۰۶م آذر ،
یکشنبه, ۲۸ آبان ساعت ۱۶:۴۰ صوفیا نصرالهی
کافه سینما- صوفیا نصرالهی: «سینما بزرگترین ابزار بیانیای است که تا حالا اختراع شده اما سینما، توهمی است نیرومندتر از مابقی ابزارهای بیانی و بنابراین باید در اختیار جادوگران و ساحرانی قرار گیرد که میتوانند آن را وارد زندگی کنند.» (کینگ ویدور)
جمله بالا را از کتاب «گشتوگذاری در سینمای آمریکا با مارتین اسکورسیزی» برداشتم. از کتاب کسی که خودش یکی از آن جادوگران و ساحرانی است که توانست زندگی را به داخل فیلمهایش و فیلمهایش را به زندگی ما وارد کند. این روزها بخاطر ترجمه فیلمنامه «هوگو» به شدت درگیر دنیای اسکورسیزی بودم. اولین فیلمی که از اسکورسیزی دیدم گمانم «راننده تاکسی» بود. برایم فقط یک فیلم خوب و جذاب بود. هنوز زود بود تا بفهمم پشت آن قهرمانهای زخمخورده چه جهان تاریکی نهفته است. اما اسکورسیزیای که میخواهم در این یادداشت از او حرف بزنم اسکورسیزی دهههای قبل نیست. بلکه اسکورسیزی همین دهه اخیر است. مردی که در آستانه ۷۰ سالگیاش مرا شگفتزده کرد، ترساند و مسحورم کرد. «شاترآیلند» تا مدتها ذهنم را مشغول کرده بود. فیلمی که در ابتدای این دهه در سال ۲۰۱۰ ساخت. درک عمیقی که از شک و یقین در این فیلم وجود دارد، در هیچ فیلم دیگری دیده نمیشود. ترسناک است. بعد از دیدن رهایتان نمیکند چون حتی نسبت به وجود خودتان دچار تردید میشوید. جهان «شاترآیلند» از همه فیلمهای اسکورسیزی برایم تیرهتر است اما شیخ و مراد ما مردی است که از دل تاریکی به روشنترین جهان ممکن نقب میزند.
پاریس دهه ۳۰ و نور و رنگ و دنیای سینما و عاشقان سینما، آن هم با استفاده از جدیدترین تکنولوژی روز. و بعد به جای اینکه خودش تسخیر این تکنولوژی عظیم شود، توانست به شیوه خودش رامش کند و سینمای سه بعدی را به تسخیر خودش درآورد بس که سه بعدی بودن فیلم «هوگو» ظریف و پنهان است. این فیلمی است که فقط یک عاشق سینما میتواند آن را درست از آب در بیاورد. این وسط البته اسکورسیزی نامههای عاشقانه دیگری هم برای سینما ساخته است. از جمله «نامهای به الیا» که بیشتر از آنکه دربارهٔ خود الیا کازان باشد، دربارهٔ عشق اسکورسیزی به سینما و فیلمهای کازان است. با اینکه تولدش دیروز بود اما حتما باید این چند خط را مینوشتم چون اصلا اسم این ستون را مدیون اسکورسیزی و معرفی شاهکاری از فیلم ماکس افولس در کتابش هستم. معرفی که سبب شد یکی از مهمترین فیلمسازان زندگیام و یکی از عزیزترین فیلمهای عمرم را کشف کنم. رابطه من با اسکورسیزی فقط رابطه یک مخاطب یا منتقد با یک فیلمساز نیست. مهم نیست کدام فیلمش را بیشتر دوست دارم و کدام کمتر، ارادت من نسبت به مردی است که مثل همه ما واقعا عاشق سینماست و اگر قرار باشد در این مسیر یک مرشد و راهنما برای خودم انتخاب کنم، قطعا اسکورسیزی است. بخاطر سلیقهاش، بخاطر نوع نگاهش و بخاطر اینکه مردی است که در ۷۰ سالگی هنوز افقهای دورتر را در نظرش دارد.
این نامه با همه احترام و ارادتم تقدیم به مارتین اسکورسیزی کبیر!
Tags:
کافه سینما-آخرین خبرها و یادداشت های سینمای ایران و جهان
باز نشر: پورتال خبری ممتاز نیوز www.momtaznews.com