این اشخاص جدا برای ازدواج مناسب نیستند

گردآوری شده توسط مجله خانواده ممتاز نیوز

بنویس همسر، بخوان والد! از جمله اشخاصی که ازدواج با آن ها صحیح نیست، اشخاصی می باشند که هنوز کودک مانده و از لحاظ رفتاری بالغ نشده اند. این اشخاص از رفتار مسئولانه و سنجیده طفره می روند و شرایطی را فراهم می آورند که همسر آن ها برایشان نقش «والد» را ایفا کند.

چه کسانی برای ازدواج مناسب نیستند؟
بنویس همسر، بخوان والد! از جمله اشخاصی که ازدواج با آن ها صحیح نیست، اشخاصی می باشند که هنوز کودک مانده و از لحاظ رفتاری بالغ نشده اند. این اشخاص از رفتار مسئولانه و سنجیده طفره می روند و شرایطی را فراهم می آورند که همسر آن ها برایشان نقش «والد» را ایفا کند.

 

چطور بشناسیم؟
چند صفت ویژه برای شناسایی این اشخاص در ادامه ذکر می گردد:
الف- توانایی نداشتن در پذیرش مسئولیت های مالی و حل مشکلات اقتصادی

ب- غیر قابل اعتماد بودن

ج- بی هدفی و بی انگیزگی

این اشخاص نسبت به بخش اقتصادی زندگی خود بی توجه می باشند و دربارهٔ آن کوتاهی می کنند به این سبب که نمی خواهند بزرگ شوند و مسئولیت زندگی را به دست بگیرند. همچنین از فردی که هنوز کودک مانده است انتظار نمی رود که به حرف هایش عمل کند و از رسم و رسومات اجتماعی به طور کامل باخبر باشد. وقتی یک فرد می خواهد ازدواج کند از او انتظار می رود که مسئولیت پذیر و وظیفه شناس باشد تا بتوان به او اعتماد کرد. فردی که هنوز از لحاظ فکری و اخلاقی بالغ نشده است برای زندگی نه هدف خاصی دارد و نه انگیزه ویژه ای. او باری به هر جهت زندگی را خواهد گذراند و بار زندگی را بر دوش همسرش خواهد گذاشت.

«نه» به آن هایی که می خواهند پادشاهی کنند!

«افرادی که دیگران را کنترل می کنند»؛ این اشخاص نیز چندان گزینه مناسبی برای ازدواج نیستند، آن ها درست مقابل اشخاصی می باشند که مسئولیت زندگی خود را بر عهده نمی گیرند. اشخاصی که دیگران را کنترل می کنند می خواهند همه تصمیم ها را خودشان بگیرند، هرگز درخواست کمک نمی کنند و به دیگران امر و نهی می کنند که چه کار بکنند و چه کار نکنند، آن ها برای دیگران تعیین تکلیف می کنند چرا که می خواهند کنترل همه چیز در دست خودشان باشد و هر کاری خواهند کرد تا مبادا احساس کنند که چیزی تحت تسلط و کنترل آن ها نیست.این اشخاص از لحاظ عاطفی محدود و بسته می باشند آن ها به سادگی احساسات و عواطف خود را بروز نمی دهند، حسودند، به راحتی وقتی چیزی مطابق میل آن ها نیست عصبانی می شوند، معمولا دارای عادت های وسواسی می باشند و اصلا خوش ندارند که کسی برای آن ها تعیین تکلیف کند.

 

افراد کنترل کننده معمولا کمتر برای درمان اقدام می کنند چرا که در طی درمان احساس غلط تسلط مشاور آن ها را رنج می دهد و نمی توانند کنترل درمانگر را بر زندگی خود بپذیرند، چنین اشخاصی مطمئنا تسلط و کنترل همسر را در زندگی نمی پذیرند. لازم است که همه چیز در کنترل آن ها باشد. این اشخاص معمولا بر همسر و فرزندان بیشترین کنترل را اعمال می کنند. ازدواج با چنین اشخاصی به معنای پذیرش سلطه و کنترل آن ها بر زندگی است.البته این اشخاص معمولا والدینی سلطه جو و انتقادگر نیز می شوند. این حق مسلم ماست که از همسر خود انتظار داشته باشیم که احساسات و عواطف اصلی و بنیادین نظیر شادی، غم، یأس و عشق خود را بروز دهد. چنانچه او این توانمندی را نداشته باشد زندگی را به مسیر دشواری هدایت خواهد کرد

 

زندگی زیر سقف بی احساس ها
دسته دیگر از اشخاصی که ازدواج با آن ها پیشنهاد نمی شود، اشخاصی می باشند که نمی توانند احساسات خود را بروز دهند. این اشخاص هرگونه عاطفه و احساسی را مسخره می کنند و بیان احساسات را کاری عبث و بیهوده می دانند. این اشخاص به راحتی می توانند زندگی مشترک را با مشکل مواجه کنند. همان طور که می دانید بخش عمده ازدواج ارتباط عاطفی است و اشخاصی که نمی توانند عواطف خود را بروز دهند زندگی مشترک شان دچار اختلال می گردد. این اشخاص نمی توانند احساسات و عواطف خود را نشان دهند و نمی توانند یا نمی خواهند دربارهٔ احساسات خود صحبت کنند.

 

چنانچه فردی نتواند احساسات خود را با شما در میان گذارد رابطه با او سطحی و در نهایت مایوس کننده خواهد شد. این حق مسلم ماست که از همسر خود انتظار داشته باشیم که احساسات و عواطف اصلی و بنیادین نظیر شادی، غم، یأس و عشق خود را بروز دهد. چنانچه او این توانمندی را نداشته باشد زندگی را به مسیر دشواری هدایت خواهد کرد. وقتی همسر ما از احساسات خود حرف نمی زند به این معنی است که رابطه ای وجود ندارد. تنها چیزی که در زندگی با این اشخاص وجود دارد یک قرار داد زندگی مشترک است نه یک ارتباط.

 

ازدواج با یک شکست خورده!
ازدواج با فردی که شکست عشقی را تجربه کرده است و هنوز نتوانسته روح و روان خود را التیام دهد نیز از جمله مواردی است که از سوی کارشناسان و مشاوران پیشنهاد نمی شود؛ چرا که چنین ازدواجی یأس آور است و سبب دل شکستگی خواهد بود. این اشخاص ممکن است هنوز علاقه و یا خشم و انزجار شدیدی نسبت به معشوق قبلی خود در دل داشته باشند، ممکن است هنوز به خاطر ارتباط پیشین خود احساس گناه کنند و خود را مسئول بدانند و یا هنوز رنجش خاطر و آزار و اذیتی را که از رابطه قبلی دیده اند فراموش نکرده باشند و در شوک روحی به سر ببرند.

 

هر قدر خشم و عصبانیت بیشتری از قبل در دل مانده باشد به همان میزان توانایی فرد برای عشق ورزیدن در روابط فعلی کاهش پیدا می کند. البته بعضی وسوسه می شوند که با این اشخاص ازدواج کنند تا آن ها را نجات دهند، غافل از این که التیام این اشخاص به زمان و کمک تخصصی نیاز دارد. اگر کسی تا به این حد آسیب دیده است باید به او وقت داد تا خود را به کمک مشاور متخصص التیام دهد.


سایت ممتاز|خبر ممتاز
باز نشر: پورتال خبری ممتاز نیوز www.momtaznews.com

نظرتان را در مورد مطلب فوق بنویسید. نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.