۰۲م آذر ،
او می رزمید و آسمان را به وجد آورده بود که دشمن از هر سوی بر او هجوم آورد.حسین(ع) صورت به صورت علی اکبر(ع) نهاد و ملائکه آسمان و انبیا در این غم خون فرو می ریختند و جبرئیل گریبان چاک می کرد و خورشید بر سر می کوفت و ستارگان خاموش می شدند.
در این میانه فرزندی بود که با همه فرق می کرد گویی رسولخدا(ص) دوباره در وجود او حلول کرده بود، زمینیان چون دلتنگ رسولخدا(ص) می شدند اورا می نگریستن تا عطش دل را فرو بنشانند، فرشتگان چون به زمین می آمدند عطر رسولخدا(ص) را از او استشمام می کردند و زمانی که صدا به اذان بلند می کرد بلبلان آسمان سکوت می کردند و نخلهای مدینه به اذان او قامت می بستند.
لباس رزم را که بر تن می کرد ملائکه آسمان نظاره گر چشمانش بودند،دستار که به سر می بست و خود را در آیینه می نگریست آیینه در خود گم می شد که آیا اکنون آیینه رسولخدا(ص) را می نگرد یا علی اکبر(ع) را به نظاره نشسته است. با مشک کعبه خود را معطر ساخت و به سوی سراپردۀ پدر رهسپار شد… .
حسین اورا به سوی میدان روانه ساخت و خود به دنبال او روان شد گویا طاقت این غم را دیگر نداشت چشم از پسر بر نمی داشت، اشک در چشمانش حلقه زده بود و از انتهای وجود خود ناگهان فریاد برآورد « خدایا تو شاهد باش کسی را به مصاف این قوم می فرستم که از همه کس به اخلاق و خلقت به رسولخدا شبیه تر است.»
او به میان لشکر خروشید گویا محمد مصطفی (ص) در چهره او شمشیر میزد و از حرمش به دفاع می پرداخت ، او می رزمید و آسمان را به وجد آورده بود که ناگاه دشمن از هر سوی بر او هجوم آورد و… .
حسین(ع) صورت به صورت علی اکبر(ع) نهاد و ملائکه آسمان و انبیا در این غم خون فرو ریختند، جبرئیل گریبان چاک می کرد ، خورشید بر سر می کوفت و ستارگان خاموش می شدند.
به خدا جز رخ تو حل نکند مشکل من
مهر کوی تو در آمیخته در خلقت ما
عشق روی تو سرشته است به آب و گل من
پاره کن پرده ی انوار میان من و خود
تا کند جلوه رخ ماه تو اندر دل من
موج دریاست جهان ،ساحل و دریایی نیست
قطره ای از نم دریای تو شد ساحل من
زد خلیل عالم چون شمس و قمر را به کنار
جلوه دوست نباشد چون من و آفل من
انتهای پیام/پ۳
باشگاه خبرنگاران
باز نشر: پورتال خبری ممتاز نیوز www.momtaznews.com