظامیان اسراییلی به کشتی مرمره در ماه می ۲۰۱۰، تبادل تجاری اش با اسراییل، ۳۵ درصد افزایش یافته است. کما اینکه ناتو را به اقدام علیه سوریه فرامی خواند و خود هم در براندازی نظام حاکم در سوریه می کوشد، نظامی که به همراهی اش با جنبش های مبارز فلسطین معروف است و اساسا یکی از علل هدف قرار گرفتنش همین موضعگیری اش درقبال فلسطین است و خود تا دیرزمانی چتر حمایتی مشعل و همراهانش بوده است. این درست که در سیاست، دشمن دایمی و دوست دایمی وجود ندارد، اما آیا مشعل از خود پرسیده است اگر بنابرهمین اصل، زمانی اردوغان از این سیاست که ضروریات بین المللی آن را اقتضا کرده است، عدول کند و روابط سیاسی آنکارا – تل آویو از نو بازسازی شود، باید خود چه کند؟
۴۹۴۹
خبرآنلاین
بازنشر:ممتازنیوز www.momtaznews.com