سری که درد ندارد، کله است و دیوار!

۱٫ می گویند سری که درد نمی کند، دستمالش نمی بندند و حضرت مولانا هم می فرماید: درد بی دردی علاجش آتش است و بنده هم عرض می کنم: سری که درد ندارد، کله است و دیوار؛ طبعاً انسانی هم که درد ندارد، بی هویت است و بیمار.

۲٫ شک نیست که هستی و حیات فرهنگ، با تولید علم و نقد آن عجین است. تولید علم اکثر با کتاب بوده است. کتاب هم بیش از ۱۲۰۰ سال است که از زمان ورود صنعت کاغذ به ایران، روی کاغذ توسط مؤلفان نوشته شده و توسط کاتبان استنساخ شده و پس از پیدایش صنعت چاپ، به دست ناشران طبع شده و صد البته هنوز ثابت نشده که فضای مجازی و رقومی(دیجیتالی) می تواند یا توانسته جای کاغذ را بگیرد. پس همچنان وجود و هستی کاغذ، امری ضروری است.

۳٫ ممکن است سخن گفتن دربارۀ وضعیت فعلی کاغذ، منجر شود به طرح مباحثی که خوشایند مذاق جمعی نباشد، ولی چاره چیست؟ این گونه نوشتن جزء طبیعتمان شده که البته نه از بهر کین است، بل از سر دردمندی و دلسوزی این کمینه است.

۴٫ می دانیم که قبل از هر انتخاباتی، کاغذ تحریر گران می شود، طبعاً حجم تقاضا بالا می رود و توان بازار در عرضۀ کاغذ هم کاسته می شود. معلوم است پس از اتمام انتخابات می بایست قیمت کاغذ به همان بهای اولیه بازگردد، امری که امسال اتفاق نیفتاد و کاغذ از بندی ۳۰ هزار تومان به ۵۵ هزار تومان رسید. متأسفانه این موضوع تبعات سوئی در پی داشته و خواهد داشت که لازم است برای مهار آن چاره ای اندیشه شود.

۵٫ گروهی این گرانی را بهانه قراردادند تا قیمت پشت جلد را چند برابر از حد متعارف کنند. دیده شد که بهای یک کتاب قطع رقعی را تا صفحه ای ۶۰ تومان هم درج کرده اند که شاید شایسته باشد متولیان امر، برای این نحو قیمت گذاری‌ها هم چاره ای بیندیشند.

۶٫ البته کتاب هرچه گرانتر باشد – به خصوص کتابهای مرجع و پژوهشی- به ارزش واقعی و معنوی آن نزدیکتر خواهد شد، چه هر کس که کالای ارزشمند می خواهد، باید بیشتر بابت آن هزینه کند. چیزی که ارزان است، تلقی عموم این است که کم ارزش است یا تاریخ مصرف گذشته یا … منتها برای خرید دانشجو و استاد، هم ناشر و هم مدیران فرهنگی باید مساعدت کنند تا کتاب روی دست مؤلف و ناشر نماند.

۷٫ اگر گرانی کاغذ کنترل و مهار نشود، صنعت نشر آسیب می بیند. در این صورت ناشر قدرت خرید کاغذ برای شمارگان ۳۰۰۰ نسخه را ندارد. مجبور است طبق عرف چاپخانه ها، پول چاپ ۵۰۰۰ نسخه را بدهد، ولی ۳۰۰ یا ۵۰۰ نسخه چاپ کند، به امید آنکه در چاپ دوم – اگر دست دهد- این مشکل حل شود.

۸٫ گرانی کاغذ باعث می شود که قدرت خرید مخاطب کاهش یابد و مردم سراغ کتابهای زیراکسی، دیجیتالی، اینترنتی و … می روند و با عالم کتاب و کتابخوانی فاصله می گیرند.

۹٫ در این صورت بهتر است به طور عادلانه بین پژوهشگران و دانشجویان و به طور کلی اهل قلم، اعم از ذی مدرک و بی مدرک، بن یا کارت خرید کتاب توزیع کند.

۱۰٫ با خرید بیشتر کتاب از همه ناشرانی که کتاب های خوب منتشر می کنند، به سودآوری صنعت نشر کمک کند و در مقابل از ناشران بخواهد که قیمت های پشت جلد را پایین آوردند.
بنابراین ضروری است به هر شکل ممکن، جلوی نوسان بی رویۀ قیمت کاغذ گرفته شود. شنیدن خبر رکود و کسادی صنعت نشر تلخ است. بالا بودن یا گفتن آمار تولید و نشر کتاب و کتابخوانی، کمکی به رونق صنعت نشر نمی کند، البته تنها گرانی کاغذ موجب رکود نمی شود. صنعت نشر همواره با مشکلاتی مواجه بوده است. وضعیت ممیزی نامطلوب، می تواند باعث دلسردی ناشران شود، لذا شایسته است، شکل آن اصلاح و زمان بررسی کتاب کوتاه تر گردد، همچنین اگر خرید کتاب های علمی اولویت نیابد، فرایند داوری های جوایز کتاب فصل، کتاب سال، جلال، پروین اعتصامی و غیره تجدید نظر نشود یا مثلاً از داوران شهرستانی یاری گرفته نشود و نقد و بررسی کتبی و حضوری کتاب رواج نیابد و کتابسازی و پخته خواری عده ای سود جو، افشا نشود و اطلاع رسانی در نشریات کتاب، گسترده نگردد، طبعاً شوق و ذوق در کارها تقلیل و اقبال به تولید و خرید هم کاسته می شود. امید است برای حفظ تعادل در وضعیت نشر کشور و ثبات امور نشر و امنیت خاطر ناشران، همۀ جوانب پیش گفته مراعات گردد. اما عجالتا کاغذ را دریابید، تا خواننده دریابد ناشر را و ناشر دریابد پدیدآورنده را و کتابفروش دریابد هر دو را.

* مدیر عامل موسسه پژوهشی میراث مکتوب

۶۰۶۰

دانلود   دانلود


خبرآنلاین

نظرتان را در مورد مطلب فوق بنویسید. نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.