مثل هر پروژه هنری دیگر اینبار هم همه چیز از یک ایده آغاز شد؛ پرداختن به جرایم اینترنتی. ایدهای که در یک پروسه نهچندان پیچیده با اتکا به پروندههای واقعی موجود در نیروی انتظامی به سیناپس یک مجموعه تلویزیونی تبدیل شد و حاصل، همراهی پلیس و رسانه ملی بهواسطه بهرهگیری از توانمندیهای یک گروه سریالی ۱۳ قسمتی شد و اتفاقا مخاطبان بسیاری را هم پای تلویزیون نشاند.
مجموعه تلویزیونی «هوش سیاه» در همان گام نخست، یعنی پخشاش، سال ۸۹ با وجود کمیت پایین قسمتها، چنان کیفیتی داشت که در همان چند قسمت ابتدایی، توجه مخاطبان و رسانهها را به سمت تلویزیون جلب کرد. تصویری که در این مجموعه از نیروی انتظامی ارائه میشد چنان با تصاویر کلیشهای و مرسوم تفاوت داشت که در مواردی رد پای تخیل فیلمنامهنویس و کارگردان در خلق آنها مشهود بود. نمایش یک تیم پلیس سایبری با تجهیزات مدرن و پیشرفته، آن هم در ایامی که هنوز پدیدهای بهنام پلیس فتا (پلیس ویژه فضای تولید و تبادل اطلاعات) چندان شناخته شده و مرسوم نبود، خود اتفاقی ویژه بود که به واسطه اجرای درست، با باور مخاطب هم تناقضی پیدا نکرد و آنها را با خود همراه کرد. میان این تصویر متفاوت از نیروهای پلیس، خلق کاراکتری منفی با هوش و ذکاوتی مثالزدنی از دیگر برگهای برنده مجموعه تلویزیونی هوش سیاه بود که بستر مناسبتری را برای ارتباط بیشتر مخاطبان با داستانها و اتفاقات تخصصی در حوزه سایبر نسبت به سایر تولیدات تلویزیونی فراهم آورد. تقابل کامران و سرگرد احمدی (با بازی کیکاووس یاکیده و حسین یاری) چنان کششی داشت که برخی مخاطبان و پیگیران این مجموعه وقتی در سیزدهمین قسمت شاهد بهزانو درآمدن و دستگیری کامران شدند، با وجود منفی بودن کاراکتر، در گوشه ذهنشان برای پایان تعقیب و گریزهای حرفهای این مجرم و مامور مستقیم پروندهاش افسوس خوردند. اگر شما هم جزو این گروه بودهاید این نوید را میدهیم که هوش سیاه هنوز کمنیاورده است و همچنان داستان ادامه دارد.
مگر کامران نمرد!؟
در میان مخاطبان همراه و پیگیران مجموعه تلویزیونی هوش سیاه کم نبودند آنهایی که داستان را در همان قسمت ۱۳ سری اول بهواسطه مرگ کامران پایان یافته تلقی کرده و با شنیدن خبر کلید خوردن دنباله سریال با این سوال مواجه شدند که مگر کامران نمرد!؟ اگر کمی به عقب بازگردیم باز هم به همان مرحله ایده میرسیم. مسعود آبپرور و آرش قادی در مقام کارگردان و نویسنده هوش سیاه پایان داستان را در سری نخست به گونهای طراحی و اجرا کرده بودند که برخی مخاطبان با ذهنیت مرگ کامران داستان را پایانیافته فرض کنند، ولی در ذهن خود میدانستند کشش این داستان خیلی بیشتر از ۱۳ قسمت ۵۰ دقیقهای است و به همین دلیل در لایه زیرین روایت خود از مرگ کامران تمهیداتی اندیشیدند که همین تمهیدات، پل ارتباطی سری نخست مجموعه با ادامه داستان در سری دوم است. هوش سیاه کماکان زنده اما به حکم قانون گرفتار میلههای زندان است. حال اگر فرض کنیم قرار نیست کامران به این راحتیها تسلیم شود و کوتاه بیاید، حدس اصلیترین خط داستانی قسمتهای اولیه سری دوم هوش سیاه چندان دشوار نیست. تبهکار تیزهوش داستان باید از حبس بگریزد و این آغاز روایت مسعود آبپرور از تعقیب و گریزی نو و متفاوت میان کامران و سرگرد احمدی است.
یک زندان منحصر به فرد
گروه تولید مجموعه تلویزیونی «هوش سیاه۲» برای به تصویر درآوردن همین روایت از نخستین روز خرداد امسال در لوکیشنی واقع در دهکده مقاومت گردهم آمدند. منطقهای کاملا آرام و مطلوب برای تصویربرداری در حاشیه اتوبان شهید عباس دوران. وقتی برای اطلاع از چند و چون پیشرفت کار راهی محل تصویربرداری شدیم در اولین برخورد با منطقهای نظامی روبهرو شدیم؛ منطقهای که در منتهاالیه بلوار ورودی آن ساختمانی عظیم اما متروک، همه عوامل و تجهیزات پروژه را در خود جای داده بود. این اصلیترین لوکیشن مجموعه در آغاز داستان است. زندانی که کامران در آن گرفتار است و قصد دارد از آنجا فرار کند بهطور کامل در این ساختمان بازسازی شده است. حجم دکورسازی برای خلق فضایی باورپذیر از این زندان در همان نگاه اول نشان میدهد تلویزیون و بهطور خاص سیمافیلم، حساب ویژهای روی این پروژه باز کردهاند. وارد ساختمان مخروبه که میشوی پس از عبور از پلههای برقی از کار افتادهای که پلکانهایش چند تا در میان لق میخورد، به محوطهای میرسی که عوامل صحنه مشغول نصب تجهیزات ورزشی در آن هستند تا صورت کلی یک حیاط را پیدا کند؛ اما برای رسیدن به محل تصویربرداری همچنان باید بالاتر بروی. بدون احتساب طبقه همکف، در سومین طبقه ساختمان، تکاپوی گروه تولید کاملا مشهود است. در راهروهای اصلی این طبقه سلولهای زندان طراحی شدهاند و نوع قرار گرفتن درهای میلهای کشویی در میانه راهرو حس و حال وارد شدن به زندان را بیشتر القا میکند. نور کم راهرو در کنار رنگ طوسی میلهها و طرحهای شطرنجی سرمهای رنگ میان دیوارها، فضایی مرموز به اصلیترین لوکیشن مجموعه هوش سیاه۲ در روزهای ابتدایی تصویربرداری بخشیده است؛ همان زندانی که طراح صحنه مجموعه آن را منحصر به فرد توصیف میکند. حسین مجد که طراحی صحنه مجموعه را به عهده دارد درباره این لوکیشن میگوید: برای این مجموعه، زندانی طراحی شد که بسیار منحصر بهفرد است و شبیه هیچ یک از زندانهای فیلمها و مجموعههای مشهور دنیا نیست. براساس برآوردهای اولیه از ۲۶ قسمت سری دوم مجموعه هوش سیاه داستان ۱۰ قسمت آن در زندان دنبال میشود و بر همین اساس هم برای طراحی لوکیشن زندان به دکورسازی در منطقهای دنج مانند دهکده مقاومت نیاز بود. مجد در توضیح مراحل طراحی و ساخت این دکورها میگوید: طراحی رایانهای کار، حدود ۲۰ روز زمان برد و پس از آن هم گروه دکور پس از ۴۰ روز تلاش شبانهروزی ماکت زندان را در ابعادی به مساحت ۴۵۰۰ متر آماده کردند. مجد که همزمان با آغاز تصویربرداری مجموعه در لوکیشن زندان، راهی منطقهای در غرب پایتخت شده است تا دکور سایت نیروی انتظامی را در زمینی به مساحت ۴۵۰ متر پیاده کند درباره ویژگیهای خاص زندان مجموعه هوش سیاه۲ میگوید: فرار کامران در داستان این مجموعه بیش از آنکه فیزیکی باشد، دیجیتالی است. به همین دلیل باید فضای زندان به گونهای طراحی میشد که برای ضدقهرمان سریال، حکم یک مدار را داشته باشد. همین ویژگی باعث شده زندان در این سریال دارای یک کاراکتر مستقل باشد و فکر میکنم یکی از عوامل موثر در جذابیت داستان محسوب شود.
کلیشهها را فراموش کنید
حسین مجد در کنار طراحی صحنه، طراحی لباس را هم در پروژه به عهده دارد. کافی است به تصاویر الصاقی همین گزارش نگاهی بیندازید تا متوجه تفاوت پوشش زندانیان به نسبت پوشش مرسوم و کلیشهای یک زندانی در مجموعههای تلویزیونی شوید. لباسهای طوسی رنگ که زندانیان روی آن دوبندهای سرمهای پوشیدهاند و از نظر ترکیب رنگ در راستای طراحی بصری دیوارهای زندان هستند. مجد درباره این طراحی متفاوت و عجیب میگوید: متاسفانه ما به تماشای تصاویر و طراحیهای کلیشهای و یکنواخت عادت کردهایم. بهعنوان مثال برای یک زندانی، همواره ترکیبی پذیرفته شده از سوی مخاطبان را انتخاب میکنیم تا مبادا مخاطب آن را پس بزند، اما در این مجموعه به دلیل فرار از همین کلیشهها به نوآوری دست زدهایم. طراح لباس مجموعه هوش سیاه ادامه میدهد: همان طور که فضای کلی زندان در این مجموعه متفاوت از آن تصویری است که مخاطبان از زندان در ذهن دارند در طراحی لباس هم سعی کردیم این نوآوری را لحاظ کنیم. او درباره میزان الزام یک طراح به پایبندی به پوششهای موجود در عالم واقع تأکید کرد: در این زمینه دست ما کاملا باز بوده و آنچه شما شاهد آن هستید یک طراحی لباس مختص سریال هوش سیاه و فضای داستانی مرتبط با آن است و هیچ چیز از عالم واقع نمیتواند به ما تحمیل شود. مجد در پایان تاکید میکند: تمام آنچه در زمینه طراحی صحنه و لباس این سریال خواهید دید برخلاف برخی اخبار منتشر شده درباره کپیبرداری از مجموعههای خارجی، زاییده ذهن خود ماست و هیچ نمونه خارجیای در آن دخیل نبوده است.
همه چیز آماده است
توصیف حسین مجد از کیفیت فرار کامران از زندانی کنجکاوبرانگیز بود. چگونه مجرمی از زندان فرار میکند، اما نه به شکل فیزیکی!؟ همین خط داستانی به اندازه کافی جذابیت دارد تا دستکم در ده قسمت ابتدایی همراه کاراکترها شویم. فعلا همه چیز در مرحله تولید است. داخل راهروی زندان تعداد قابل توجهی سیاهیلشکر در آمد و شد هستند تا برای تصویربرداری آماده شوند. گروه تولید بویژه گریم و لباس میکوشند در حداقل زمان این افراد را مطابق با خواست گروه کارگردانی آماده حضور مقابل دوربین کنند. خسرو نصیریخواه، برنامهریز پروژه و دستیار اول کارگردان هم در تکاپوست تا همه چیز مطابق برنامه از قبل طرحریزی شده پیش برود. در میان این تکاپو اما یک نفر آرام در حال قدم زدن یا نشسته بر صندلی پارچهای، کاغذهایی را زیرورو میکند و هر از گاهی انگار که نکتهای به ذهناش خطور کرده باشد در حاشیه متن اصلی یادداشت میکند. مسعود آبپرور؛ کارگردان مجموعه که از میان کارنامهاش اگر فقط سری نخست هوش سیاه را در ذهن داشته باشی میتوانی دلیل این میزان وسواس و حساسیت در مرحله تبدیل فیلمنامه به تصویر را درک کنی. آبپرور هراز گاهی با حسن کریمی، مدیر تصویربرداری یا خسرو نصیرخواه مواردی را چک میکند تا گروه آماده ضبط شود. در میان این مشغله، جایی برای مزاحمت یک خبرنگار نمیماند! آرش قادری اما در دسترس است. نویسنده جوانی که پس از نگارش سری نخست هوش سیاه و نیز یک همکاری موفق در پروژه عملیات ۱۲۵ اکنون اثر تلویزیونی دیگری را در کنار مسعود آبپرور تجربه میکند. توصیف طراح صحنه پروژه درباره فرار کامران از زندان را هنوز در ذهن دارم و طبیعتا بهترین گزینه برای توضیح بیشتر فیلمنامهنویس است: برای فراری دادن کامران از زندان راهی را طراحی کردهام که قطعا غافلگیرکننده خواهد بود.
فرار کامران از زندان
در پاسخ به کنجکاوی بیشتر قادری توضیح میدهد: برای فراری دادن یک زندانی از حبس، راههای متعدد اما محدودی وجود دارد که در طول تاریخ سینما بسیاری از این راهها به تصویر درآمده است. همواره برای فرار یا باید تونلی حفر شود یا از دیواری عبور کرد. هیچ کس هم نمیتواند ادعا کند طراحی دیگری غیر از این راهها در قصه خلق کرده است، بنابراین نمایش هر نوع فراری ناخواسته شباهتهایی به فیلمهای دیگر مثل فرار از زندان، رهایی از شائوشنگ و… خواهد داشت. نویسنده مجموعه هوش سیاه۲ این گونه توضیحاتش را ادامه میدهد: هر وقت بخواهیم یک زندانی را از یک زندان فراری بدهیم از آنجا که باید یک جسم فیزیکی به نام زندانی را از یک فضای فیزیکی به نام زندان به طریق کاملا فیزیکی فراری دهیم، با تعداد محدودی گزینه مواجهایم. او را که نمیتوانیم بلوتوث یا محو کنیم، اما من برای فراری دادن کامران از زندان راهی را انتخاب کردهام که مجموعهای از تمام این راههاست؛ کاملا غافلگیرکننده و شاید غیرقابل تصور! این آدم همین مسیرها را کاملا کامرانیزه میکند و بیرون میرود! قادری درباره نقش جلوههای ویژه رایانهای در این سریال هم میگوید: در این مجموعه اساسا کارهای پیچیدهای که نیاز به جلوههای ویژه داشته باشد، رخ نمیدهد. از یک فضای سایبر نمیتوانیم توقع پیچیدهای داشته باشیم. شخصیت بزهکار باید پشت یک سیستم بنشیند و مکان مجازی را مورد حمله قرار دهد. اتفاق دیگری قرار نیست رخ بدهد. بههمین دلیل باید مبنای جرم این آدم را در فضای سایبر میگذاشتم نه فضای فیزیکی سرشار از جلوههای ویژه.
جمشید کاظمی تا کامران بوریایی
نه فقط در سینما و تلویزیون ایران که سنت معمول در سینمای جهان هم گویی شکست دنبالهسازی جز در موارد خاص است. به این معنا که غالبا مجموعهها یا فیلمهای موفقی که پس از اقبال مخاطبان بهانه و وسوسه ساخت دنبالهشان به جان فیلمسازان میافتد معمولا نمیتوانند تجربه موفق اولیه را تکرار کنند و حتی باعث خدشهدار شدن آن هم میشوند. درباره ادامه یافتن هوش سیاه اما گویا حکایت دیگری در میان است، چراکه توضیح نویسنده آن نشان میدهد در این مورد بهانه و وسوسه تنها متکی بر استقبال مخاطبان نبوده و ریشه در یک طراحی کلی داشته است: از اواخر فصل اول یک ماه مانده به پایان تصویربرداری به این نتیجه رسیدیم که فصل دومی باید وجود داشته باشد که البته چندان جدی نبود. با این حال بعد از پخش سریال به دلیل استقبال مخاطبان به این نتیجه رسیدیم که سریال ادامه داشته باشد. از طرفی هوش سیاه موفق به یک الگوسازی شد که اصولا مشابه آن را در سریالهای پلیسی نداشتیم. وی درباره خلق شخصیت منفی این سریال هم توضیح میدهد: خودم هم نمیدانم چطور کامران بوریایی که در حقیقت جمشید کاظمی قصه است را نوشتم! من پس از نوشتن قسمت اول با حضور جمشید کاظمی، هیجانزده به پشت صحنه کار دیگری که با مسعود آبپرور داشتیم، رفتم. در این لحظه این بدمن فقط یک متن روی کاغذ بود و مشخص نبود چه کسی آن را بازی میکند. آبپرور گفت چرا اینقدر حالت خوب است و من پاسخ دادم احساس میکنم این بهترین کاراکتری است که تا به حال نوشتهام! قادری ادامه داد: شاید او خیلی خلافکار است، اما طراحی شده که همین کارها را انجام بدهد و بدمن قصه باید بدترین کاری را که به او میدهیم درست انجام دهد. این شخصیت زمان نگارش بیش از ظرفیت داستان توانایی داشت. او سوار قصه شد و من نمیتوانستم کنترلش کنم. به جرات میگویم کامران، قصه را پیش برد و من دنبالش رفتم. در فصل دوم هم همین طور است. یعنی هیچ وقت من نیامدم یک سیناپس بنویسم و بعد دیالوگهایش را بگذارم. کامران میرفت و من پشت سرش میرفتم. نویسنده هوش سیاه درباره اینکه کامران تا کجای قصه حضور خواهد داشت هم به نکته جالبی اشاره میکند: تواناییهای کامران را خود او به قصه تحمیل میکرد و من این را دوست داشتم. حالا روی فصل سه تمرکز کردهام و هنوز دلم نمیخواهد بدانم او چه میکند. اما به این زودی کامران را از دست نمیدهیم، چرا که باید دو طرف قصه تعادل داشته باشد و حذف او به منزله خداحافظی با سریال است.
۲۱۰ لوکیشن اصلی و فرعی
تصویربرداری یکی از سکانسها با حضور کیکاووس یاکیده در برابر دوربین حسنکریمی به پایان رسیده و گروه در تکاپوی چیدمان جدید تجهیزات برای ادامه کار است. فرصتی برای همکلامی با کارگردان بهوجود میآید. در حین همین گپ کوتاه هم گروه تولید مجدد آماده تصویربرداری میشوند. حسن کریمی دوربین را روی شانه گذاشته و با کمک دستیارانش برای آخرین بار زاویه حرکت و کیفیت نورپردازی صحنه را تست میکند. خسرونصیریخواه هم با همراهی دستیاران دوم و سوم کارگردان، آخرین هماهنگیها را برای چینش صحیح سیاهی لشکرها انجام میدهد. همه چیز آماده است. کارگردان اعلام میکند: «صدا، دوربین، حرکت.» سکوت حکمفرما میشود و در همان سکوت از گروه تولید خداحافظی میکنم. سه طبقه ساختمان را تا طبقه همکف پایین میروم و در همان بلوار ورودی به سمت در خروجی سرازیر میشوم. اصلیترین نکتهای که بازهم به چشم میآید بکر بودن محیط است؛ هوش سیاه۲ باید در چنین سکوتی به سرانجام برسد. سیدمرتضی فاطمی، تهیهکننده این مجموعه البته توصیف جامعتری درباره وسعت جغرافیایی تولید هوش سیاه۲ ارائه میدهد: این مجموعه که برای پخش از شبکه سه سیما در دست تولید است در ۱۲۰ لوکیشن اصلی و ۹۰ لوکیشن فرعی مقابل دوربین خواهد رفت که این بخوبی نشاندهنده گستردگی کار است. بخشی از این لوکیشنها مربوط به فضای زندان است که در مساحت ۴۵۰۰ متر به طور کامل ساخته شده است و بخشهایی از داستان فیلم در این دکورها ضبط خواهد شد. وی درباره حجم کار توضیح میدهد: طبق برنامهریزی قبلی این سریال در ۲۶ قسمت ۴۵ دقیقهای تولید خواهد شد که برآورد فعلی برای تولید ۹ ماه است و احتمالا در اردیبهشت یا خرداد سال آینده شاهد پخش آن از تلویزیون خواهیم بود. فاطمی تاکید میکند: در مسیر تولید این پروژه حمایتهای مرکز سیمافیلم و نیز همراهی معاونت سیما و شخص آقای دارابی کمک قابل توجهی به پیشبرد کار داشته است و در ادامه راه هم این همراهی را شاهد خواهیم بود. تهیهکننده هوش سیاه۲ هم مثل کارگردان این پروژه اعتقاد دارد: ترکیب بازیگران و نیز کشش داستانی سری دوم مجموعه به گونهای است که ما را به حاصل کار امیدوار کرده و مطمئن هستیم مخاطبان بیشتری امکان همراهی با مجموعه را خواهند داشت.
سیمرغ | تازه های فرهنگ و هنر