به گزارش تفسیری ممتازنیوز iبه نقل از باشگاه خبرنگاران جوان در تاریخ یکشنبه ۷ آبان ۹۱،
در میان اسناد نیم سوخته پادگان اشرف که اعضای منافقین سعی نموده بودند تا آنها را از بین ببرند، برگههایی با عنوان ویزای انفرادی مقرها پیدا شد.
به گفته یکی از اعضای جدا شده منافقین این برگهها برای عبور و مرور نفرات از یک مقر iبه مقر دیگر در پادگان اشرف استفاده میشده است.
در ویزای انفرادی مشخصات فردی یک عضو منافقین، مبداء و مقصد، سبب مراجعه و تاریخ درج میشده که باید iبه تایید و امضای مسئول مقر میرسیده است.
به گفته یکی دیگر از جدا شدگان منافقین، این سند نشان میدهد که علیرغم اینکه سرکردگان منافقین سعی میکردند اشرف را iبه عنوان یک شهر! معرفی نمایند، زندگی فرقهای با محدودیتهای تشکیلاتی در پادگان اشرف چه سختیها و محدودیتهایی داشته است.
بر اساس این خبر، سند دیگر پیدا شده در اشرف، دفترچه بسیار کوچکی است که یکی از اعضای منافقین خاطرات خود را در آن مینوشته است.
در قسمتهایی از این دفتر خاطرات، از شکنجه یکی از اعضای منافقین سخن گفته شده که iبه قول نویسنده، جرم وی ملاقات چند دقیقهای او با همسر سابقش در همان پادگان اشرف بوده است.
در ادامه این خاطرات آمده: شکنجهگران آنچنان با لگد iبه صورتش میکوبیدند که فریادهایش از کیلومترها دورتر و در سکوت شب اشرف شنیده میشد.
یکی از شکنجه گران میگفت: “نامرد بی همه چیز مگر نمیدانی زنی که طلاق بدهی در حریم رهبری است و متعلق iبه اوست؟ چرا iبه ناموس رهبری نگاه انداختی؟ از سلام و علیک نمودن با آن عفریته چه هدفی را دنبال میکردی. تو میخواستی انقلاب خواهر مریم را سوراخ کنی؟ iبه چه فکر میکردی نکند باز رفته بودی iبه دنیای پیش و خاطرات قبل با این عفریته را مرور میکردی؟ در اولین نشست عملیات جاری و غسل هفتگی که برایت گذاشتیم وقتی که در داخل دیگ انداختیمت همهی این خاطرات دود میشود و iبه هوا میرود.”
نویسنده در قسمتهایی از خاطراتش از حضور در میان منافقین که سبب هدر رفتن عمر و زندگیاش شده اظهار پشیمانی میکند و از اینکه دیگر نمیتواند پادگان اشرف را که در واقع یک زندان است ترک کند، بسیار ناامید است.
انتهای پیام/ش۳
باشگاه خبرنگاران