این بازی را تمام کنید!

این بازی را تمام کنید!

گزارشگر : حسن رشوند

 

چهارشنبه ۲۷ اردیبهشت ساعت ۰۳:۰۰

مجموعه افکار یک ملت به حالت خفته و خاموش، بیدار و پرخروش، موقتی و زودگذر، پایدار و نهادینه شده، در واقع چارچوب روانشناسی اجتماعی آن ملت را تشکیل می‌دهد و روانشناسی اجتماعی ملت‌ها از برآیند دو تلاش شکل می‌گیرد؛ بخشی نشأت گرفته از ارزش‌های فرهنگی ریشه داری است که در گذر زمان و از آداب و رسوم یا ارزش‌های دینی جامعه به نهاد انسان‌ها منتقل می‌شود و بخشی دیگر حاصل تلاش نخبگانی است که وظیفه هدایت افکار عمومی را بر عهده دارند. از این رو می‌توان با اندیشه در شکل و محتوای پدیده‌های ذهنی مردمان، نه تنها نقش و معنای پدیده کم شناخته شده افکار عمومی را بهتر شناخت و با زوایای گوناگون رفتار آنها آشنا شد، بلکه به توانمندی‌های بالفعل و بالقوه این نیروی عظیم انسانی بیش از پیش آگاه شد تا به مقتضای شرایط و زمان، از این نیروی عظیم برای پیشبرد اهداف متعالی یک جامعه بهره جست و او را برای مقابله با تهاجم ناجوانمردانه دشمن آماده کرد، بنابراین می‌توان نتیجه گرفت هر عاملی که بتواند این نقش را به درستی ایفا کند و در تنویر و هدایت افکار عمومی مؤثر واقع شود، مثبت است. اما در کنار این تلقی مثبت، نباید به گونه‌ای عمل کرد که موجب واکنش افکار عمومی و احیاناً گارد گرفتن جامعه در مقابل برخی رفتارها شد چراکه از برآیند اینگونه رفتارهای غلط، نتایج معکوس حاصل خواهد شد. از این رو، همه تئوری پردازان علوم اجتماعی که معتقد به تأثیرگذاری بر افکار عمومی هستند، تأکید دارند که افکار عمومی را نمی‌توان در همه شرایط، آن‌گونه که امیال فردی ایجاب می‌کند، شکل داد و در دلایل آن، به موارد زیر اشاره دارند:
۱- درصورتی آحاد یک جامعه نسبت به پدیده‌ای واکنش مثبت نشان می‌دهند که آن پدیده دغدغه اصلی آنها باشد و به تعبیر دیگر، نقطه ثقلی باشد که آنها انتظار طرح آن را داشتند. بنابراین به نظر می‌رسد هر چقدر ارتباط خبر یا پدیده‌ای با نیاز مردم پیوند کمتری داشته باشد، افکار عمومی نسبت به آن واکنش کمتری نشان می‌دهد.
۲- ممکن است یک پدیده اجتماعی به خطر اثرات سوء پی درپی که می‌گذارد، موجب واکنش منفی افکار عمومی گردد و افکار مردم را به گونه‌ای غیر منتظره جهت دهد و چه بسا در برهه‌ای از زمان مانند جرقه‌ای، افکار ناراضی آنان را شعله ور سازد.
۳- افکار عمومی در شرایطی به گونه‌ای دلخواه شکل خواهد گرفت که فضای مساعدی برای طرح آن فراهم گردد. چنانچه مردم تشنه شنیدن خبری باشند که به سرنوشت آنها بستگی دارد چه بسا خودشان دست به انتشار وآگراندیسمان(بزرگنمایی) حتی کاذب آن خبر بزنند تا از نگاه خودشان خلأ موجود را پرکنند. ولی اگر فضای مساعدی برای بروز این دسته از اخبار نبینند، نه تنها خود نسبت به طرح آن در جامعه اقدامی نمی‌کنند، بلکه در مقابل این دسته از اخبار واکنش منفی نشان می‌دهند.
۴- هر گروه یا ملتی دارای فرهنگ خاصی است؛ فرهنگی که شامل هنجارها و نهادهای اجتماعی و اعتقادات مخصوص به خود می‌باشد. بر همین اساس است که بارها تئوری پردازان افکار عمومی اذعان کرده‌اند تفاوت ماهوی بین افکار جامعه شهری و روستایی، پایین شهری و بالاشهری وجود دارد، بنابراین اگر سازمان دهندگان افکار عمومی به این مقولات توجه نداشته باشند، بر خلاف انتظار، شاهد رفتاری معکوس از سوی جامعه خواهند بود.
۵- باید محتوای افکار عمومی پاسخگوی نیازهای ظاهری و باطنی افراد باشد. به تعبیر دیگر، واقعه‌ای که به افکار عمومی دامن می‌زند واقعه‌ای است که به نیاز افراد یا جامعه مرتبط خواهد بود، مثلاً نیاز به امنیت و آرامش جامعه یک نیاز ظاهری است و مردم از اخباری که امنیت و آرامش آنها را برهم می‌زند، پرهیز می‌کنند.
با توجه به موارد گفته شده، قصد آن داریم رفتاری که این روزها بین دولت با مجلس بر سر یک موضوع حاشیه‌ای که در جای خود موضوع مهم ولی با توجه به شیطنت‌های سیاسی و گرو کشی‌های مجلسی‌ها با دولتی‌ها یا بالعکس، امروز به یک چالش جدی تبدیل شده است، بپردازیم. بازی ریاست مرتضوی بر سازمان تأمین اجتماعی آنچنان چندش‌آور شده است که هر شهروند ایرانی امروز که شاهد این دعواهای آزار دهنده مجلسی‌ها با دولتی‌هاست، ناخودآگاه زبان به شکوائیه از این رفتارهای غیر منطقی و تخریب زا می‌گشاید و کمترین واکنش مردم به این رفتارها، روی برگرداندن از تیترهای چکشی و بگو و مگوهای زشت نقش بسته بر صفحه روزنامه‌ها و آه حسرت کشیدن عمیق مردمی است که با بیان یک جمله کوتاه «چه می‌خواستیم، چه شد!»، اعتراض خود را به این گونه رفتارها بروز می‌دهند. حقیقتاً آیا تاکنون آقایان مجلسی‌ها و دولتی‌ها از خودشان سؤال کرده‌اند، پدیده انتصاب مرتضوی با همه ناخشنودی از این انتصاب یعنی ریاست او بر سازمان تأمین اجتماعی، در کجای نیازهای مردم بوده است و با وجود این شاخ و شانه کشیدن‌ها، چرا مردم بی‌تفاوت از کنار آن می‌گذرند. حداقل پنج دلیل را برای اینکه یک موضوع از منظر مردم مهم باشد و لازم بدانند در مقابل آن واکنش از خود بروز دهند، برشمردیم، کسانی که همواره بر طبل این موضوع می‌کوبند، نگاه کنند ببینند اگر موضوع انتصاب مرتضوی بر ریاست تأمین اجتماعی تا این میزان مهم است چرا به عنوان دغدغه، نیاز ظاهری و باطنی مردم مورد واکنش آنها قرار نمی‌گیرد. آیا زمان آن نرسیده که به این بازی کودکانه پایان داده شود. یک روز گفته می‌شود مرتضوی قول شرف داده که دیگر بر صندلی سازمان تأمین اجتماعی تکیه نخواهد زد، روز دیگر به نقل از احمدی‌نژاد گفته می‌شود استعفای مرتضوی پذیرفته نشده و او همچنان رئیس سازمان تأمین اجتماعی است، فردای آن روز می‌گویند مرتضوی چند روزی است به مشهد رفته و بعد از بازگشت از این سفر معنوی و کشتن هوای نفس دیگر به سازمان تأمین اجتماعی باز نمی‌گردد و ده‌ها خبر راست و دروغ دیگر بر خروجی رسانه‌ها قرار می‌گیرد و در نهایت، او با ژست پیروز این میدان در مصاحبه با رسانه‌ها موجودیت خود در سازمان تأمین اجتماعی را تثبیت شده تلقی می‌کند و در مقابل، فلان نماینده مجلس به گونه‌ای موضع می‌گیرد که انسان یاد دعواهای حیثیتی دو قبیله می‌افتد که طرف دعوا، طرف دیگر را با الفاظی از قبیل «مگر اینکه از روی جنازه من بگذری تا به مقصود خود برسی»، طرف مقابل را وادار به واکنشی از جنس شکایت به دستگاه قضا برای اعاده حیثیت می‌کند. آنچه بین آقایان توکلی و مرتضوی یا افراد دیگر با دولتی‌ها در روزهای گذشته اتفاق می‌افتاد، از این جنس است. اینکه چرا مرتضوی با وجود این همه حاشیه، ریاست سازمان تأمین اجتماعی را پذیرفت و اصرار بر تثبیت جایگاه خود دارد، تقریباً روشن است.
دولتی‌ها می‌دانند مجلس و بخشی از جامعه نخبگی کشور نسبت به دادن مسئولیت به مرتضوی در این شرایط، حساسیت دارند و از این رو دولت تلاش می‌کند با برگ مرتضوی مجلس را به چالش بکشاند و مجلس هم نشان داده است در شرایط تنش‌زا به‌جای تصمیمات عاقلانه و منطقی، لج بازی را مبنای رفتار خویش قرار می‌دهد. بنابراین روشن است که این بازی پیروز قطعی نخواهد داشت. شایسته بود مرتضوی با نپذیرفتن این مسئولیت، نشان می‌داد امنیت و آرامش جامعه برای او بسیار مهمتر از مسئولیتی خواهد بود که قرار است در آن به خلق خدمت کند و این یعنی همان وفاداری به ارزش‌های نظام و آرمان‌های انقلاب اسلامی. اما به هر جهت، این اتفاق نیفتاده و در چنین شرایطی یا باید دولت کوتاه بیاید یا مجلس.
با مطالعه روانشناسی رفتاری دولتی‌ها، بعید به نظر می‌رسد این مقوله توسط دولت با صرفنظر از انتصاب مرتضوی، ختم به خیر شود اما آن سر دعوا مجلس است که می‌تواند با عقب نشینی از خواسته خود، بار دیگر فضای آرامش را به افکار عمومی بازگرداند و در مقابل لج بازی دولت، کوتاه بیاید و نباید این را شکست مجلس در مقابل دولت تلقی کرد، چراکه احترام برای افکار عمومی، قطعاً بزرگترین پیروزی است. آنچه مردم انتظار دارند تمام کردن این بازی است و این بازی فقط با گذشت یک طرف دعوا تمام شدنی است.

جوان آنلاین – آخرین عناوین سیاسی

نظرتان را در مورد مطلب فوق بنویسید. نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.