غلامعلی حداد عادل در توضیح مکتوبی که در اختیار مشرق قرار داد، اعلام کرد در تماسها و ملاقاتهایی که بعد از جلسه ۲۶/۱/۹۱ با آقای مرتضوی داشته، درباره اخبار و شایعات دال بر حضور وی در دفتر کارش در سازمان تأمین اجتماعی سؤال کرده که وی در پاسخ گفته است: «چون رئیسجمهور استعفای مرا نپذیرفته و فرد دیگری به جای من انتخاب نشده است، روزانه هفتاد نفر از کارمندان تحت پوشش سازمان تأمین اجتماعی بازنشسته میشوند و اگر من احکام آنها را امضا نکنم از حیث دریافت مستمری ماهانه از سازمان دچار مشکل میشوند»؛
حدادعادل میافزاید: اینجانب به ایشان گفتم در همین حدود و به شکلی که نمایندگان تصور نکنند آقای مرتضوی بر خلاف قول خود عمل کرده، کار مردم را راه بیندازند تا موضوع عملیشدن استعفای ایشان محقق شود.
متن کامل توضیح غلامعلی حدادعادل درباره نامه اخیر مرتضوی به شرح زیر است:
آقای مرتضوی در نامهای که حاوی اعتراض و شکایت ایشان از آقای احمد توکلی، نماینده محترم مجلس است و در تاریخ ۲۵/۲/۹۱ منتشر شده، نکاتی مطرح کرده اند که اینجانب توضیحات زیر را درباره آن نکات، ضروری میدانم.
۱- آقای مرتضوی اظهار داشته اند که لفظ “قول شرف” را نه در جلسهای که با من داشتهاند و نه در جلسهای که با آقای توکلی داشتهاند به کار نبردهاند. بدیهی است که هر قولی “قول شرف” است، چه کلمه “شرف” به دنبال قول بیاید و چه نیاید. آنچه مسلم است این است که آقای مرتضوی با قبول استدلالهای اینجانب، قبول کردند که استعفا کنند و قول دادند که به هر صورت استعفا کنند و در همان جلسه که آقای زاکانی هم در آن حضور داشتند، متن استعفای خود را نوشتند و به رؤیت بنده و آقای زاکانی رساندند. آقای مرتضوی در صحبت با اینجانب، استعفای خود را منوط و مشروط به موافقت وزیر کار و رئیسجمهور محترم نکردند.
۲- آقای مرتضوی در بخشی از نامه ۲۵/۲/۹۱ خود نوشتهاند:
«جناب آقای حدادعادل نیز در ازای این اعلام آمادگی برای استعفا چندین قول به من دادند که در این متن قابل ذکر نیست و در آخرین جلسه مشترک نیز فرمودند پیگیر آن هستم و با وجود تلاش آقای حدادعادل، هیچ یک از آنها تا به حال عملی نشده است.»
از این عبارت آقای مرتضوی ممکن است چنین استنباط شود که خدایناکرده معاملهای صورت گرفته و اینجانب وعده و وعیدی به ایشان دادهام که عملی نشده است و از نظر آقای مرتضوی بیان آن قولها که دادهام به مصلحت نیست.
حقیقت این است که آقای مرتضوی در همان جلسه دیدار و گفتگوی بنده و آقای زاکانی با ایشان در تاریخ ۲۶/۱/۹۱، بعد از آنکه پیشنهاد بنده را پذیرفتند و قول دادند که استعفا کنند و متن استعفای خود را هم نوشتند، به بنده گفتند حال که من تصمیم به استعفا گرفتهام مایلم به قوه قضائیه برگردم و چون در حال حاضر در حالت “تعلیق” قرار دارم، مایلم هر چه زودتر محاکمه شوم و از حال تعلیف و بلاتکلیفی خارج شوم و بتوانم بعد از صدور حکم دادگاه، به قوه قضائیه بازگردم. اینجانب به ایشان قول دادم که برای تأمین مقصود ایشان که تسریع در رسیدگی و محاکمه بود، اقدام کنم و متعاقب آن جلسه تقاضای ایشان را که معقول و منطقی میدانستم به اطلاع ریاست محترم قوه قضائیه رساندم. این همه آن چیزی بوده که میان بنده و ایشان گذشته است.
۳- آقای مرتضوی در قسمت دیگری از نامه خود نوشتهاند:
«جنای آقای حدادعادل حتی در آخرین تماسی که با هم داشتیم توقع ترک پست و خدمت از اینجانب نداشته و ندارند و تدبیر ایشان این بود که به گونهای اقدام شود که موجب تحریک برخی نمایندگان نشود.»
اینجانب در تماسها و ملاقاتهایی که بعد از جلسه ۲۶/۱/۹۱ با آقای مرتضوی داشتم درباره اخبار و شایعات دال بر حضور ایشان در دفتر کارشان سؤال کردم. ایشان توضیح دادند که چون رئیسجمهور استعفای مرا نپذیرفته و فرد دیگری به جای من انتخاب نشده است و روزانه هفتاد نفر از کارمندان تحت پوشش سازمان تأمین اجتماعی بازنشسته میشوند و اگر من احکام آنها را امضا نکنم از حیث دریافت مستمری ماهانه از سازمان دچار مشکل میشوند؛ اینجانب به ایشان گفتم در همین حدود و به شکلی که نمایندگان تصور نکنند آقای مرتضوی بر خلاف قول خود عمل کرده، کار مردم را راه بیندازند تا موضوع عملیشدن استعفای ایشان محقق شود.
امیدوارم این توضیحات برای کسانی که مایلند از حقیقت موضوع آگاه شوند مفید باشد.
غلامعلی حدادعادل
۲۶/۲/۹۱
/۲۷۲۷

خبرآنلاین