بازیگری که همیشه نگران زن و بچه‌اش بود

هادی اسلامی خودش اصرار داشت این تصویر ثبت شود، لابد فکر می کرد یادگاری می‌ماند از زمان ضبط فیلم «خواستگاری» و شاید تصور نمی‌کرد سال‌ها بعد به عنوان یکی از نشانه‌های عشق او به خانواده مورد توجه قرار بگیرد.

به گزارش ممتازنیوز، امروز، هفتم مردادماه بیست و هشتمین سالی است که هادی اسلامی با درگذشت ناگهانی خود، جامعه هنری و دوستان خود را بهت‌زده کرد. بازیگری چیره‌دست که جوان اول سینمای دهه ۶۰ بود و هنوز خیلی فرصت برای درخشیدن داشت که دست سرنوشت، مرگی زودهنگام و دیرباور را برای او رقم زد.

درباره هنر بازیگری او روی صحنه تئاتر و در برابر دوربین سینما سخن‌های بسیار گفته شده است. بنابراین ما در این نوشتار به وجهی دیگر از شخصیت این هنرمند می‌پردازیم؛ هادی اسلامی همان اندازه که بازیگری توانمند و کارگردانی دقیق بود، مردی خانواده‌دوست هم بود.

فضای کار هنری سخت و بی‌رحم است. در کار هنر نه زمان معلوم است و نه مکان. کار هنری نه جمعه دارد و نه شنبه، نه روز دارد و نه شب. طبیعی است در این میان، گاه هنرمند کمتر فرصتِ حضوری موثر در خانواده خود را داشته باشد. با این همه هستند هنرمندانی که هر فرصتی را برای بودن در کنار خانواده مغتنم می‌شمرند و هادی اسلامی هم یکی از آن همان‌ها بود.

او که در حافظه عموم مردم با بازی در فیلم «خواستگاری» زنده است، به هنگام ضبط همین فیلم تصویری از خود بر جای گذاشت که کمتر دیده شده است.

اسلامی که در این فیلم نقشی مسن‌تر از سن واقعی خود را بازی می‌کرد، در پشت صحنه و در حالی‌که گریم شده بود، از بهروز صادقی عکاس درخواست کرد تا تصویری از او ثبت کند که پسر کوچکش «آرش» را در آغوش دارد.

آرش اسلامی یکی از کودکانی است که در فیلم «سرب» مسعود کیمیایی بازی کرده است؛ همان فیلمی که اسلامی از بازی در آن رضایت داشت و آن را بهترین بازی دوران فعالیتش می‌دانست.

هادی اسلامی در یکی از گفت‌وگوهای خود از روزگاری سخن گفته که پسر او و پسران مسعود کیمیایی و محمود کلاری از پدران خود پول می‌گرفتند تا به سینما بروند. آن‌ها دقیقا همان کاری را تکرار می‌کردند که پدران‌شان پیش‌تر انجام داده بودند.

زنده‌یاد یدالله صمدی کارگردان فیلم «اتوبوس» که هادی اسلامی برای بازی در آن برنده جایزه اول بازیگری جشنواره فیلم فجر شد، در نوشتاری خاطره‌ای نقل کرده بود که در آخرین روز فیلمبرداری این فیلم، در حالی‌که او و اسلامی یکدیگر را در آغوش کشیده بودند، صمدی خطاب به اسلامی گفته بود: «هادی جان دمت گرم! خیلی خوب بود» و اسلامی نیز پاسخ داده بود: «روزهای خیلی خوبی بود. فقط این آخری نگران زن و بچه‌ام بودم.»

به روایت زنده‌یاد صمدی، هادی اسلامی در اختتامیه چهارمین جشنواره فیلم فجر، در حالی‌که سیمرغ بلورین بهترین بازیگر مرد را برای بازی در «اتوبوس» دریافت کرده بود، هنوز نگران زن و بچه‌اش بود. در روزگاری که خبری از شبکه‌های اجتماعی و رسانه‌های متعدد نبود، مرد بازیگر دوست داشت زودتر به خانه برسد و جایزه‌اش را به خانواده‌اش نشان بدهد؛ او چنین بازیگری بود.    

بعد از درگذشت هادی اسلامی، به رسم معمول رسانه‌ها، دوستانش در یادداشت‌هایی از او گفتند که ما در این گزارش بعضی از آن‌ها را مرور می‌کنیم:

داود رشیدی:

آمده‌ایم تا از هادی اسلامی سینما و تئاتر تجلیل کنیم و تمام آن‌ها را که در عرصه هنر این مرز و بوم کوشیده، مانده و رفته‌اند. تجلیل از هادی بزرگداشت تمام اندیشه‌های والایی است که در عشق تجلی یافته و به ابدیت پیوسته‌اند، ارزش گذاشتن بر بودن‌هاست.

آمده‌ایم تا بار دیگر باور کنیم و بگویم هادی جان تو زنده‌ای برای ما و مردم.

مهین دیهیم (استاد هادی اسلامی):

هادی یک پسر کوچولو بود که آمد رادیو و خودش را به من معرفی کرد. خیلی قشنگ کار می‌کرد، امیدوارم بهترین جاها – بهشت برین – جایگاهش باشد. امیدوارم که بیشتر به فکر هم باشیم.

محمدرضا اصلانی:

زندگی هادی اسلامی هم «عیاروار» بود. در مجموعه «سمک عیار» صحنه‌ای آیینی داشتیم که در آن، عیاران به نان و نمک و آب و نور قسم می‌خورند و تطهیر می‌شوند، هادی مسئول اجرای این تطهیر بود، ولی هنگام اجرا دستش می‌لرزید و هیجان زیادی داشت، واقعیت این است که هادی نسبت به هر عنصر دراماتیک و اسطوره‌ای حساس بود و دلش می‌لرزید و این لرزش بود که بعدها این‌چنین هادی را از پا درآورد.

کارنامه هنری هادی اسلامی در یک نگاه

هادی اسلامی زاده آبان‌ماه سال ۱۳۱۸ بود که در دوره نوجوانی و همزمان با تحصیل در دبیرستان دارالفنون، فعالیت هنری خود را آغاز کرد. به دانشکده تئاتر رفت و نخستین بار با نمایش «روسری قرمز» حضور روی صحنه را تجربه کرد. 

جوانک پرشوری بود که با تعدادی از همسن و سالان خود گروهی درست کرد به نام گروه تئاتر «جاوید»؛ گروهی که چهره‌هایی مانند سیروس گرجستانی، تانیا جوهری، خسرو شکیبایی و ابوالفضل پورعرب را به هنر ایران معرفی کرد.

با همین گروه بود که نمایش «زیر گذر لوطی صالح» به اجرا رسید؛ نمایشی که هم خود اثری درخشان بود و هم گروه جوان و توانمندش را به عنوان استعدادهایی تازه به هنر ایران معرفی کرد. برای هنرمندان موی سپیدکرده تئاتر، نام هادی اسلامی هماره یادآور همین نمایش است.

«زیر گذر لوطی صالح» سرآغازی شد برای تشکیل گروه هنر ملی دوم یا همان شاخه دوم گروه هنر ملی با حمایت عباس جوانمرد.

هادی اسلامی فعالیت خود را در تئاتر با بازی در نمایش‌هایی مانند «ادیپ شهریار» و «آنتیگونه» به کارگردانی جمشید ملک‌پور، «پرومته در زنجیر» و «بیا تا گل برافشانیم» ادامه داد.

او خود نمایش «حاکم یک‌شبه» را در تالار اصلی تئاتر شهر به صحنه برد و بنا داشت بار دیگر نمایش «زیر گذر لوطی صالح» را هم اجرا کند اما مجوز اجرای این اثر به مشکل برخورد تا این‌که بعد از درگذشت او جمعی از دوستانش با همراهی پسرش «آرش»، این نمایش را به مدت دو ماه در تئاتر شهر و در تماشاخانه «سنگلج» روی صحنه بردند.

برای تماشاگران سینما بازی او در فیلم‌هایی مانند «سرب» کار مسعود کیمیایی و «اتوبوس» کار یدالله صمدی خاطره‌انگیز است. «دست شیطان»، «معما» و «مرگ سفید» آثار حسین زندباف، «ساده‌لوح»، «خواستگاری» و «شتابزده» به کارگردانی مهدی فخیم‌زاده، «آوار» کار سیروس الوند، «قدیس» و «ملخ‌زادگان» به کارگردانی ناصر محمدی، «شاخه‌های بید» به کارگردانی امرالله احمدجو و «جهیزیه برای رباب» کار سیامک شایقی، از جمله دیگر آثاری است که او در آن‌ها بازی کرد.

این بازیگر که با چهره باابهت و نگاه نجیبش در یاد تماشاگران نسل‌های قبلی مانده است، روز هفتم مردادماه سال ۱۳۷۲ در حالی‌که هنوز کارهای ناتمام و ایده‌های اجرانشده بسیاری داشت، با مرگ نگهانی خود، دوستانش را شوکه کرد. پیکر او در آرامگاه ابن بابویه همان‌جا که جهان پهلوان تختی آرمیده است، به خاک سپرده شد.

انتهای پیام

نظرتان را در مورد مطلب فوق بنویسید. نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.