۳۱فروردین۱۳،
گم شده در جستجویت عقل پیر
ای گنه آمرز و عذرآموز من
سوختم صد ره چه خواهی سوز من
خونم از تشویش تو آمد به جوش
ناجوانمردی بسی کردم بپوش
من ز غفلت صد گنه را کردهساز
تو عوض صد گنه رحمت داده باز
پادشاها درمن مسکین نگر
گر زمن هر بد بدیدی در گذر
چون ندانستم، خطا کردم ببخش
آنچه کردم عذر آوردم ببخش
چشم من گر می نگرید آشکار
جان نهان میگرید از عشق تو زار
خالقا گرنیک و گر بد کردهام
هرچه کردم جمله با خود کردهام
عفو کن دون همتیهای مرا
محو کن بیحرمتیهای مرا
یک نظر سوی دل پر خونم آر
از میان این همه خارجم آر
مبتلای خویش و حیران توام
گر بدم گر نیک هم زان توام
ای ز لطفت ناشده نومید کس
حلقه داغ توام جاوید بس
روی آن دارم که همراهی کنی
میتوانی کرد، گر خواهی کنی[۱]
________________________________________
[۱] . منطق الطیر، شیخ فریدالدین عطار، به تصحیح دکتر محمدجواد مشکور، کتابفروشی تهران.ص ۱۳٫
باشگاه خبرنگاران
باز نشر: پورتال خبری ممتاز نیوز www.momtaznews.com