انزوای سیاسی، دستاورد سیاست فعلی رئیس اقلیم کردستان

وجود یک حکومت شیعی برآمده از رای مردم از سویی رشک برانگیز است و از سوی دیگر موجب نگرانی حاکمیت های فرتوت و متحجر عربی و کشورهای کوچک حاشیه خلیج فارس. این بار نیز اعراب با همراهی ترکیه و شاید با چراغ سبز اسرائیل که انگیزه لازم برای تضعیف و بی ثباتی عراق را دارد، بر آنند تا با افزایش فشار و تخریب نوری مالکی، عراق را از جایگاه حقیقی خود در عرصه سیاست خاورمیانه دور کنند و دور مجددی از آشوب و خشونت را دامن زنند.

مسعود بارزانی، رئیس فعلی اقلیم کردستان عراق که ویژگی های اخلاقی و منش رفتاری او از ضرب المثل کردها و عراقی هاست و خود را «برادر بزرگ عراق» می داند و برعکس رفتاری عشیره ای و کینه ورز دارد، بیش از سایرین با رفتارهایی دشمنانه بر حذف دکتر نوری مالکی اصرار و ابرام دارد. او که این بار هم دستاویز سیاست پیدا و پنهان ترکیه و عربستان شده است با ادبیاتی متفرعنانه و عناد گونه گفته است: اگر عشیره، برادرزاده و فرزند خود فراموش کنم، از سلب اعتماد از مالکی، روی بر نمی گردانم! اما آیا این سیاست خصمانه به نفع کردهاست؟ و ادامه این سیاست رئیس اقلیم کردستان و به تبع آن حزب مالوف سیاسی اش را منزوی نمی کند؟

او از همان دهه ۱۹۹۰ وقتی که معارضین را به استخبارات صدام حسین تحویل می داد، چهره ای محبوب میان معارضین و اپوزیسیون عراقی به شمار نمی رفت و چه بسا در این همکاری با دستگاه امنیتی حزب بعث که تا سال ۲۰۰۳ به صورت آشکار ادامه داشت، چه بسیار از افراد مبارز و شیعیان قربانی سازش او با استخبارات شدند.وقتی که بعد از سال ۱۹۹۵، جنگ برادرکشی را با حزب اتحادیه میهنی کردستان عراق (یکیتی) به رهبری مام جلال آغاز کرد و نیروهای مسلح اتحادیه به رهبری کوسره ت رسول شهر اربیل را تصرف کرده و نیروهای مسعود (پارتی) را به آن سوی رود زاب فراری دادند ، همواره جلال طالبانی در پاسخ به ریش سفیدها و علمای کردستان اظهار می داشت«کاغذ سفید امضا می کنم، هرچه می خواهید بنویسید اما با مسعود مذاکره کنیم تا این جنگ خانمان سوز نماند»

اما بارزانی همیشه در پاسخ می گفت «هر وقت اربیل را ترک کردند، درباره گفتگو، نظر خواهم داد.»و عاقبت بنا به عناد و کینه توزی اش، با تانک صدام حسین و هواپیمای ترکیه، فاجعه انسانی ۳۱ اوت ۱۹۹۶ را رقم زد و ۱۱۰۰۰ نفر کرد را به کشتن داد، یک جنگِ برادرکشی تمام عیار که بیل کلینتون آن را «رسوائی» نامید! ، مسعود نشان داد حاضر است همه کرد و کردستان را در جهت مطامع و مصالح خود و قبیله اش فدا کند!از همان تاریخ برای اپوزیسیون عراق و نیز چهره های سیاسی جهان، مسعود بارزانی به عنوان شخصی خودرای و تک محور شناخته شد که نمونه آخر هم همان ادعاهایش درباره استقلال کردستان بود که مورد استهزا و ریشخند سیاست مداران غربی به ویژه آمریکایی ها قرار گرفت هرچند که مافیای حزبی – رسانه ای او سعی در توجیه داشتند. اما مسعود بارزانی فراموش کرده است که بازگشت وی به عراق در سال ۱۹۹۲ به همت و حمایت ایران بود و اگر هم در دور دوم ریاست اقلیم را بر عهده گرفت، مدیون جلال طالبانی است که روستا به روستا سفر کرد و اعتبار سیاسی خود را نزد مردم کرد، گرو نهاد تا به وی رای دهند و گرنه امروزه روز، کمال میراودلی رهبری اقلیم را برعهده داشت.

البته بارزانی، بعد از دو دوره، ۱ سال پارلمان محلی کردستان را به سبک محمد علی شاه که مجلس را به توپ بست، تعطیل کرد تا بر خلاف قانون اساسی، وی برای ۳ دوره بر این کرسی تکیه زند؛ طرفه روزگار چنین است که مسعودِ اقتدارگرا و خود رای، امروز انگشت اتهام را به سوی مالکی نشانه می رود و وی را دیکتاتور می خواند! او که برادرزاده اش را نخست وزیر و ۲ فرزندش را هم به ریاست اداره امنیت و قشون نظامی، تعیین کرده و در رویای مدام العمر کردن ریاست خود بر اقلیم کردستان است و چه باک که برادرش را با هواپیمای شخصی روانه اورشلیم کند و هر دو فرزندش با فرماندهان نظامی – امنیتی اسرائیل حشر و نشر داشته باشند که آخرین مورد آن هفته گذشته علنی و رسانه ای شد.در حالی که ترکیه از طریق مسعود بارزانی می خواهد با شیعیان عراق و نیز تلویحا با جمهوری اسلامی ایران ابراز مخالفت کند و دامنه نفوذی برای خود دست و پا کند، جلال طالبانی برخلاف مسعود و بنابر عقلانیت و پختگی سیاسی اش که حفظ منافع و مصالح کشور و قانون اساسی عراق را بالاترین هدف می داند، حرکتی منطقی انجام داد و در لفافه اظهار داشت که ایران و آمریکا خواستار ثبات و تقویت دولت عراق هستند.از همان روز که سیاست خود محوری رئیس فعلی اقلیم کردستان عراق با شکست روبرو شد، رسانه های حزبش تخریب جلال طالبانی را شروع کردند و کار را به جایی رساندند روزنامه رووداو ، ارگان رسمی اداره امنیت حزب دمکرات کردستان عراق، عکسی خواب آلود از جلال طالبانی را در صفحه اول گذاشت تا با تهدید به جدا شدن از توافق استراتژیک با اتحادیه میهنی کردستان عراق، بنا به سیاق قدیمی هم جنجال بیافریند و هم نشان دهد: بارزانی ها عین کرد و کردستان هستند و جلال طالبانی دشمن «افکار کرد و بارزانی» است! و این تجارت قیم مابانه با هویت کردی و کردستان، از ۱۹۴۶ مرسوم بود، پدرش مصطفی بارزانی، هم خود را قیم همه کردستان می دانست!به هرحال امروزه عناد اصلی مسعود بارزانی با نوری مالکی ، تنها به اعتراض نخست وزیر عراق به رییس اقلیم کردستان برای فساد مالی، تبار گماری، تاراج بی حساب و کتاب نفت کردستان، تجارت غیرقانونی، ارتشا، اختلاس نجومی از بودجه اقیلم کردستان و .. است و بدین سبب بارزانی برای حفظ منافع شخصی و حزبی می خواهد مساله را به جنجالی ملی سوق دهد و در غوغاسالاری، بقایش را تضمین کند.

انزوا و تنهایی و حذف از عرصه سیاست عراق سرانجام است و این بار نیز حمایت از گروه های انتحاری هم برای وی سودی نخواهد داشت. « وقتی ارتش سرخ از ایران بیرون رفت، جمهوری خودمختار کردستان مانند گوسفند بدون شبان بسان بنای مقوائی و پوشالی درهم ریخت.»* گفته ی کنسول انگلیس سرکلارمونت اسکرین در سال ۱۳۲۴ و اوج وقایع آذربایجان و کردستان، حکایت امروز رییس عشیره روستای بازران است که چشم خود را بر واقعیت غیرقابل انکار ایران می بندد و رویای آینده خود را به حمایت های موهوم اسراییل و ترکیه و عربستان و کشورهای کوچک حاشیه خلیج فارس پیوند می زند. امروزه کردها، برای حفظ هویت، به جای قهر و انزوا ، به مشارکت سیاسی و حسن همجواری و همزیستی مسالمت آمیز نیاز دارند و بعید نیست که در آینده نزدیک، شخصی دارای صلاحیت و مشروعیت و نگاهی عقلانی را به جای وی برگزینند.
* جنگ جهانی در ایران، ترجمه غلامحسین صالحیار
عرفان قانعی فرد محقق تاریخ معاصر و نویسنده خاطرات جلال طالبانی است

۴۹۴۹

دانلود   دانلود


خبرآنلاین

نظرتان را در مورد مطلب فوق بنویسید. نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.