کدخبر: ۷۶۰۱۱
تاریخ انتشار: ۰۷ شهریور – ۰۲:۲۰
جشن تولد یکسالگی وزارتخانه ای که نام خود را فراموش کرده است
ما غریب مانده ایم…هیچکس همراه نیست!
«جوانان را باید مهم ترین و تأثیرگذارترین سرمایه انسانی هر کشور دانست. شور، نشاط، امید، پویایی، آرمان خواهی، نقادی، تحول طلبی، قدرت و توانایی از جمله شاخصه های دوران جوانی اند. جوانان ارزشمندترین سرمایه اجتماعی و فرصتی بی نظیر برای رشد و تعالی جامعه اسلامی محسوب می شوندو…» این جملات در وصف جوان و جوانی نه شعار است و نه خیال، اینها بخشی از سخنان وزیر وزارتخانه ای است که قرار بود در وزارت خانه اش به مطالبات ۲۵ میلیون ( کمی کمتر و بیشترش را نمی دانیم) پاسخ دهد و امورشان را پیگیری کند. یک سال و چند روزی از رای اعتماد آقای وزیر می گذرد و ما هر روز این جملات را می خوانیم تا شاید ربط و رابطه ای پیدا کنیم بین این جملات(شما بخوانید شعار) با عملکرد این وزارتخانه! حالا دیگر شمع یکسالگی وزارت ورزش و فوتبال…ببخشید وزارت ورزش و جوانان را باید فوت کنیم و به دود آن خیره شویم.امروز مروری داریم بر عملکرد وزارتخانه مان که هنوز آرم هم ندارد! تحریریه نسل سوم
یک ترکیب بی جهت!
دی ماه ۱۳۸۹ بود که بعد از رایزنی های زیر زمینی و غیر زیر زمینی و امثالهم تشکیل وزارت خانه ورزش و جوانان با ترکیب سازمان تربیت بدنی و سازمان ملی جوانان کلید خورد. دو سازمانی که ظاهرا و باطنا هیچ سنخیتی با هم نداشتند و هر کدام هم به نوعی با مشکلات عجیب و غریبی دست و پنجه نرم می کردند که ذکر آنها نه دردی از شما دعوا می کند و نه از ما… تشکیل این وزراتخانه در حالی شکل گرفت که برخی بر این مدعا بودند که قطعا ورزش (شما بخوانید فوتبال) بر جوانان ارجحیت می یابد و بخش زیادی از وقت آقای وزیر و معاونشان را به خود اختصاص می دهد. این شائبه وقتی رنگ واقعیت گرفت که ساختمان اصلی وزارتخانه و محل استقرار آقای وزیر همان ساختمان تربیت بدنی سابق در سئول شد و سهم جوانان این مرز و بوم از این وزارتخانه هم تنها معاونتی شد که محلش همان ساختمان سازمان ملی جوانان سابق در جردن بود. و اصلا هم تعریف کاری، برنامه کاری و جایگاه ویژه ای برای بخش دوم نام وزارتخانه منتشر نشد و خب جوانان نیازی به این کارها ندارند!
ما فقط دیده بان مشکلات هستیم!
تا قبل از تشکیل وزارت ورزش و جوانان، بیشتر کارکرد سازمان ملی جوانان در پیمایش، دسته بندی اطلاعات و بررسی وضعیت جوانان در موضوعات مختلف خلاصه می شد. اصلا همه اینها هیچ، یک برنامه ای بود که وقتی تشکلی مردم نهاد را سروسامان می دادید، به شما کمک می کرد؛ همین! کارکردی که در دوره های مختلف مخالفان و موافقان زیادی را داشت. اما آمارهایی که این سازمان در بررسی های خود به آن دست می یافت معمولا مورد استناد و حاوی شمایی کلی از وضعیت جوانان کشور بود با همه قوت و ضعف هایش. بعد از شکل گیری وزارت ورزش و جوانان انتظار طبیعی این بود که در کنار حفظ این کارکرد با توجه به ارتباط نزدیک تر با وزرات خانه های مرتبط (وزارت کار، وزارت مسکن و …)، بهبود وضعیت جوانان به مرحله عملیاتی نیز کشیده شود اما بررسی وضعیت این وزارتخانه در یک سال اخیر گواه این مدعاست که نه تنها طرح ها عملیاتی نشد بلکه کارکرد اول نیز در حاشیه قرار گرفته است. یعنی حداقل ها هم از دستمان رفت!
پاسخ گویی خلاق!
وزیر ورزش در اظهار نظری در این باره با اشاره به نوع فعالیت وزارت ورزش و جوانان اعلام کرده: «وزارت ورزش و جوانان آن بخش از وظایفش را که به امور ورزشی مربوط می شود عملیاتی و آن بخش که به امور جوانان مربوط می شود را ستادی عمل می کند و از هیچ کدام غافل نیست.(!؟) وزارت ورزش و جوانان به تنهایی متولی ساماندهی امور جوانان نیست بلکه وظایف ستادی، پایش و پیگیری های این حوزه را برعهده دارد و مواردی چون اشتغال و مسکن به ترتیب به وزارتخانه های تعاون، کار و رفاه اجتماعی و راه و شهرسازی مربوط می شود که همه باید در این حوزه فعال باشند. در اصل این وزارتخانه در حکم «دیده بانی» است که موضوعات و معضلات جوانان را جمع بندی کرده و به نمایندگان دستگاه های مختلف در حوزه جوانان که در ستاد ساماندهی عضو هستند منتقل می کند…»
این اظهارات در حالی مطرح می شود که بسیاری از جوانانی که ما در مورد «دیدبانی» وزارت ورزش و جوانان از آنها سوال پرسیدیم بر این عقیده بودند که «دیدبانی» که دیدبانی اش نتیجه نداشته باشد چه دردی از ما دوا می کند؟! اصلا آقای وزیر محترم! اگر قرار بود که شما همان کار قبل را انجام دهید، که در عمل انجام نمی دهید، خب چه کاری بود که وزارتخانه تشکیل شود؟
اما نسل ما چه می گوید؟ نازنین .ف ۲۲ ساله لیسانس زیست دارد و می گوید: آن زمان که سازمان ملی جوانان وجود داشت حداقل هر از چند گاهی موضوعات جوانان در رسانه ها مطرح می شد. اما در یک سال اخیر تنها چیزی که از این وزرات خانه دیده شده است گاه گاهی یک گوشه ای چند شعار در حوزه جوانان بوده است.
وی اضافه می کند: وقتی به توانمندی های خودم و هم سن و سال های خودم فکر می کنم به این نتیجه می رسم که واقعا سهم ما از این وزارتخانه «هیچ» است و یا لااقل آنقدر کمرنگ است که در مقابل موضوعی مثل ورزش و خصوصا فوتبال که دغدغه اصلی این وزارتخانه است جایی برای عرض اندام پیدا نمی کند.
ازدواجی که آسان نمی شود!
رصد فعالیت های سازمان ملی جوانان در سال های اخیر نشان می دهد که بحث شیرین (البته این روزها تلخ) ازدواج یکی از بحث های ثابت و جزء برنامه های اصلی سازمان ملی جوانان بوده است به طوری که این سازمان در اولویت های کاری خود خصوصا همزمان با روز پیوند آسمانی حضرت فاطمه(س) و حضرت علی(ع) برنامه های ویژه و طرح های آنچنانی(!) را بیان می کرد که از نمونه های بارز آن می توان به طرح ازدواج نیمه مستقل اشاره کرد. کاری نداریم چقدر عملیاتی بوده و چقدر مخالف و موافق داشته، مهم حرکتی بوده که شاید بعدها نتیجه هم می داده، لااقل پول نفت مردم برای چند گزارش پژوهشی و تحقیق میدانی صرف می شد.
البته بعد از تشکیل وزارت ورزش و جوانان وزیر و معاونانش اهتمام جدی تری برای ادامه این بحث به کار گرفتند و در مصاحبه های گوناگون اعلام شد که برنامه حمایت از ازدواج آسان، به موقع و پایدار یکی از برنامه های راهبردی است که با همکاری سایر دستگاههای ذی ربط شروع شده است و ادامه دارد اما در این اظهار نظرات اعلام نشد که این طرح چه زمانی عملیاتی می شود؟!
نکته قابل تامل در این بحث تلخ این است که وزارت ورزش و جوانان خود را تنها، سامان دهنده و طراح این امر می داند و عدم عملیاتی شدن این مهم را به گردن نهادها و وزرات خانه های مربوطه (وزارتخانه های کار، رفاه و…) می اندازد. اما عملیاتی نشدن این طرح ها جای تامل را باز می گذارد که یا وزارت خانه های دیگر تن به طرح های ازدواج آسان ارائه شده توسط وزارت ورزش و جوانان را نمی دهند و طرح های این وزراتخانه در آن یکی وزارتخانه ها خاک می خورد و یا اینکه این طرح ها آن قدر ناپخته و غیر کارشناسی هستند که بعد مدت ها وقت صرف کردن توسط سازمان ملی جوانان و تلاش یکساله این وزارت خانه هنوز که هنوز است هیچ وزارتخانه ای زیر بار عملیاتی کردن این طرح ها نمی رود و نتیجه اش این می شود که در حال حاضر جوان ایرانی نه چیزی در مورد ازدواج آسان می داند و نه می تواند آسان ازدواج کند! یا اینکه اصلا طرحی ارائه نشده است که…(که انتخاب هر کدام از این علت ها را بر عهده خودتان می گذاریم!)
یک جشنواره و خلاص!
کار نمایشی خوب جواب می دهد و همه راهش را یاد گرفته اند. موضوعی که در خصوص فعالیت های سازمان ملی جوانان سابق و وزارت ورزش و جوانان فعلی همواره مورد نقد قرار گرفته؛ برگزاری جشنواره ملی جوان ایرانی که هر سال زمان بسیاری از وقت متولیان امور جوانان را به خود اختصاص می دهد و هزینه های گزاف با صفرهای غیر قابل شمارش را روی میز مدیران می گذارد.
به اعتقاد برخی اگر چه این جشنواره در شناسایی استعدادهای جوانان ایرانی در حوزه های مختلف تا حدودی نقش ایفا می کند اما در شمای کلی شاید تنها درصد کمی از جوانان ایرانی مشمول این جشنواره رویایی شوند و باز حجم بسیار بالایی از جوانان از دایره رصد مسئولان و متولیان خارج می مانند.
هدی ۲۰ ساله و دانشجو در مورد این جشنواره می گوید: خروجی جشنواره ملموس بود و در نوع خودش بی نظیر که واقعا جوانان توانمند شناسایی می شدند اما اولا اینکه روند رقابت تنها شامل بخش کوچکی از جوانان می شود و اینکه واقعا چه دردی از کل جوانان این مرز و بوم دوا می شود مثلا جوانی که لنگ یک وام ازدواج است یا دنبال یک شغل ساده با حقوق کم، جایگاه و تکلیفش در این جشنواره ای که نام ملی بودن را یدک می کشد چیست؟!
برنا در دام برنا
برنا؛ رسانه نسل سوم ایران. خیلی ها خبرگزاری برنا را به این نام می شناسند. خبرگزاری که در سازمان ملی جوانان متولد شد و روز اول افتتاحش خبرنگاران جوان و پرشور آن قرار گذاشتند بشوند رسانه نسل سوم در هر کجای ایران و صدای نسل سوم را به گوش مسئولان برساند آن روز شاید کسی پیش بینی نمی کرد خود خبرنگاران جوان برنا هم روزی صدایشان به کسی نرسد و حقشان مثل یک لیوان آب خنک در گرمای تابستان از گلوی بعضی ها(؟!) پایین برود.
در ادامه حرف های یک دبیر سابق این خبرگزاری را با روایت ما می خوانید: این خبرگزاری فراز و نشیب های گوناگونی را در زمان ملی بودن سازمان جوانان طی کرد و همه خوشبین بودند با وزارتی شدن امور جوانان خبرگزاری برنا هم سر و سامانی بگیرد(البته که وعده و وعید ها قبل از رای آوردن جناب وزیر حکایت از همین رویای شیرین داشت) اما به قول امروزی ها وقتی مرکب نجیب بعضی ها از پل گذشت و مجلسی ها رای اعتماد را دادند، وعده ها به همراه حقوق و مزایای خبرنگاران جوان رفت داخل کوزه تا آن قدر عریضه بنویسند و آن قدر جلوی سئول برای گرفتن حقوقشان بایستند که از علف های سبز شده زیر پایشان خجالت بکشند و سرانجام بی خیال شوند…
برخی از این خبرنگاران (شما بخوانید چند جوان ایرانی) در آن زمان برای وزیر ورزش و جوانان عریضه ای نوشتند و گله کردند، گلایه ای که هیچ وقت هیچ کس موضعی در مقابل آن نگرفت و کسی در مورد آن نظر نداد(احتمالا عدم پاسخگویی به دلیل سر مشغولی وزیر و معاونت های مربوطه بوده) در بخشی از این عریضه خطاب به محمد عباسی آمده: «آقای وزیر نامه آنلاین نوشتیم که بگوییم می دانیم چقدر سرتان شلوغ است و وقت ندارید ما را ببینید می دانیم که دغدغه داشتن! برای ۲۰ میلیون جوان، وقت سر خاراندن برایتان نگذاشته. اما ما هم جوانیم ما هم جزو همان ۲۰ میلیون نفر هستیم، ما هم میانگین سن مان بیشتر از ۲۸ سال نمی شود. آقای وزیر! ما نه دنبال جو سازی رسانه ای هستیم و نه دنبال اهدافی که به ناکجا آبادها ختم می شود ما فقط دنبال حقمان بودیم و هستیم حقی که به حق ضایع شد و به حق صدای بچه هایی که انصافا متعهد به نظام هستند را درآورد.»
نمی دانیم حال و روز ۱۲۰ خبرنگار برنا که روز اول با هم پیمان حرکت بر مدار جوانی و نشاط امضا کردند چه شده ولی گویا خبرها حاکی از این است که در حال حاضر کمتر از انگشتان دو دست در این خبرگزاری مانده اند جوانانی که از وزارتی بودن خبرگزاری خودشان هم چیزی عایدشان نشد چه برسد به …
استیضاح به خاطر کم کاری ورزشی
وزارت ورزش و جوانان در حالی ماه قبل یکسالی اش را جشن گرفته که مدتی است بحث استیضاح وزیر این وزارتخانه بحث روز است و مجلسیان با ارائه متنی و امضای آن خواستار حضور عباسی در خانه ملت و پاسخگویی به برخی از شبهات و سوالات شدند. این مهم در حالی به علت برگزاری المپیک لندن به تعویق افتاد که بر مبنای نامه مجلسی ها، استیضاح وزیر بیشتر مربوط به کم کاری در امور ورزشی می شود تا امور جوانان. ضرغام صادقی، نماینده مردم شیراز در مجلس شورای اسلامی در اظهار نظری اعلام کرده است: اعتراضاتی که نمایندگان مجلس در خصوص استیضاح وزیر ورزش و جوانان داشتند به خاطر مسائل ورزشی است و مشکلات مربوط به جوانان از قبیل ازدواج و اشتغال هنوز در مجلس جا نیفتاده و کمتر مورد توجه قرار می گیرد.
این در حالی است که از سوی دیگر برخی نمایندگان مجلس وضعیت رسیدگی به امور جوانان را در وزارت ورزش و جوانان صفر و غیرقابل دفاع عنوان می کنند به عنوان مثال یک عضو کمیسیون اجتماعی مجلس در اظهار نظری اعلام کرده است: وزارت ورزش و جوانان در حوزه مسائل جوانان بسیار ضعیف است و بهتر است این وزارتخانه در بحث جوانان تعطیل شود. به گفته وی، وزارت ورزش و جوانان نمی تواند به تنهایی مشکلات مختلف جوانان همچون اشتغال، ازدواج، مسکن و… حل کند. این وزارتخانه تازه تاسیس باید مشکلات جوانان را به صورت تخصصی بررسی کرده و برای حل آن از سایر ارگانها کمک بگیرد اما آنچه که امروز در عملکرد این وزارتخانه بیشتر دیده می شود، در حوزه ورزش است.»
خودتان بفرمایید!
وزارتخانه ورزش و جوانان در حالی چنین وضعیتی دارد که این روزها موضوع ورزش و صرف هزینه های هنگفت در برخی رشته ها که در دستور کار مسئولان وزارتخانه قرار گرفته نیز با نقدهای جدی کارشناسان مواجه شده است و به نوعی جوانان و دغدغه هایشان در این دعواهای ورزشی حتی مجال نفس کشیدن پیدا نمی کند چه برسد به حل شدن. دغدغه هایی که برای حلش نیاز به کارشناسی های به روز و آینده نگر و تشکیل اتاق فکرهایی با حضور جوانان و برنامه ریزی های درازمدت دارد و نه شعارها و استفاده ابزاری از واژه«جوان» در هر محفل و جمعی برای نشان دادن میزان اهمیت به موضوع جوان!
وزیر و معاونانش در بحث امور جوانان می گویند براساس قانون، فعالیت های وزارت ورزش معطوف به مطالعه، پایش اطلاعات جوانان و تذکر دادن به دستگاه های مختلف است و حال جای این سوال برای ۲۵ میلیون ایرانی باقی می ماند امسال که ۴۰ میلیارد تومان به علاوه بودجه جداگانه هر وزارتخانه برای بحث جوانان اختصاص داده شده است تذکرها و پایش های دیده نشده در این یک سال آن قدر دقیق و قابلیت عملیاتی شدن نیستند که لبخندی را لب جوان ایرانی بیاورند؟! شعار نیست اما جوان ایرانی معتقد است تمام مشکلات در حوزه جوانان قابل حل باشد، به شرط اینکه کسی باشد که پای درد و دل جوان بنشیند و بدرستی کار پایش و «دیدبانی» را انجام دهد به شرطی که کسی باشد که به معنای واقعی کلمه همان قدر که پای درد دل ورزشی ها و بویژه فوتبالی ها می نشینید و مشکلات را می شنود و بودجه ها را اختصاص می دهد پای سخن جوانان نیز بنشیند و از مشاور جوان متخصص بهره بگیرد…ضمنا بد نیست یک کنفرانس مطبوعاتی بگذارند و عملکرد یکساله شان را شرح دهند جدای سفر به المپیک و مسابقات آسیایی و …البته! خودشان هم یک مصاحبه با خودشان تنظیم کنند، بفرستند، قبول است!
و این داستان ادامه دارد…
«جوانان را باید مهم ترین و تأثیرگذارترین سرمایه انسانی هر کشور دانست. شور، نشاط، امید، پویایی، آرمان خواهی، نقادی، تحول طلبی، قدرت و توانایی از جمله شاخصه های دوران جوانی اند. جوانان ارزشمندترین سرمایه اجتماعی و فرصتی بی نظیر برای رشد و تعالی جامعه اسلامی محسوب می شوندو…» این جملات در وصف جوان و جوانی نه شعار است و نه خیال، اینها بخشی از سخنان وزیر وزارتخانه ای است که قرار بود در وزارت خانه اش به مطالبات ۲۵ میلیون ( کمی کمتر و بیشترش را نمی دانیم) پاسخ دهد و امورشان را پیگیری کند. یک سال و چند روزی از رای اعتماد آقای وزیر می گذرد و ما هر روز این جملات را می خوانیم تا شاید ربط و رابطه ای پیدا کنیم بین این جملات(شما بخوانید شعار) با عملکرد این وزارتخانه! حالا دیگر شمع یکسالگی وزارت ورزش و فوتبال…ببخشید وزارت ورزش و جوانان را باید فوت کنیم و به دود آن خیره شویم.امروز مروری داریم بر عملکرد وزارتخانه مان که هنوز آرم هم ندارد! تحریریه نسل سوم
یک ترکیب بی جهت!
دی ماه ۱۳۸۹ بود که بعد از رایزنی های زیر زمینی و غیر زیر زمینی و امثالهم تشکیل وزارت خانه ورزش و جوانان با ترکیب سازمان تربیت بدنی و سازمان ملی جوانان کلید خورد. دو سازمانی که ظاهرا و باطنا هیچ سنخیتی با هم نداشتند و هر کدام هم به نوعی با مشکلات عجیب و غریبی دست و پنجه نرم می کردند که ذکر آنها نه دردی از شما دعوا می کند و نه از ما… تشکیل این وزراتخانه در حالی شکل گرفت که برخی بر این مدعا بودند که قطعا ورزش (شما بخوانید فوتبال) بر جوانان ارجحیت می یابد و بخش زیادی از وقت آقای وزیر و معاونشان را به خود اختصاص می دهد. این شائبه وقتی رنگ واقعیت گرفت که ساختمان اصلی وزارتخانه و محل استقرار آقای وزیر همان ساختمان تربیت بدنی سابق در سئول شد و سهم جوانان این مرز و بوم از این وزارتخانه هم تنها معاونتی شد که محلش همان ساختمان سازمان ملی جوانان سابق در جردن بود. و اصلا هم تعریف کاری، برنامه کاری و جایگاه ویژه ای برای بخش دوم نام وزارتخانه منتشر نشد و خب جوانان نیازی به این کارها ندارند!
ما فقط دیده بان مشکلات هستیم!
تا قبل از تشکیل وزارت ورزش و جوانان، بیشتر کارکرد سازمان ملی جوانان در پیمایش، دسته بندی اطلاعات و بررسی وضعیت جوانان در موضوعات مختلف خلاصه می شد. اصلا همه اینها هیچ، یک برنامه ای بود که وقتی تشکلی مردم نهاد را سروسامان می دادید، به شما کمک می کرد؛ همین! کارکردی که در دوره های مختلف مخالفان و موافقان زیادی را داشت. اما آمارهایی که این سازمان در بررسی های خود به آن دست می یافت معمولا مورد استناد و حاوی شمایی کلی از وضعیت جوانان کشور بود با همه قوت و ضعف هایش. بعد از شکل گیری وزارت ورزش و جوانان انتظار طبیعی این بود که در کنار حفظ این کارکرد با توجه به ارتباط نزدیک تر با وزرات خانه های مرتبط (وزارت کار، وزارت مسکن و …)، بهبود وضعیت جوانان به مرحله عملیاتی نیز کشیده شود اما بررسی وضعیت این وزارتخانه در یک سال اخیر گواه این مدعاست که نه تنها طرح ها عملیاتی نشد بلکه کارکرد اول نیز در حاشیه قرار گرفته است. یعنی حداقل ها هم از دستمان رفت!
پاسخ گویی خلاق!
وزیر ورزش در اظهار نظری در این باره با اشاره به نوع فعالیت وزارت ورزش و جوانان اعلام کرده: «وزارت ورزش و جوانان آن بخش از وظایفش را که به امور ورزشی مربوط می شود عملیاتی و آن بخش که به امور جوانان مربوط می شود را ستادی عمل می کند و از هیچ کدام غافل نیست.(!؟) وزارت ورزش و جوانان به تنهایی متولی ساماندهی امور جوانان نیست بلکه وظایف ستادی، پایش و پیگیری های این حوزه را برعهده دارد و مواردی چون اشتغال و مسکن به ترتیب به وزارتخانه های تعاون، کار و رفاه اجتماعی و راه و شهرسازی مربوط می شود که همه باید در این حوزه فعال باشند. در اصل این وزارتخانه در حکم «دیده بانی» است که موضوعات و معضلات جوانان را جمع بندی کرده و به نمایندگان دستگاه های مختلف در حوزه جوانان که در ستاد ساماندهی عضو هستند منتقل می کند…»
این اظهارات در حالی مطرح می شود که بسیاری از جوانانی که ما در مورد «دیدبانی» وزارت ورزش و جوانان از آنها سوال پرسیدیم بر این عقیده بودند که «دیدبانی» که دیدبانی اش نتیجه نداشته باشد چه دردی از ما دوا می کند؟! اصلا آقای وزیر محترم! اگر قرار بود که شما همان کار قبل را انجام دهید، که در عمل انجام نمی دهید، خب چه کاری بود که وزارتخانه تشکیل شود؟
اما نسل ما چه می گوید؟ نازنین .ف ۲۲ ساله لیسانس زیست دارد و می گوید: آن زمان که سازمان ملی جوانان وجود داشت حداقل هر از چند گاهی موضوعات جوانان در رسانه ها مطرح می شد. اما در یک سال اخیر تنها چیزی که از این وزرات خانه دیده شده است گاه گاهی یک گوشه ای چند شعار در حوزه جوانان بوده است.
وی اضافه می کند: وقتی به توانمندی های خودم و هم سن و سال های خودم فکر می کنم به این نتیجه می رسم که واقعا سهم ما از این وزارتخانه «هیچ» است و یا لااقل آنقدر کمرنگ است که در مقابل موضوعی مثل ورزش و خصوصا فوتبال که دغدغه اصلی این وزارتخانه است جایی برای عرض اندام پیدا نمی کند.
ازدواجی که آسان نمی شود!
رصد فعالیت های سازمان ملی جوانان در سال های اخیر نشان می دهد که بحث شیرین (البته این روزها تلخ) ازدواج یکی از بحث های ثابت و جزء برنامه های اصلی سازمان ملی جوانان بوده است به طوری که این سازمان در اولویت های کاری خود خصوصا همزمان با روز پیوند آسمانی حضرت فاطمه(س) و حضرت علی(ع) برنامه های ویژه و طرح های آنچنانی(!) را بیان می کرد که از نمونه های بارز آن می توان به طرح ازدواج نیمه مستقل اشاره کرد. کاری نداریم چقدر عملیاتی بوده و چقدر مخالف و موافق داشته، مهم حرکتی بوده که شاید بعدها نتیجه هم می داده، لااقل پول نفت مردم برای چند گزارش پژوهشی و تحقیق میدانی صرف می شد.
البته بعد از تشکیل وزارت ورزش و جوانان وزیر و معاونانش اهتمام جدی تری برای ادامه این بحث به کار گرفتند و در مصاحبه های گوناگون اعلام شد که برنامه حمایت از ازدواج آسان، به موقع و پایدار یکی از برنامه های راهبردی است که با همکاری سایر دستگاههای ذی ربط شروع شده است و ادامه دارد اما در این اظهار نظرات اعلام نشد که این طرح چه زمانی عملیاتی می شود؟!
نکته قابل تامل در این بحث تلخ این است که وزارت ورزش و جوانان خود را تنها، سامان دهنده و طراح این امر می داند و عدم عملیاتی شدن این مهم را به گردن نهادها و وزرات خانه های مربوطه (وزارتخانه های کار، رفاه و…) می اندازد. اما عملیاتی نشدن این طرح ها جای تامل را باز می گذارد که یا وزارت خانه های دیگر تن به طرح های ازدواج آسان ارائه شده توسط وزارت ورزش و جوانان را نمی دهند و طرح های این وزراتخانه در آن یکی وزارتخانه ها خاک می خورد و یا اینکه این طرح ها آن قدر ناپخته و غیر کارشناسی هستند که بعد مدت ها وقت صرف کردن توسط سازمان ملی جوانان و تلاش یکساله این وزارت خانه هنوز که هنوز است هیچ وزارتخانه ای زیر بار عملیاتی کردن این طرح ها نمی رود و نتیجه اش این می شود که در حال حاضر جوان ایرانی نه چیزی در مورد ازدواج آسان می داند و نه می تواند آسان ازدواج کند! یا اینکه اصلا طرحی ارائه نشده است که…(که انتخاب هر کدام از این علت ها را بر عهده خودتان می گذاریم!)
یک جشنواره و خلاص!
کار نمایشی خوب جواب می دهد و همه راهش را یاد گرفته اند. موضوعی که در خصوص فعالیت های سازمان ملی جوانان سابق و وزارت ورزش و جوانان فعلی همواره مورد نقد قرار گرفته؛ برگزاری جشنواره ملی جوان ایرانی که هر سال زمان بسیاری از وقت متولیان امور جوانان را به خود اختصاص می دهد و هزینه های گزاف با صفرهای غیر قابل شمارش را روی میز مدیران می گذارد.
به اعتقاد برخی اگر چه این جشنواره در شناسایی استعدادهای جوانان ایرانی در حوزه های مختلف تا حدودی نقش ایفا می کند اما در شمای کلی شاید تنها درصد کمی از جوانان ایرانی مشمول این جشنواره رویایی شوند و باز حجم بسیار بالایی از جوانان از دایره رصد مسئولان و متولیان خارج می مانند.
هدی ۲۰ ساله و دانشجو در مورد این جشنواره می گوید: خروجی جشنواره ملموس بود و در نوع خودش بی نظیر که واقعا جوانان توانمند شناسایی می شدند اما اولا اینکه روند رقابت تنها شامل بخش کوچکی از جوانان می شود و اینکه واقعا چه دردی از کل جوانان این مرز و بوم دوا می شود مثلا جوانی که لنگ یک وام ازدواج است یا دنبال یک شغل ساده با حقوق کم، جایگاه و تکلیفش در این جشنواره ای که نام ملی بودن را یدک می کشد چیست؟!
برنا در دام برنا
برنا؛ رسانه نسل سوم ایران. خیلی ها خبرگزاری برنا را به این نام می شناسند. خبرگزاری که در سازمان ملی جوانان متولد شد و روز اول افتتاحش خبرنگاران جوان و پرشور آن قرار گذاشتند بشوند رسانه نسل سوم در هر کجای ایران و صدای نسل سوم را به گوش مسئولان برساند آن روز شاید کسی پیش بینی نمی کرد خود خبرنگاران جوان برنا هم روزی صدایشان به کسی نرسد و حقشان مثل یک لیوان آب خنک در گرمای تابستان از گلوی بعضی ها(؟!) پایین برود.
در ادامه حرف های یک دبیر سابق این خبرگزاری را با روایت ما می خوانید: این خبرگزاری فراز و نشیب های گوناگونی را در زمان ملی بودن سازمان جوانان طی کرد و همه خوشبین بودند با وزارتی شدن امور جوانان خبرگزاری برنا هم سر و سامانی بگیرد(البته که وعده و وعید ها قبل از رای آوردن جناب وزیر حکایت از همین رویای شیرین داشت) اما به قول امروزی ها وقتی مرکب نجیب بعضی ها از پل گذشت و مجلسی ها رای اعتماد را دادند، وعده ها به همراه حقوق و مزایای خبرنگاران جوان رفت داخل کوزه تا آن قدر عریضه بنویسند و آن قدر جلوی سئول برای گرفتن حقوقشان بایستند که از علف های سبز شده زیر پایشان خجالت بکشند و سرانجام بی خیال شوند…
برخی از این خبرنگاران (شما بخوانید چند جوان ایرانی) در آن زمان برای وزیر ورزش و جوانان عریضه ای نوشتند و گله کردند، گلایه ای که هیچ وقت هیچ کس موضعی در مقابل آن نگرفت و کسی در مورد آن نظر نداد(احتمالا عدم پاسخگویی به دلیل سر مشغولی وزیر و معاونت های مربوطه بوده) در بخشی از این عریضه خطاب به محمد عباسی آمده: «آقای وزیر نامه آنلاین نوشتیم که بگوییم می دانیم چقدر سرتان شلوغ است و وقت ندارید ما را ببینید می دانیم که دغدغه داشتن! برای ۲۰ میلیون جوان، وقت سر خاراندن برایتان نگذاشته. اما ما هم جوانیم ما هم جزو همان ۲۰ میلیون نفر هستیم، ما هم میانگین سن مان بیشتر از ۲۸ سال نمی شود. آقای وزیر! ما نه دنبال جو سازی رسانه ای هستیم و نه دنبال اهدافی که به ناکجا آبادها ختم می شود ما فقط دنبال حقمان بودیم و هستیم حقی که به حق ضایع شد و به حق صدای بچه هایی که انصافا متعهد به نظام هستند را درآورد.»
نمی دانیم حال و روز ۱۲۰ خبرنگار برنا که روز اول با هم پیمان حرکت بر مدار جوانی و نشاط امضا کردند چه شده ولی گویا خبرها حاکی از این است که در حال حاضر کمتر از انگشتان دو دست در این خبرگزاری مانده اند جوانانی که از وزارتی بودن خبرگزاری خودشان هم چیزی عایدشان نشد چه برسد به …
استیضاح به خاطر کم کاری ورزشی
وزارت ورزش و جوانان در حالی ماه قبل یکسالی اش را جشن گرفته که مدتی است بحث استیضاح وزیر این وزارتخانه بحث روز است و مجلسیان با ارائه متنی و امضای آن خواستار حضور عباسی در خانه ملت و پاسخگویی به برخی از شبهات و سوالات شدند. این مهم در حالی به علت برگزاری المپیک لندن به تعویق افتاد که بر مبنای نامه مجلسی ها، استیضاح وزیر بیشتر مربوط به کم کاری در امور ورزشی می شود تا امور جوانان. ضرغام صادقی، نماینده مردم شیراز در مجلس شورای اسلامی در اظهار نظری اعلام کرده است: اعتراضاتی که نمایندگان مجلس در خصوص استیضاح وزیر ورزش و جوانان داشتند به خاطر مسائل ورزشی است و مشکلات مربوط به جوانان از قبیل ازدواج و اشتغال هنوز در مجلس جا نیفتاده و کمتر مورد توجه قرار می گیرد.
این در حالی است که از سوی دیگر برخی نمایندگان مجلس وضعیت رسیدگی به امور جوانان را در وزارت ورزش و جوانان صفر و غیرقابل دفاع عنوان می کنند به عنوان مثال یک عضو کمیسیون اجتماعی مجلس در اظهار نظری اعلام کرده است: وزارت ورزش و جوانان در حوزه مسائل جوانان بسیار ضعیف است و بهتر است این وزارتخانه در بحث جوانان تعطیل شود. به گفته وی، وزارت ورزش و جوانان نمی تواند به تنهایی مشکلات مختلف جوانان همچون اشتغال، ازدواج، مسکن و… حل کند. این وزارتخانه تازه تاسیس باید مشکلات جوانان را به صورت تخصصی بررسی کرده و برای حل آن از سایر ارگانها کمک بگیرد اما آنچه که امروز در عملکرد این وزارتخانه بیشتر دیده می شود، در حوزه ورزش است.»
خودتان بفرمایید!
وزارتخانه ورزش و جوانان در حالی چنین وضعیتی دارد که این روزها موضوع ورزش و صرف هزینه های هنگفت در برخی رشته ها که در دستور کار مسئولان وزارتخانه قرار گرفته نیز با نقدهای جدی کارشناسان مواجه شده است و به نوعی جوانان و دغدغه هایشان در این دعواهای ورزشی حتی مجال نفس کشیدن پیدا نمی کند چه برسد به حل شدن. دغدغه هایی که برای حلش نیاز به کارشناسی های به روز و آینده نگر و تشکیل اتاق فکرهایی با حضور جوانان و برنامه ریزی های درازمدت دارد و نه شعارها و استفاده ابزاری از واژه«جوان» در هر محفل و جمعی برای نشان دادن میزان اهمیت به موضوع جوان!
وزیر و معاونانش در بحث امور جوانان می گویند براساس قانون، فعالیت های وزارت ورزش معطوف به مطالعه، پایش اطلاعات جوانان و تذکر دادن به دستگاه های مختلف است و حال جای این سوال برای ۲۵ میلیون ایرانی باقی می ماند امسال که ۴۰ میلیارد تومان به علاوه بودجه جداگانه هر وزارتخانه برای بحث جوانان اختصاص داده شده است تذکرها و پایش های دیده نشده در این یک سال آن قدر دقیق و قابلیت عملیاتی شدن نیستند که لبخندی را لب جوان ایرانی بیاورند؟! شعار نیست اما جوان ایرانی معتقد است تمام مشکلات در حوزه جوانان قابل حل باشد، به شرط اینکه کسی باشد که پای درد و دل جوان بنشیند و بدرستی کار پایش و «دیدبانی» را انجام دهد به شرطی که کسی باشد که به معنای واقعی کلمه همان قدر که پای درد دل ورزشی ها و بویژه فوتبالی ها می نشینید و مشکلات را می شنود و بودجه ها را اختصاص می دهد پای سخن جوانان نیز بنشیند و از مشاور جوان متخصص بهره بگیرد…ضمنا بد نیست یک کنفرانس مطبوعاتی بگذارند و عملکرد یکساله شان را شرح دهند جدای سفر به المپیک و مسابقات آسیایی و …البته! خودشان هم یک مصاحبه با خودشان تنظیم کنند، بفرستند، قبول است!
و این داستان ادامه دارد…
کیهان
۵۹۸٫ir