۲۴اردیبهشت،
به گزارش خبرنگار سینماپرس داستانهای شاهنامه، همیشه مورد توجه فیلمنامه نویسان ایرانی بوده است و با وجود آن که شانسی برای تبدیلشان به فیلم وجود نداشته، اما دغدغه بعضی از آنها بوده است. قدمت این توجه بر میگردد به اولین فیلمنامه چاپ شده با عنوان فردوسی و امیرعلی سیمجور نوشته س. علی آذری، چاپ ۱۳۱۵ که اولین فیلم نامهای است که به فردوسی و شاهنامه پرداخته است.
جدا از ارزشها و ضعفهای این گونه فیلمنامهها، میتوان آثار دیگری را نیز نام برد که به این مقوله پرداختهاند و به چاپ نیز رسیدهاند، مانند: زندگی فردوسی (س. علی آذری، چاپ اول ۱۳۲۶) یا دوازده رخ (هوشنگ گلشیری چاپ اول ۱۳۶۹) که آثار محکم و قابل اعتنایی نیستند.
در سالهای پس از انقلاب، چندین فیلمنامه با محوریت شاهنامه و فردوسی نوشته شدند که در میانشان «رخ» نوشته هوشنگ گلشیری و «دیباچه نوین شاهنامه» آثاری قابل اشارهاند. «دوازده رخ» جزو ناموفقترین نوشتههای گلشیری است.
رویکرد به اشعار شاهنامه، در این فیلمنامه، متصنع و غیر قابل باور است و سیر اتفاقها چنان پی هم قرار گرفتهاند که نمیتوان باور کرد اینها حاصل کار داستاننویس بزرگی چون گلشیری است. در عوض، ساخته نشدن «دیباچه نوین شاهنامه» یکی از حسرتهای سینمای ایران است.
اما در این میان، بهرام بیضایی جایگاه ویژهای دارد. او با آثار نمایشی و فیلمنامههایی که در این زمینه نگاشته، برجستگی نقش خود را به خوبی نشان میدهد. به عنوان نمونه دیباچه نوین شاهنامه (چاپ ۱۳۶۹) که روایتی کاملاً سینمایی از زندگی فردوسی است.
بهرام بیضایی در «دیباچه نوین شاهنامه» زندگی فردوسی را با زبانی کاملا سینمایی روایت میکند. فیلمنامه از به خاک سپردن فردوسی آغاز میشود و با فلاشبکهایی از دید مردم توس که به گور او گرد آمدهاند، ادامه مییابد. رفت و برگشتها به قبل و حال حساب شده و دقیق است و ارجاعهایی که به اشعار شاهنامه در طول روایت داده میشود، از تسلط غبطه برانگیز نویسنده به حماسه فردوسی حکایت دارد.
دیالوگنویسی فاخر بیضایی اگر در بعضی از کارهایش متصنع به نظر میرسد، در «دیباچه نوین شاهنامه» به مجموعهای از درخشانترین گفتوگوهای درامنویسی ایران مبدل شده است. فیلمنامهای که بدون اغراق و با فاصله بسیار، بهترین متن نمایشی است که دربارهٔ فردوسی و شاهنامه نوشته شده است.
در سینمای ایران فیلمهای کوتاه و مستند همواره با تلاش بیپیرایه و صادقانه فیلم سازان ساخته شدهاند. در زمینه فیلمهای اقتباسی شاهنامه در سینمای آماتور و مستند، میتوان به فیلمهای انجمن سینمای جوان و نیز جشن توس مراجعه کرد.
سینمای مستند به سبب روایت بدون واسطه از اتفاقات تاریخی میتواند نمونه موفقی در ارائه تصویری از فردوسی باشد که تا به امروز کمتر مشابه آن اتفاق افتاده است. همانطور که فیلم کوتاه به سبب محدودیت بازه زمانی میتواند راوی خوبی از قصههای کوتاه شاهنامه باشد. قصههایی که اگر چه کوتاه می باشند اما در ورای آن دنیایی از حماسه و قهرمانی نقش بسته است.
بر خلاف سینمای داستانی و بلند ایران که در ارائه تصویر مناسب از اقتباسهای شاهنامه فقیرانه رفتار کردهاست سینمای کوتاه و مستند ایران تا حدی توانسته است این بار را به دوش کشیده و در تصویر کردن شخصیت فردوسی و قهرمانهای قصههایش روندی منطقی را طی کند.
در این زمینه آثار متعددی ساخته شده که از این میان، میشود به بعضی از آنها اشاره کرد: سوگ یک دلاور (ولی محمدی)، نان، عشق و توس (حمید تمجیدی)، ماجرای شاهنامه (اریک بالایان)، فردوسی (حسین قوانلو)، سوگ سیاوش (احمد طالبی نژاد) که برداشتی تاریخی – اجتماعی و تازه بر اساس مرگ سیاوش و تناور شدن سیاوش های دیگر است، زورخانه (عباس شباویز)، شاهنامه و مردم (نصیب نصیبی)، فردوسی و مردم (حسین ترابی)، سیمرغ (ابراهیم حیدرزاده)، زال و سیمرغ (علی بنایی) که فیلم انیمیشن در خور توجهی است که جنبه های خاص شاهنامه را به زیبایی بررسی میکند، سیری در پردههای شاهنامه (جمشید سپاهی)، مینیاتورهای شاهنامه (ایرج گرگین)، شاهنامه از خطی تا چاپی (منوچهر خادم زاده)، پرتو حماسه( منوچهر طیاب)، مرگ سیاوش (بیژن مهاجر) و… از نمونه های مستند در این زمینه اند.
سینماپرس
باز نشر: پورتال خبری ممتاز نیوز www.momtaznews.com