“ستاره ای متولد می شود”: گفته های جودی گارلند به بهانه نودمین زادروزش: «به جای اینکه نسخه بدلی یک نفر دیگر باشی نسخه درجه یک خودت باش.»

کافه سینما-دنیا میرکتولی: جودی گارلند با نام اصلی فرانسیس ایتل گوم در ۱۰ ژوئن ۱۹۲۲در یک خانوادۀ هنرمند متولد شد. گارلند یکی از بزرگترین ستاره های عصر خود بود که حضورش همیشه اهمیت بسیاری در ساختار کلی فیلم می یافت و تماشای اثر را به تجربه ای دلچسب تبدیل می کرد. سینمادوستان دنیا از چند نسل جودی گارلند را در نقش دوروتی فیلم فانتزی «جادوگر از (ویکتور فلمینگ، ۱۹۳۹)» به خوبی به یاد می آورند. همۀ سکانس های این فیلم با تکیه بر قدرت هنری فوق العادۀ گارلند و معصومیت و حیرت و شیطنت نگاههای او شکل گرفته اند. او در سالهای بعد در اغلب بازی هایش پرسونای آشنای خود در این فیلم را حفظ کرد. حضور گارلند در یک سلسله کمدی موزیکال به اتفاق میکی رونی خیلی موفق بود و مخصوصا سکانس های دو نفره شان هنوز بامزه و درگیر کننده اند. گارلند همیشه تصویری جان دار و باطراوت از نقشهایش ارائه می داد و وجودش در هر نمایش و فیلمی نقش مهمی در شکل گیری ریتم آن داشت.

جودی گارلند فقط ستارۀ سینما و بازیگر صحنۀ تئاتر نبود و ترانه های زیبایی را به جای گذاشته که مشهورترین شان «بر فراز رنگین کمان»(جادوگر از) است. انستیتو فیلم آمریکا در سال ۱۹۹۹ گارلند را به عنوان هشتمین بازیگر زن تاریخ سینما برگزید.

حالا نقل قول های مشهور این ستاره را به بهانۀ سالروز تولدش مرور می کنیم.

من در سن ۱۲ سالگی در مترو گلدوین مایر متولد شدم.

به جای اینکه نسخه بدلی یک نفر دیگر باشی نسخه درجه یک خودت باش.

بدون پول می توانم زندگی کنم؛ اما بدون عشق نه.

از مرگ رؤیاهایت احساس عجیبی به ات دست می دهد. انگار فرزندت را از دست داده باشی.

غم و مشکلات در زندگی پیوسته ادامه دارد.

تمام سعی ام را می کنم که درام زندگی تماشاگران را روی صحنه زنده کنم؛ اشکها و شادی هایی که همه می توانند حس اش کنند.

اسطوره بودن به شرطی خوشایند است که یک نفر دوستت داشته باشد؛ نه برای کسی مثل من که این قدر تنهاست.

روی قله احساس سرما و تنهایی می کنم.

همیشه «جادوگر از» را خیلی جدی گرفته ام. من به مفاهیم «بر فراز رنگین کمان» ایمان دارم و تمام زندگی ام را صرف این کرده ام که حکمتش را بیشتر درک کنم.

دربارۀ بازیگران یک جملۀ مشهور وجود دارد که اصلا ازش سر در نمی آورم؛ اینکه ستاره ها نمی میرند. با این حال هرگز نمی توانم مرگ را بپذیرم.

چندین بار با احتیاط تلاش کرده ام کنترل زندگی ام را در دست بگیرم. اما فکر می کنم گاهی برای جلب توجه دیگران باید نقش بازی می کردم و اشک می ریختم.

هیچوقت به اندازۀ موقعی که روی صحنۀ تئاتر بیمار هستی احساس تنهایی نمی کنی. وحشتناک ترین کابوس دنیا این است که ناگهان جلوی ۴۰۰۰ تماشاگر حالت بد شود.

متأسفانه برای برآوردن رؤیاهایمان زمان اندکی صرف می کنیم و به واقعیت اجازه می دهیم که تخیلات مان را نابود کند.

اگر دخترم لیزا بخواهد بازیگر شود، هر کمکی از دستم بربیاید دریغ نمی کنم.

زندگی و دوران حرفه ای من مثل یک رولر کاستر بوده. یا یک موفقیت خیلی بزرگ کسب کرده ام، یا با عجز و درماندگی سقوط کرده ام.

گاهی در زندگی قادر بوده ام برای فرار از هر یک از مشکلاتم راه تازه ای پیدا کنم.

هیچ جا خانۀ خود آدم نمی شود. (دیالوگ معروفش در فیلم «جادوگر از»)

کافه سینما

Tags:


کافه‌سینما-سینمای جهان

نظرتان را در مورد مطلب فوق بنویسید. نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.