اوقات فراغت روزانه زمان خوبی برای مرور نشریات است. من هم معمولا هر روز سعی میکنم از این اوقات فراغت استفاده کنم و بنا بر علاقهام، بیشتر به سراغ مطالب و مباحث فرهنگی و هنری میروم. امروز در حال تورق ضمیمه آخر هفته روزنامه خوب دنیای اقتصاد بودم که یک بخش فرهنگی و هنری هم دارد و موضوع اصلی این بخش هم تئاتر بود. در این بخش مصاحبههای جالبی با هنرمندان معتبری مانند پانتهآ بهرام و محمد یعقوبی منتشر شده و البته هنرمندان مهم دیگری چون لیلی رشیدی، مائده طهماسبی و دکتر مسعود دلخواه نیز برای این شماره یادداشتهایی در مورد تئاتر نوشتهاند.
در حال مرور این مطالب بودم که به یادداشتی رسیدم از «نیما شاهرخشاهی»، بازیگر سینما و تلویزیون. او در این یادداشت به معرفی و پیشنهاد سریال «ساخت ایران» پرداخته بود. جدا از این که این مطلب ربطی به یادداشتهای خواندنی دیگران نداشت، و جدا از این که ساخت و عرضه فصل اول سریال ساخت ایران تمام شده و موضوع و پیشنهادی قدیمی محسوب میشود، دو پاراگراف پایانی این مطلب برای من بسیار آشنا بود! اندکی بعد یادم افتاد که این دو پاراگراف از این مطلب را خود من در نسیمانه نوشتهام!
این مطلبی که نیما شاهرخشاهی بخشی از آن را از نسیمانه کپی کرده و به اسم خودش جا زده، در سایت روزنامه دنیای اقتصاد موجود است و از این لینک قابل دسترسی است. پاراگرافهای کپیشده در ادامه میآیند. این پاراگرافها دقیقا از مطلبی از نسیمانه با عنوان «حکایت تکراری آدمهای اشتباهی: همهچیز درباره مجموعه ساخت ایران» کپی شدهاند.
در ساخت این مجموعه در قسمتهای زیادی از دوربین روی دست استفاده شده است که به جذابیت و تازگی نماهای سریال کمک کرده است. از طرف دیگر ریتم و سرعت پیشرفت داستان هم مناسب است و نقدهای اجتماعی خوبی هم در لابلای داستان دیده میشود که داستان را از یک سرخوشی صرف و فضایی میرهاند و به زندگی روزمره مخاطبانش نزدیک میکند. صحنه تصادف در قسمت دوم سریال هم از نظر اجرا خوب از آب درآمده و تجربه موفقی بوده است.
باعث تاسف است که مطلب کپیبرداریشده نیما شاهرخشاهی، در کنار یادداشتها و مصاحبههای هنرمندان معتبری چون پانتهآ بهرام، محمد یعقوبی، لیلی رشیدی و … چاپ شده است.
بنده در اینجا فقط قصد طرح چند سوال را دارم:
کپیبرداری و عدم ذکر منبع در سایتها و نشریات ایرانی موضوع تازهای نیست؛ اما معلوم نیست که چرا کسی که در عرصه هنری فعالیت میکند، دست به چنین کاری میزند و نام خودش را بالای چنین مطلبی میگذارد؟
سردبیر و ویراستار ضمیمه روزنامه دنیای اقتصاد شاید در این زمینه تقصیری نداشته باشند، آنها مطلبی از یک بازیگر دریافت کردهاند و با اعتماد و اطمینان، آن را چاپ کردهاند؛ اما آیا از یک بازیگر انتظار نمیرود که یک مطلب کوتاه را خودش بنویسد و از جای دیگری کپی نکند؟
آیا این روحیه کپیکاری و کپیبرداری در آثار سینمایی و تلویزیونی و تئاتر، تکرار نمیشود؟
این قبیل کپیبرداریها چقدر در نمونههای مشابه تکرار شده و میشود؟