جام جم آنلاین: در دنیای سینما بازیگران بسیاری بودهاند که وسوسه فیلمسازی رهایشان نکرده است و عطای دیده شدن را به لقایش بخشیدهاند و به فکر کارگردانی افتادهاند. در این میان افرادی هستند که ساختههایشان در حد و اندازههای شاهکارهای سینمایی درخشیده است.
هرچند اغلب این افراد فیلمسازی چندان برایشان جدی نبوده است و دوباره به دنیای بازیگری روی آوردند. برخی دیگر همراه با بازی فیلمسازی را ادامه دادهاند و عده کمتری فیلمسازی را به عنوان پیشه اصلیشان انتخاب کردهاند.
در این گزارش کوتاه نگاهی داریم به معروفترین بازیگرانی که پشت دوربین رفتهاند با اشاره به فیلمهایی که از ارزش خوبی میان اهالی سینما برخوردار شد.
کلینت ایستوود
کابوی چشمروشن بدون نام فیلمهای سرجو لئونه بعدها کارگردانی مشهور و بینظیر شد. کارگردانی که همچنان دل در گرو بازی داشت و هر از گاهی در فیلمهایش ایفای نقش میکرد.
او بین سالهای ۱۹۵۵ تا ۱۹۷۷ تقریبا فقط به عنوان بازیگر در فیلمها ظاهر میشد. حاصلش سهگانه وسترن مشهور سرجو لئونه بود و از آن میان فیلم «خوب، بد، زشت» ماندگار شد. همچنین نقش او در سری فیلمهای «هری کثیف» هم خاطرهانگیز ماند.
در سمت کارگردانی فیلمهای فوقالعادهای ساخته است که هر کدام بیانگر حقایقی تلخ از دنیای اطراف ماست.
فیلم نابخشوده (در سال ۱۹۹۲) برای او اسکار بهترین فیلم و بهترین کارگردانی را به ارمغان آورد. بعد از نابخشوده چند فیلم جنایی دیگر ساخت که البته در مقایسه با نابخشوده، فیلمهای ضعیفی بود.
تا اینکه در سال ۲۰۰۳ «رودخانه رازآلود» را ساخت که در آن بازیگرانی چون شان پن و تیم رابینز حضور داشتند و جوایزی از جمله اسکار نیز برای این فیلم مهم دریافت کردهاند.
خود او نیز نامزد بهترین کارگردانی شد. سال بعد از موفقیت این فیلم، اثر تاثیرگذار «دختر میلیون دلاری» را روی پرده برد و برای بار دوم بعد از نابخشوده، اسکار بهترین کارگردانی و فیلم را کسب کرد.
در سال ۲۰۰۶ دوگانه جنگی درباره جنگ جهانی دوم بین آمریکا و ژاپن با نامهای «پرچمهای پدران ما» و «نامههایی از ایوجیما» را جلوی دوربین برد؛ دو فیلم با دو نگاه از دو طرف درگیر در جنگ که هردو از سوی بسیاری از منتقدان بهترین فیلمهای سال معرفی شد.
نامههایی از ایوجیما توانست در اسکار نامزد چهار جایزه (از جمله بهترین فیلم و کارگردانی) شود، هرچند در مقابل فیلم رفتگان از مارتین اسکورسیزی باخت.
در ۲۰۰۸ دو فیلم مهم ساخت، یکی «بچه جایگزین» با بازی آنجلینا جولی (که برای بازی در این فیلم نامزد جایزه اسکار شد) و دیگری «گرن تورینو»، که برای آن جایزه دستاورد یک عمر را گرفت.
در ۲۰۰۹ ایستوود برای بار چندم، از مورگان فریمن در فیلم «شکستناپذیر»خود (در نقش ماندلا) استفاده کرد که آن فیلم هم نامزد دو اسکار شد، ولی هیچیک را به دست نیاورد.
آنچه همواره در فیلمهایش محسوس است، تلخی بیش از حد، ولی صادق فیلمهای اوست که به بحرانهای دنیای اطراف ما میپردازد. ایستوود نستوه و خستگیناپذیر به فکر تصویر کردن ایدههایش بر پرده جادویی سینماست؛ کاری که بیش از هر کار دیگری در آن تبحر دارد.
کوین کاستنر
او در دنیای بازیگری با سختیهای فراوانی روبهرو بود، به اندازهای که حتی نخستین فیلمش در هالیوود قابل پخش تشخیص داده نشد و پس از پنج سال امکان اکران محدود یافت. اما این داستان در حوزه فیلمسازی برای او اینچنین نبود.
هرچند از میان چهار ساختهاش در مقام کارگردانی تنها یکی از فیلمهایش توانست موفقیت بالایی به دست آورد، اما همان فیلم، هم جزو آثار ماندگار سینمای جهان شد و هم او را در مقام کارگردانی خوشذوق تثبیت کرد.
او در نخستین تجربه فیلمسازیاش فیلم «رقصنده با گرگ» را ساخت که جایزه معتبر اسکار را برایش به همراه داشت؛ فیلمی که با گذشت دو دهه از ساخته شدنش همچنان تماشاگر دارد. سهفیلم بعدی او یعنی «پستچی»، «محدوده باز» و «دنیای آبی» هیچگاه نتوانست موفقیت اولین ساختهاش را تکرار کند.
حتی فیلم پستچی او در سال ۹۲ برنده بدترین فیلم سال شد! اما همان رقصنده با گرگها توانست او را به بسیاری از اهالی سینما معرفی کند.
جورج کلونی
کمتر کسی میخواهد جورج کلونی بیشتر فعالیتهایش پشت دوربین باشد، هم تهیهکنندهها و کمپانیهای ثروتمند سینمایی و هم تماشاگران شیفته او. چراکه کلونی در برابر دوربین مصداق واقعی یک ستاره در تعریف جهانی آن است. اما این بازیگر ـ کارگردان توانسته است فیلمهای خوبی هم تولید کند.
شاید بتوان مهمترین فیلمهای کلونی در مقام بازیگر را آثاری همچون «ای برادر کجایی»، «خط باریک قرمز» و «بالا در آسمان» دانست.
جورج کلونی کارگردان هم چندان ناموفق نبوده است. از میان چهار فیلمش یعنی «شببخیر و موفق باشید»، «اعترافات یک ذهن خطرناک»، «کلاهچرمیها» و «عید مارس» فیلم آخر توانست بسیاری را مجاب کند بازیگر خوشقیافه هالیوودی میتواند کارگردانی خوشقریحه باشد.
رابرت دنیرو
دنیرو بازیگری است که هوادارانش تنها مختص آمریکا نیست و بازیهای باورپذیرش نقشهایی را در سینمای جهان جاودانه کرده است. شخصیتهای مختلف وی در فیلمها تفاوت چشمگیری با هم داشته و اثری از تکرار در آنها دیده نمیشود.
برخلاف وی «آلپاچینو»، «جک نیکلسون»، «جین هاکمن» و برخی دیگر بهرغم بازیهای به یادماندنیشان، به گونهای در نقش فرو میروند که شخصیت شناخته شدهشان تا حدی قابل تشخیص است، اما «آل کاپون» در «تسخیرناپذیران» جز شباهت ظاهری هیچگونه نقطه اشتراکی با «سام» در فیلم «رانین» ندارد.
تماشاگری که چندان پیگیر فیلمهای دنیرو نیست ممکن است به هیچ وجه متوجه نشود که نقش «لویی گارا» در «جکی براون» و «ویتوکورلئونه» در فیلم «پدرخوانده ۲» را یک نفر بازی کرده است.
«تراویس بیکل» عصبی و درگیر «راننده تاکسی» کجا و «نیل مکسالی» خونسرد و قابل اعتماد «مخمصه» کجا؟
اما این بازیگر که بیش از ۸۰ فیلم در کارنامه بازیگریاش دارد تا به حال دو فیلم هم جلوی دوربین برده است: «یک قصه برانکسی» و «چوپان خوب».
دنیرو «یک داستان برانکسی» را بشدت تحت تاثیر فیلمهای اسکورسیزی و بخصوص «رفقای خوب» ساخته است، اما چون این تاثیرپذیری به ورطه تقلید نمیافتد، چیزی از ارزش کار دنیرو کم نمیکند.
فیلم مانند «رفقای خوب» با یک نریشن شروع میشود و ما را همراه با خود به یکی از خیابانهای محله برانکس در شهر نیویورک میبرد.
«یک داستان برانکسی» را میتوان هم یک فیلم گنگستری و هم یک فیلم پدر ـ پسری دانست.دنیرو بعد از ۱۳ سال، اما با دست پر برگشت.
فیلمی که اریک راث بزرگ (فیلمنامهنویس آثاری مانند: بنجامین باتن، فارست گامپ، مونیخ، نفوذی و…) را به عنوان نویسنده فیلمنامه داشت و از بازیگران مطرحی چون مت دیمون، آنجلینا جولی، الک بالدوین و ویلیام هارت در نقشهای اصلی و مکمل سود میبرد.
«چوپان خوب» به ظاهر درباره سازمان سیا و نحوه شکلگیری آن است، در حالی که در لایههای پنهان خود مضامینی چون اعتماد، امنیت، وفاداری، میهنپرستی و خانواده را دستمایه اصلی شکلگیری درام خود قرار میدهد.
مل گیبسون
جنجال. این واژه تنیده شده است به آثاری که ملگیبسون کارگردانی کرده است. در کارنامه بازیگری او میتوان بوفور نقشهایی را یافت که چندین دهه مردم دوستدار سینما با آنها زندگی کردهاند اما تاثیرگذاری مل گیبسون در قامت یک کارگردان به مراتب بیشتر از حضورش به عنوان بازیگر بود.
اولین ساخته او، کارگردانی و بازیگری فیلم «مرد بدون چهره» در سال ۱۹۹۳ ـ که فیلمی درام بود ـ به عنوان اولین اثر او از نظر بیشتر منتقدان کارگردانی قابل تحسین و قابل قبولی بود.
دومین ساخته او فیلم حماسی «شجاعدل»، در سال ۱۹۹۵ بود که آن را دو سال بعد از اولین کارش ساخت.
این فیلم که به عقیده بیشتر مخاطبان و اکثر منتقدان به عنوان بهترین فیلم او و همچنین یکی از بهترین فیلمهای حماسی تاریخ سینما شناخته میشود برنده جوایز بسیار زیادی از انواع جشنوارههای معتبر دنیا شد و فروش زیادی داشت.
سومین ساخته او اثری جنجالی به نام «مصائب مسیح» در سال ۲۰۰۴ بود که آن را ۹ سال بعد از کار قبلیاش ساخت و در دنیا جنجال و سر و صدای زیادی به پا کرد، به طوری که این فیلم به عنوان جنجالیترین فیلم تاریخ سینما انتخاب شد.
این فیلم هم مانند «شجاعدل» نامزد و برنده دهها جایزه مختلف از جشنوارههای معتبر سینمایی دنیا شد و افزون بر این با فروشی فوقالعاده تبدیل به پرفروشترین فیلم غیرانگلیسیزبان تاریخ سینما و از جمله پرفروشترین فیلمهای جهان شد و اما آخرین کار او تاکنون که آن را دو سال بعد از «مصائب مسیح» ساخت «آپوکالیپتو» نام دارد.
این فیلم در چندین رشته نامزد و برنده جایزه از جشنوارههای مختلف شد که از آن جمله بهترین فیلم غیرانگلیسیزبان سال بود و افزون بر آن این فیلم فروش قابل توجهی داشت و در این بین او کار کارگردانی چند قسمت از سریال وحشیهای کامل را به عهده داشت.
بن افلک
مهمترین فیلمهای این بازیگر ـ کارگردان را شاید بتوان فیلمهای «ویل هانتینگ خوب»، «پرل هاربر» و البته «آرماگدون» دانست.
او دو فیلم تا به حال کارگردانی کرده است به نامهای «شهر» و «عزیزم رفته است» که فیلم شهر توانست توجه بسیاری از منتقدان را به خود جلب کند.
سارا پولی
سارا استنلی «قصههای جزیره» حالا کارگردانی است که فیلمهایش اتفاقا میان منتقدان و تماشاگران محبوبیت دارد.
او نهتنها در ایران، بلکه در بیش از ۴۰ کشور جهان به واسطه نقشآفرینیاش در سریال قصههای جزیره مشهور شد، اما دو ساختهاش در مقام کارگردان بسیاری را امیدوار کرد تا دخترک شیرین و ماجراجوی آن سریال را در ساحت کارگردانی باهوش تصور کنند.
فیلمهای «دور از او» و «باغ بیبرگی» آثاری است که نام سارا پولی را به عنوان کارگردان همراه خود دارند.
شان پن
بازیگر توانای فیلمهای اکشن که طی دوره درخشان بازیگریاش هربار بهتر از قبل ظاهر میشود.
کسی که رسانهها به دلیل زندگی شخصی جنجالی و نقطه نظرات سیاسیاش توجه ویژهای به او دارند.
او که تجربه همکاری با کارگردانان بسیار معتبر را دارد، ابتدا خودش را بازیگری میداند که هنوز پس از سالها در جستجوی روشهای بیانی تازه است و سپس کارگردانی که تلاش میکند آموختههایش از بزرگان سینما را در فیلمها پیاده کند.
در سال ۱۹۹۱ اولین کارگردانی خود را با فیلم «Indian Runner» تجربه کرد. او دو فیلم دیگر نیز با بازی جک نیکلسون کارگردانی کرده است: «The Crossing Guard» محصول ۱۹۹۵ و «قول» محصول ۲۰۰۱.
به باور کارشناسان و منتقدان سینما فیلم «قول» یکی از بهترین اقتباسهای سینمایی از رمان فردریک دورنمات است. او سال ۲۰۰۷ فیلم در طبیعت وحشی را ساخت که آن فیلم هم بسیار مورد توجه قرار گرفت.
jamejamonline.ir – 22 – RSS Version