«آرسن لوپن» زنده شد

جام جم آنلاین: عجب دور زمانه‌ای شده است، دیگر نمی‌توان به کسی اعتماد کرد و باید مراقب بود تا آرسن لوپن‌های وطنی که ماشاءالله از هوش بالایی نیز در کلاهبرداری و شیادی برخوردار هستند، شما را به خاک سیاه ننشانند.

به یاد می‌آوردم وقتی نوجوانی بیش نبودم، مرد روزنامه‌فروشی در کوچه با یک بغل روزنامه فریاد می‌زد! آخرین خبر… آخرین خبر، مرد شیاد کاخ دادگستری را به انگلیسی‌ها فروخت و… آخرین خبر…

با حس کنجکاوی وقتی روزنامه را خریدم متوجه شدم یکی از مجرمان سابقه‌دار با حیله و فریب ساختمان دادگستری را فروخته بود که بعد هم در زمان خودش دستگیر شد.

اگر در دهه ۴۰ و ۵۰ این فرد لقب آرسن لوپن را در روزنامه‌های وقت به خودش اختصاص داد، امروزه باید اعتراف کرد، هر روز صدها آرسن لوپن در گوشه و کنار کشور به لطایف الحیل سعی در سرکیسه کردن مردم دارند.

یکی چک بلامحل و جعلی به خریدار تحویل می‌دهد، دیگری حق یتیم را می‌خورد، آن دیگری سنگدان مرغ را به جای گوشت چرخ کرده تحویل خلق‌الله می‌دهد، یکی با ادعای دیوانه بودن برادر، ارثیه پدری‌اش را به چپاول می‌برد، یکی دیگر هم میلیاردها تومان پول بی‌زبان بانک را با زد و بند غارت می‌کند و…

اگر بخواهم به هر یک از شیوه و شگردهای این قوم کلاش اشاره کنم، یقینا در حوصله این مقال نمی‌گنجد.

اما ماجرای کلاهبرداری با عابربانک‌ها از جمله شیوه‌ای پست‌مدرنیسمی است که در نوع خود جالب بوده و هر روز دهها نفر از مالباخته‌ها را به مراجع قضایی و انتظامی می‌کشاند.

یکی از معتمدان شرق تهران را در اداره مبارزه با کلاهبرداری پلیس آگاهی دیدم که به قول معروف اگر چاقو به شاهرگش هم می‌زدی خونی از آن بیرون نمی‌آمد.

این بنده خدا در پی تماس تلفنی فردی که عنوان کرده بود از خارج کشور تماس می‌گیرد خام شده بود و میلیون‌ها تومان پول بی‌زبان را در پای دستگاه عابربانک به حساب تماس‌گیرنده ناشناس واریز کرده بود.

وی در شکایت خود می‌گفت: فرد تماس گیرنده می‌گفت خواهرش در خارج از کشور مرحوم شده و وصیت کرده ۶۰ هزار دلار به حساب من که معتمد محل بودم واریز کند تا هزینه ایتام و فقرا شود. وقتی از این حسن توجه تشکر کرده و برای آن مرحومه آرزوی رحمت الهی کردم، مرد تماس گیرنده مرا به پای دستگاه عابربانک کشاند و مدعی شد چون حساب خواهرش ارزی است باید با گزینه انگلیسی دستگاه انتقال پول صورت بگیرد.

معتمد شاکی کمی سکوت کرد و با حسرت ادامه داد: سه کارت عابربانکم را یکی پس از دیگری در دستگاه قرار دادم و مرد تماس گیرنده من را راهنمایی می‌کرد که از کدام کلید استفاده کنم و چه اعدادی را وارد کنم.

دقایقی بعد او عنوان کرد ۶۰ هزار دلار به حسابم واریز شده و زمانی که کارت‌ها را برای چک کردن درون دستگاه قرار دادم، متوجه شدم فرد تماس گیرنده شیادی بیش نبوده و ۳۲ میلیون تومان موجودی مرا نیز با این حیله و ترفند از حسابم سرقت کرده است و …

مرد شاکی همچنان حرف می‌زند، از شعبه آگاهی بیرون می‌آیم، از خود می‌پرسم فردا نوبت کیست؟

و با خود می‌گویم: یک آرسن لوپن مُرد و هزاران آرسن لوپن دیگر زنده شدند! خلاف عرض می‌کنم؟!

ناصر صبوری – دبیر گروه حوادث


jamejamonline.ir – 22 – RSS Version

نظرتان را در مورد مطلب فوق بنویسید. نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.