تبعات اجرای نظام ۶٫۳٫۳/ ماموریت تغییر ساختار را به نخبگان بدهید

بحث تغییر ساختار آموزشی و اجرای طرح ۳-۳-۶ این روزها به یکی از دغدغه های وزارت آموزش و پرورش در بخش های مختلف تبدیل شده است. این تغییر ساختار در گام نخست قرار است از مهرماه امسال با اضافه شدن یک پایه به مقطع ابتدایی، شکل اجرایی به خود بگیرد. اما در این میان بسیاری از کارشناسان آموزش و پرورش اجرای این طرح را شتابزده عنوان می کنند و معتقدند حجم بالای توان و انرژی که در جریان اجرای این طرح از کادر آموزشی مدارس مصرف می‌شود، در بلند مدت فاصله ما را با دنیای جدید افزایش می دهد. به همین منظور با مرتضی نظری کارشناس توسعه و مولف چندین کتاب در زمینه آموزش و پرورش درباره اجرای تغییر ساختار آموزش و دلایل شتابزدگی اجرای این تغییر به گفتگو نشسته ایم.

 خبرگزاری مهر ــ گروه اجتماعی: قبل از طرح پرسش درباره تغییر ساختار آموزشی، توضیح دهید آیا مسیری که نظام آموزشی ما در آن قرار گرفته منطبق با چشم انداز ۱۴۰۴ هست؟

* مرتضی نظری: رقابت امروز نظام های آموزشیِ موفق، دعوا برای تغییر ساختار آموزشی نیست، بلکه تمام انرژی صرف این می شود که چگونه می توان راه و روشی جدیدتر و آسان تر یافت تا بچه ها بتوانند بهتر فکر کنند، شخصیت مستقل و قدرت انتخاب داشته باشند و از پس مسائل خود بر بیایند. امروز شما دانش آموزی از مدرسه به جامعه تحویل می دهید که بعد از ۱۲ سال هنوز تکلیف خودش را با خودش، اطرافیانش، با محیط و با جامعه اش نمی داند. چرا؟ چون تمام فکر و ذهن او را اسیر شکل و فرم کرده ایم و فرصتی برای کشف خودش به او نداده‌ایم.

با توجه به رشد و توسعه کشورهای همسایه و ارتقای رتبه های آنان در شاخص های توسعه انسانی، دستگاه آموزش و پرورش ما متاسفانه از نقش موثر خود در شکل دهی به فرهنگ توسعه غافل شده است.هیچ وقت وزارت آموزش و پرورش تا این حد درگیر کارهای تشریفاتی و تبلیغاتی نشده است. مفهوم سرمایه در دنیا کاملا تغییر کرده و سرمایه اصلی کشورها تربیت شهروندانی توسعه یافته است. این نقش تا حد زیادی به عهده آموزش و پرورش است. ارزش و کارامدی نهادهای آموزشی را با برنامه هایی که برای تشکیل سرمایه انسانی دارند می‌سنجند. آموزش و پرورش ما بیشتر سرمایه سوزی می کند تا سرمایه سازی؛ این در حالی است که کشور ما در وضعیت حساسی قرار دارد. من فکر می کنم خیلی فرصت بهسازی و توسعه فرهنگی و اجتماعی نداشته باشیم که بخواهیم کارهایی را آغاز کنیم که معلوم نیست آیا به روند توسعه انسانی و ارتقای جایگاهمان در دنیا کمکی می کند یانه؟ اجرای هر طرح و برنامه در مقیاس ملی باید از کمترین ضریب خطا برخوردار باشد. تاکید می کنم کشور ما فرصت آزمون و خطا ندارد.

*همانطور که می دانید طرح تغییر نظام آموزشی به ۳-۳-۶ با شتاب در جریان است و از مهر ماه امسال همزمان با اغاز سال تحصیلی این طرح اجرا می شود. ارزیابی شما از این طرح چیست؟

ــ  در زمانی که وزیر آموزش و پرورش در مجلس بودند، اگر قرار بود در فصل‌های یک کتاب درسی تغییراتی ایجاد شود، ابتدا باید مطالعات اولیه این تغییرات انجام و کتاب تغییر یافته در مدارس یک منطقه یا ناحیه به طور آزمایشی به دانش آموزان تدریس می شد. تیم کارشناسی یا ناظران پژوهشی نتایج حاصله را در سطح دانش آموزان، معلمان و اولیای مدرسه ارزیابی می‌کردند، کتاب برای رفع ایرادات اصلاح و ویرایش می‌شد و در سال دوم در نواحی بیشتری یا مثلا در یک شهر یا استان اجرا می شد و پس از دو تا سه سال اجرای آزمایشی، طرح تغییر کتاب مصوب می شد.اما حالا می بینیم که ظرف ۶ ماه تمام کتاب های درسی دو مقطع تحصیلی تغییر، تالیف و تدوین می شود. هم اکنون هر کارشناس و صاحبنظر آموزش و پرورش با شنیدن این اخبار تن و بدنش به لرزه می افتد. متاسفانه باید بگویم که اجرای طرح ۳-۳-۶ و تغییر ساختار آموزشی کشور، پروژه مسکن مهر نیست که بخواهیم در اجرای آن تعجیل کنیم و باید از هم اکنون تبعات جبران ناپذیر اجرای طرح ۳-۳-۶ که ماهیتاً ابهام های بسیار دارد را هشدار دهم. 

* مشخصاً منظور شما از این ابهامات چیست؟

ــ نخستین ابهام اینکه هنوز مسؤلان آموزش و پرورش نتوانسته اند پاسخی قانع کننده برای چرایی این طرح ارائه کنند. اینکه اصلا ضرورت اجرای این طرح از کجا آمده؟ آیا تحقق اهداف سند تحول بنیادین الزاما باید از تغییر ساختار آغاز شود؟ بنیان نظری این تغییر ساختار کجاست؟ خود وزیر در دو سال گذشته طبق متن اظهاراتشان که در تمام رسانه های رسمی منتشر شده و سوابق آن موجود ست، چندین بار تغییر موضع داده ، طوری که در نهایت، کارشناسان هم مات و مبهوت ماندند که بالاخره چه شد؟ شما اگر به متن سند تحول بنیادین نگاه کنید، تمام هدف در این سند این است که دانش آموز به عنوان مخاطب اصلی دستگاه آموزش و پرورش از ابعاد مختلف متحول شود و حائز صفاتی باشد که در فصل چهارم این سند -این طور به آن اشاره شده: “تربیت انسانی موحد، مومن و معتقد به معاد و آشنا و متعهد به مسولیت ها و وظایف در برابر خدا، خود، دیگران و طبیعت، حقیقت جو و عاقل، عدالت خواه و صلح جو، ظلم ستیز، جهادگر، شجاع و ایثارگر و وطن دوست، مهرورز، جمع گرا و جهانی اندیش، ولایت‌مدار و منتظر و تلاش‌گر در جهت تحقق حکومت عدل جهانی، با اراده و امیدوار، خودباور و دارای عزت نفس، امانتدار، دانا و توانا، پاکدامن و باحیا، انتخابگر و آزادمنش، متخلق به اخلاق اسلامی، خلاق و کارآفرین و مقتصد و ماهر، سالم و بانشاط، قانون مدار و نظم پذیر و آماده ورود به زندگی شایسته فردی، خانوادگی و اجتماعی بر اساس نظام معیار اسلامی.” با فرض اینکه قرار است تحول در آموزش و پرورش منجر به تربیتی دانش آموزی با این ویژگی ها باشد، وزیر آموزش و پرورش با کدام استدلال به اینجا رسیده‌اند که حتما باید ترکیب ساختار بر هم بخورد تا این اهداف محقق شود؟ آیا نقطه شروع تحول باید از دستکاری در ساختار باشد یا دهها کار و برنامه مهمتر و مقدم بر این کار هست و ایشان توجه نکرده اند؟
دومین ابهام اینکه با اجرای این طرح آنهم با این همه عجله و شتاب به مدت چندین سال تمامی کارکنان آموزش و پرورش دچار سردرگمی می شوند. 

*با چه توجیحی این مورد را مطرح می کنید؟

ــ تصور کنید سال آینده اول راهنمایی نخواهیم داشت چون دانش آموزان پایه پنجم سر کلاس ششم خواهند نشست، از طرفی بچه های دوم راهنمایی هم نباید مردود شوند چون ظرفیت تکرار پایه در سال بعد نخواهد بود و همین طور تا دیپلم. هم اکنون مدیران مدارس می گویند که ما هر سال دانش آموزان پایه پنجم را به اول راهنمایی می فرستادیم تا بتوانیم ورودی اول ابتدایی پذیرش کنیم. اما هم اکنون باید هم دانش آموزان اول را ثبت نام کنیم و هم پنجمی ها را در همان مدرسه و در پایه ششم نگه داریم! در اینجا بحث ظرفیت کلاس و تامین معلم مطرح می شود.

از سوی دیگر سوالات بیشمار دیگری برای کارشناسان آموزش و پرورش مطرح است که هنوز هیچکس به آنها پاسخ منطقی نداده است.

اینکه کتاب های پایه ششم ابتدایی بر چه اساسی تالیف شده است و چه ارتباطی با پایه پنجم ابتدایی خواهد داشت؟تکلیف کلاس‌های خالی و معلمان بیکار سال اول راهنمایی در سال آینده و به همین ترتیب در پایه‌های بالاتر در ۶ سال آینده چیست؟ تکلیف باز ماندگان و مردودان اول راهنمایی امسال، در سال آینده که این پایه وجود ندارد، چه خواهد بود و ۶ سال آینده تکلیف مردودان پایه های دوم و سوم و بالاتر چه خواهد شد؟. این موارد از جمله سوالات کارشناسان آموزش و پرورش است.
جدای همه این ایرادات که انکار ناپذیر است، یک موضوع به طور جدی قابل تامل است و آن اینکه جا افتادن این طرح و کنار آمدن معلمان و کادر مدرسه با اوضاع و احوال جدید آنقدر انرژی و زمان می برد که اصل فرایند یادگیری اگر کان لم یکن نشود، قطعا دچار اختلال خواهد شد. وقتی شما یک طرح را با فشار به اجرا می‌رسانید و فکری برای این همه پرسش بی‌پاسخ ندارید، نباید انتظار نتیجه مطلوب داشته باشید. وظیفه وزارت آموزش و پرورش کمک به ساختن محیطی شاد و بدور از فشار و استرس برای یادگیری و آموختن است نه تزریق فشار و اضطراب و سردرگمی. 

* یعنی شما می گویید هیچ کار پژوهشی پشتوانه این همه تغییرات نبوده؟

ــ متاسفانه باید به این سوال پاسخ منفی بدهم. هنگامیکه تنها پژوهشگاه آموزش و پرورش با سازمان پژوهش ادغام می کنند، چگونه می توان انتظار کار پژوهشی داشت؟ من شخصا از اعضای هیات علمی و کارشناسان سرآمد وزارتخانه جویا شدم که آیا برای طرح تغییر ساختار آموزشی ۳-۳-۶ از شما نظری خواسته شده که همه آنها در این زمینه اظهار بی اطلاعی کردند.

* پیشنهاد شما به عنوان یک کارشناس که همواره با اجرای طرح ۳-۳-۶ مخالف هستید،برای تغییر در ساختار آموزش و پرورش چیست؟

ــ واقعا اگرخواهان تحول بنیادین در آموزش و پرورش هستیم و آنچنان که ادعا می شود، تحقق اهداف مندرج در سند چشم انداز را ارزش می دانیم، پیشنهاد می کنم به جای صرف این مقدار توان برای تغییر ساختار، به گروهی از نخبگان ماموریت دهند تا فکری برای تغییر فضای کنکورزدگی که بر تمام مدارس کشور سایه انداخته کنند. متاسفانه امروز فضای عمومی مدارس به جولانگاه بنگاههای تست و کنکور مبدل شده. ما زمانی می توانیم ادعا کنیم که به توسعه انسانی و پیشرفت کشورمان کمک کرده ایم که امکانات خلاقیت و خودانگیختگی دانش آموزان را فراهم کرده باشیم.

همچنین تجارب موفق کشورها نشان می دهد که هر چه در سیاستگذاری‌های آموزشی انقباضی عمل شود، کیفیت و کارایی آموزشی کاهش پیدا می کند. به زبان ساده وقتی شما همه را با بخشنامه و باید و نبایدهای مستمر، ملزم به اجرای قالب ها کنید، به همان نسبت از محتوا دور شده اید. اصرار در اجرای طرح ۳-۳-۶ به هر نحو ممکن، موجب شده تا از ارزش های جدید آموزش و پرورش جهانی که تاکید بر مواردی همچون تقویت هوش عاطفی، سواد زیست محیطی، همزیستی، مهارت‌های اجتماعی، توانایی حل مساله در زندگی است فاصله بگیریم. واقعا اگر منصفانه به رویکردهای حاکم بر این اقدامات شتابزده در وزارت آموزش و پرورش نگاه کنیم، می بینیم که تصور وزیر و مشاورانی که در ساخته و پرداخته کردن این تصمیمات نقش دارند، فاصله بسیار زیادی با آنچه که در جهان اطراف ما در نظام های آموزشی می گذرد، دارد.

بنابراین باید فشار بخشنامه ها را از روی مدیران برداریم و قدری اداره امور داخل مدرسه را به خودشان واگذار کنیم. بالاخره یک زمانی باید به تجارب موفق دنیا احترام بگذاریم. شایسته نیست یک نفر، پنج نفر، ده نفر از یک اتاق در خیابان قرنی برای ۱۱۶ هزار مدرسه کشور تصمیم بگیرند و شیوه اجرای تصمیم را هم ابلاغ و نتیجه دلخواه را هم پیشاپیش اعلام کنند. این روش‌ها با اصل تفاوت های فردی و اهداف تربیتی منافات دارد.

…………………

گفتگو از: نرگس محمدی


MehrNews Rss Feed

نظرتان را در مورد مطلب فوق بنویسید. نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.