شرق:این پرونده روز پنجم بهمن پس از آن گشوده شد که مسوولان بیمارستانی در اصفهان با مرکز فوریتهای پلیسی ۱۱۰ تماس گرفتند و از مرگ دختری ۹ ساله به نام معصومه خبر دادند.
ماموران وقتی به آنجا رفتند و مشاهده کردند که روی تن این کودک آثار ضربوجرح وجود دارد، موضوع را مشکوک تشخیص دادند و به تحقیق در این رابطه پرداختند. زن جوانی که این دختر را به بیمارستان رسانده بود به عنوان اولین نفر تحت بازجویی قرار گرفت. او که مهری نام دارد خودش را مادر معصومه معرفی کرد و گفت برای خرید از خانه بیرون رفته بود و وقتی برگشت دخترش را بیهوش نقش بر زمین دید و به همین دلیل از اورژانس کمک خواست و سپس کودک را به بیمارستان رساندند.
این زن خیلی آرام به نظر میرسید و همین موضوع ظن کارآگاهان را برانگیخت. به همین سبب مهری بازداشت شد و از سوی دیگر پزشکی قانونی با انجام معاینههای لازم، وارد شدن ضربات جسمی سخت به سر معصومه را علت مرگ او عنوان کرد. بعد از اینکه ثابت شد کودک ۹ ساله به قتل رسیده است، مهری بار دیگر تحت بازجویی قرار گرفت و اعتراف کرد که مادر مقتول نیست. او گفت: «مادر معصومه به اتهام حمل موادمخدر در زندان است و پدرش نیز به شدت اعتیاد دارد و چون نمیتوانست از دخترانش مراقبت کند، معصومه و خواهر پنج سالهاش به اسم فاطمه را پیش من و شوهرم که از آشنایان او بودیم آورد.
من اول نمیخواستم آنها را قبول کنم چون خودم بچه داشتم اما شوهرم خیلی اصرار کرد و گفت این دو دختر بیپناه هستند برای همین آنها را در خانهمان نگه داشتیم اما از علت مرگ معصومه خبر ندارم.» ماموران بعد از شنیدن این صحبتها سراغ فاطمه رفتند و از او پرسوجو کردند دختر پنج ساله به آنها گفت: «از روزی که وارد این خانه شدیم مدام مادر جدیدمان و پسر ۱۴ سالهاش احمد ما را اذیت میکردند. اگر خواهرم معصومه در کارهای خانه مثل پهنکردن سفره و نظافت کمک نمیکرد، احمد او را کتک میزد و مادرش هم چیزی نمیگفت و حتی او را تشویق به این کارها میکرد. آن روز هم احمد خواهرم را کتک زد و او را کشت.»
کارآگاهان در ادامه به بازجویی از پسر ۱۴ ساله پرداختند. او در حالیکه به شدت گریه میکرد به قتل اعتراف کرد و گفت: از روزی که این دو خواهر وارد زندگی ما شدند من به آنها حسادت میکردم و میخواستم کاری کنم که به آنها خوش نگذرد. از هر فرصتی استفاده میکردم و به هر بهانهای آنها را به باد کتک میگرفتم و البته مادرم هم چیزی به من نمیگفت و کاری با من نداشت و حتی بعضی وقتها تشویقم میکرد تا اینکه صبح روز حادثه وقتی معصومه به مادرم در نظافت خانه کمک نکرد او را کتک زدم و مادرم که آماده میشد برای خرید به بیرون برود به من گفت: «آنقدر بزنش تا ادب بشود» من هم با چوب و شلنگ به جانش افتادم اما ناگهان دیدم معصومه روی زمین افتاده است و تکان نمیخورد، دست و پایم را گم کردم، هر چقدر آب آوردم و رویش پاشیم فایدهای نداشت.
در همان لحظه مادرم وارد خانه شد و وقتی با صحنه روبهرو شد شروع به گریه کرد و سریع به اورژانس زنگ زد.»بعد از افشای این موضوع احمد و مادرش بازداشت شدند و در حال حاضر تحقیقات از آنها ادامه دارد.
منبع:sharghnewspaper.ir