شهرداری برای حمایت از تئاتر با ارشاد همکاری کند/ بودجه تئاتر شوخی است

گردآوری شده در گروه فرهنگ و هنر خبرگزاری ممتازنیوز

گفت‌و‌گو با قطب‌الدین صادقی همزمان با جشن اردیبهشت تئاتر

قطب‌الدین صادقی درروزهایی که جشن‌های اردیبهشت تئاتر در حال برگزاری است، نقش شهرداری‌ها را در حمایت و گسترش تئاتر در سراسر کشور لازم و حیاتی دانست.

سرویس تئاتر هنرآنلاین// قطب‌الدین صادقی کارگردان و مدرس شناخته شده تئاتر در آستانه هفته گرامیداشت تئاتر و برگزاری جشن‌های اردیبهشت تئاتر ایران میهمان هنرآنلاین (خبرگزاری هنر ایران) شد. بنا داریم تا از دریچه نگاه پر از تجربه‌اش نگاهی به مسائل و معضلات تئاتر امروز ایران بیاندازیم. مشروح سخنان او در زیر آورده شده است.

بودجه تئاتر یک شوخی است

قطب‌الدین صادقی در ابتدای سخنان خود مبحث بودجه تئاتر را بسیار مهم دانست و گفت: ما در تئاتر امروز با چند مسئله بزرگ روبرو هستیم: اولین مشکلی که داریم مسئله بودجه است. بودجه‌ای که برای فعالیت‌های تئاتری چه حرفه‌ای و چه تولیدات غیر حرفه‌ای، جشنواره‌ها، تئاتر شهرستان‌ها و گروه‌های تئاتر آزاد اختصاص داده شده حدود ۶ میلیارد است که مبلغ بسیار کمی است. شما این را تقسیم کنید بر ۵۰۰ انجمن نمایش که نزدیک ۲۰۰ هزار نفر هستند! ۶ میلیارد تقسیم بر ۲۰۰ هزار نفر؛ نفری سرانه چقدر به تئاتری‌ها می‌افتد؟ می‌شود نفری ۳۰ هزار تومان برای خرج زندگانی و تولید سالانه تئاتر! و این ۶ میلیارد را تقسیم کنید به ۸۰ میلیون نفر جمعیت ایران و ببیند هر ایرانی سرانه تئاترش چقدر است؟ یعنی ۷۵ عدد تک تومانی برای هر نفر در سال. این غیرقابل چشم پوشی است. چرا؟ برای اینکه در زمینه‌های دیگر تئاتر بسیار توسعه پیدا کرده است؛ به طور مثال امسال در جشنواره تئاتر عروسکی در روزهای اول انتشار فراخوان ۴۵۷گروه عروسکی فقط درخواست شرکت دادند. یعنی این همه نیروی انسانی داریم. جشنواره تئاتر خیابانی مریوان نزدیک به ۴۰۰ گروهند. من دیگر از جشنواره فجر و دانشجویی، ماه و غیره نام نمی‌برم. ۸۵ جشنواره داریم. جشنواره تئاتر معلولین که ۱۰ سال پیش پایه گذاری شد و من از همان ابتدا در کمیته‌های مختلف آن حضور داشتم ۲۴ گروه بود که حالا بعد از ۱۰ سال به ۳۳۶ گروه تبدیل شده است به طوری که سال گذشته ما در ۶ منطقه آن را برگزار کردیم. ۱۸ دانشکده تئاتر داریم که هر سال حداقل ۱۰۰۰ فارغ التحصیل دارد و بعد۳۰۰۰ آموزشگاه آزاد هنری داریم که ۷۰۰تای آن فقط در رشته تئاتر و بازیگری فعال هستند.خب این‌ها مطالبات دارند. این‌ها کار می‌خواهند و ۶ میلیارد تومان فقط یک شوخی است. تازه همان ۶ میلیارد هم درست خرج نمی‌شود. پر از اصراف و تبعیض است و بر اساس آخرین آمارها تنها دو دهم درصد، یعنی یک پنجم از یک درصد بودجه وزارت ارشاد را تشکیل می‌دهد.پس ما یک مسئله بسیار اساسی داریم که آن هم بودجه است شما آن را مقایسه کنید با بودجه نهادهای دیگری مثل وزارت راه، پست ، مخابرات و غیره که اصلا قابل مقایسه نیست. ما ملتی نیستیم که از زیر بوته یا خشت به عمل آمده ‌باشیم. چند هزار سال سابقه تمدن و فرهنگ داریم. با این امکانات؟ نشان می‌دهد نه نمایندگان مجلس و نه دولتمردان نه میزان و اهمیت هنر را دریافته‌اند و نه قدرت تعیین کننده هنر نمایش را به عنوان مادر هنرها. اختصاص دادن این پول اندک به هنر یعنی تحقیر و من هیچ تعریف دیگری برای آن ندارم. این مسئله باید حل شود و من نمی‌دانم چگونه؟ باید همه همت کنند حتی برای تامین مایحتاج زندگی روزمره هم بچه‌های ما زیر فشار مالی وحشتناکی هستند.

هیچ نظامی بدون دو نیرو نمی‌چرخد؛ یکی مدیر و دیگری متخصص

این کارگردان با سابقه با اشاره به مسائل مربوط به حوزه مدیریت تئاتر توضیح داد: مسئله دوم مدیریت است. مدیریت باید فنی و تخصصی باشد و هنر را بشناسند. البته آقای علی مرادخانی یک شخصیت فرهنگی و هنری و بسیار خوشنام است. ۱۴ سال در وزارت ارشاد مسئول موسیقی بوده و حتی دوره او را دوره طلائی نام‌گذاری کرده‌اند. الان که معاون وزیر شده‌اند ما از ایشان توقع داریم. مدیریت‌های میانی هم باید ارتباطات خوبی با هنرمندان داشته باشند و جایگاه هنرمندان را بشناسند و افراد زیر دست‌شان هم تخصص تئاتری داشته باشند و اگر غیر از این باشد به تئاتر ضربه می‌زنند. مدیر نباید زبان خشنی داشته باشد. ضمن اینکه مدیریت‌های سالن‌های سراسر کشور هم باید قوی باشند به طور مثال در قد و قواره تئاتر شهر باید یک شخصیت درخشان ملی قرار بگیرد باید خودش وزنه باشد و با خودش یک سبک بیاورد جهان‌بینی و اعتبار بیاورد . من چون آقای مرادخانی را خیلی دوست دارم و ارزیابی‌ام از ایشان خیلی مثبت است و یک شخصیت خیلی مردمی است به نظرم باید تیمش هم قوی باشد. بارها گفته‌ام هیچ نظامی بدون دو نیرو نمی‌چرخد یکی مدیر و دیگری متخصص. شما اگر ده هزار نیروی متخصص داشته باشید ولی یک مدیر خوب نداشته باشید فاجعه به بار می‌آید عکسش هم صادق است اگر ده هزار مدیر عالی وجود داشته باشد و یک متخصص نداشته نباشید کاری نمی‌شود کرد بنابراین این دو لازم و ملزوم هم هستند و باید یکدیگر را پیدا کنند.

اشکالی ندارد که مدیر هنرمند نباشد شعری هست که در جایی خوانده‌ام از شاعر گمنامی به نام محیطی قمی که می‌گوید: در گلشن زمانه اگر گل نمی‌شوی خود خار هم مباش… خدا را گیاه باش…

 

این‌ها که می‌گویم معنی‌اش این نیست که ما هیچ وقت مدیر خوب نداشتیم. مگر علی منتظری از مریخ آمده بود؟ مدیرهای فهیم هم زیاد داشته‌ایم و بر خلاف امروز در گدشته آن‌ها با فهم و درایت و فرهنگ‌شان هنرمندان را خوب درک کرده‌اند و بسیار هم احترام گذاشته‌اند. در اتاق مدیر همیشه باید باز باشد در شهرستان‌ها هم اغلب مدیران ضعیف بوده‌اند مثلا در یکی از شهرستان‌ها مدیر، تالار را به بچه‌های تئاتر اجاره می‌داد!! در حالی که بر عکس او باید یک پولی هم به هنرمندان می‌داد چرا که بودن مدیر به اعتبار هنرمندان است . ۱۰ سال پیش هم من با مدیری در یک شهرستان صحبت کردم و به او گفتم که بچه‌های این شهرستان از شما ناراضی هستند چرا؟ او در پاسخ به من گفت اشتباه به عرض‌تان رسانده‌اند من هنر را دوست دارم به تازگی یک سنتور برای بچه‌های تئاتر خریده‌ام ۱۵ میلیون و من تعجب کردم وقتی فهمیدم که منظورش پیانو است و او هنوز فرق سنتور و پیانو را نمی‌داند!! پیش‌تر در یک سمیناری که دربارهٔ مدیریت هنر بود و همه بزرگان بودند این موضوع را به زبان آوردم . ترسی هم ندارم چون این جور مدیران هم به نظام هم به مردم و حتی به وزارت‌خانه ضربه جبران ناپذیر می‌زنند.

توسعه تئاتر ناکافی و مسئله ساز

صادقی در ادامه گفت: مشکل سوم ما عدم توسعه زیربناهای تئاتری است. خیلی ساده می‌گویم در برابر آمارهایی که به شما دادم وزارت ارشاد تنها ۵ سالن دارد. تالار وحدت، سنگلج، محراب، تالار هنر و تئاتر شهر. من نمی‌گویم پاریس ۶۰۰ نمایش هر شب به روی صحنه دارد یا لندن را مثال نمی‌زنم که هر شب ۴۰۰ نمایش بر صحنه می‌برد. قاهره پایتخت مصر ۱۴۰ تئاتر دارد. مینسک پایتخت بلاروس که ۱۰ سال پیش در آنجا بودم با ۲ میلیون جمعیت ۴۰ تماشاخانه دارد. این زیر بناها را وزارت‌خانه باید توسعه دهد و امکانات عرضه و اجرا و خلاقیت را باید فراهم کند. کسی که در تهران‌پارس یا سعادت آباد یا یافت‌آباد است نمی‌تواند بیاید تئاتر ببیند چرا که همه سالن‌ها در یک جا و وسط شهر متمرکز شده‌اند، بنابراین مسئله ترافیک و دوری راه هم مطرح است. تالارها باید در نقاط مختلف شهر باشند. از انقلاب به بعد تنها دو سالن ساخته شده یکی تالار حافظ است و یکی هم کارگاه دکور مجهز سابق تالار وحدت است که تبدیل شده به تالار فردوسی. در برابر این این موج فزاینده جوانانی که رو به سوی هنر آورده‌اند به نظرم توسعه تئاتر بسیار توهین آمیز، ناکافی و مسئله ساز است.

داشتن برنامه یک قدم بزرگ است

کارگردان ” طلسم و صبحگل” مسئله برنامه‌ریزی را بسیار مهم خواند و توضیح داد: نمی‌دانیم به کجا می‌خواهیم برویم. شما الان به هرکجای دنیا که بروید دستگاه‌های فرهنگی و هنری بزرگترین امکانات‌شان را به تئاتر ملی اختصاص داده‌اند مثل رویال کورت یا کمدی فرانسز. چرا؟ چون از یک فرهنگ ملی و یک تولید ملی دفاع می‌کنند. مثل دانشگاه‌ها که ادبیات کلاسیک را درس می‌دهند و ادبیات مدرن کار آن‌ها نیست. برای حفظ ریشه‌ها و هویت، ما هم به این رویکرد نیاز داریم الان یک خارجی بیاید بخواهد یک اثر ایرانی ببیند کجا باید برود؟ رپرتوار کارهای ایرانی نداریم. کار وزارت ارشاد تولید آثار فاخر و درجه یک به منظور حفظ سطح ذوق ملی و ارتقا اندیشه است. این تئاتر نباید سقوط کند نباید به دست سودجویان و سوداگران بازاری بیافتد. در حالی که اکنون تئاترها رها شده و جولانگاه کارهای تجاری شده‌اند. گروه‌هایی هستند که به آنها گروه‌های آزاد می‌گویند گروه‌های لاله‌زاری سابق را گرفته و تبدیل به تماشاخانه کرده‌اند. الان ۲۸ گروه داریم که در نقاط مختلف مثل ورزشگاه‌ها و پردیس‌ها فعالند و حتی ۱۶ سینمای ورشکسته را گرفتند و تبدیل به تماشاخانه کرده‌اند آنها خوبند و ادعایی ندارند ولی تئاترهای بزرگ و حرفه‌‌ای مثل ایرانشهر و تئاتر شهر تیول و میدان‌گاه گروه‌های لوکس و سوداگر شده‌اند با اقتباس و برداشت‌های درجه چندم از رمان و فیلمنامه‌های خارجی و حتی داستان‌های مصور بچه‌ها و بعد چند چهره هم می‌آورند و مردم برای دیدن آنها می‌روند و کارشان هم هیچ ربطی نه به انسان ایرانی، نه زندگی ایرانی، نه فرهنگ ایرانی و نه مشکلات اجتماعی ایران دارد و این‌ها همه به خاطر بی‌برنامگی و عدم تسلط است. انگار تمام امکانات دولت در اختیار این‌هاست تا پول پارو کنند و ۲۰ درصد را هم به سالن‌ها بپردازند. اخیرا یکی از دوستان من به یکی از این سالن‌ها مراجعه کرده بود و از او پرسیده بودند که می‌توانی شبی ۱۳ میلیون در بیاوری؟ کجای دنیا این چنین است مگر تئاتر جای پول پارو کردن است؟ تئاتر بجز سوبسید دولت و بیت‌المال برای تولید آثار فاخر است و پیش شرط مالی گذاشتن توهین به فرهنگ است. توهین به انقلاب، مسئولین فرهنگی و همه ماست از بس که این‌ها را گفتم خسته شده‌ام…

جای خالی تئاتر ملی

این مدرس دانشگاه گفت: تئاتر ملی جایی است که فقط آثار ملی ایرانی عرضه شود و از ذوق و فرهنگ ایرانی حمایت کند. پیش از انقلاب با اینکه تنها یک تماشاخانه اختصاص به آثار ایرانی داشت و آن تئاتر سنگلج بود و از سال ۴۴ به بعد فعالیتش را شروع کرد. ببینید چند درام‌نویس توانا و چند گروه بزرگ از آنجا سر برآورد؟ بازیگران بزرگ مثل انتظامی، والی، نصیریان، مشایخی و رشیدی همه بر آمده از تئاتر سنگلج هستند. بیضایی، رادی، مفید، نصرت االه نویدی، ساعدی درام‌نویسانی هستند که در این تماشاخانه شکفتند.

امروز کسانی می‌روند در سالن‌های حرفه‌ای که هنوز جوهر مدرک‌شان خشک نشده است. سلسله مراتب وجود ندارد. چون برنامه‌‌ای در کار نیست. زمانی که ما دانشجو بودیم در خواب هم نمی‌دیدیم در سنگلج تئاتر اجرا کنیم. باید سالیان دراز عمری می‌گذاشتی تا به آنجا برسی. الان دانشجو می‌رود تئاتر شهر و اولین کارش را اجرا می‌کند و کار بعدی‌اش را جز تئاتر شهر در جای دیگری نمی‌خواهد به اجرا ببرد. خب این دانشجو پر رو بار می‌آید و امکان رشد از او گرفته می شود… مضاف بر این‌ها ۸۵ جشنواره داریم که هیچ خاصیتی ندارند. در ایام جشنواره ۴ تا بولتن و خبر می‌دهند و بعد تعطیل و کار پس از جشنواره می‌میرد. الان شهرستان‌ها همه اینطوری شده‌اند.

اغلب آثاری هم که به صحنه می‌رود خارجی و جعلی بی‌ارتباط با فرهنگ ایرانی و بی‌معنا هستند. هیچ ارتباطی با جامعه و بحران‌ها و مسائلش ندارد در نتیجه یک سرگرمی برای اقشار مرفه شده است. حتی تا بلیط ۷۵ هزار تومان می‌فروشند و من این را نمی‌فهمم. مخاطبین تئاتر ما ۱۸ تا ۶۰ ساله هستند یا دانشگاهی‌اند و یا از طبقه متوسط؛ پول دار نیستند اندیشه ورزند با تئاتر فکر می‌کنند و نمی توانند ۷۵ هزار پول را بپردازند.

با احترام گذاشتن به تخیل جامعه را رنگین می‌کنیم

صادقی دربارهٔ مبحث آزادی بیان در فضای تئاتر تاکید کرد: مسئله دیگر آزادی است. بسیار کسانی که برای مدیریت می‌آیند با خودشان نوعی سانسور شخصی می‌آورند. قبول دارم که یک سری مسائل و مطالب هست که نمی‌شود و نباید هم با توجه به حساسیت‌های فرهنگی و ارزش‌های هزاران ساله مردم نشان داد. این را می‌فهمم ولی بعضی حساسیت‌ها بی جهت و زیاد است … یک بام و چند هواست. همه ما خطوط را می شناسیم. از انتقاد نترسیم بگذاریم روح انتقاد باشد. یک اثر شاهکار در تاریخ ادبیات یا تئاتر به من نشان بدهید که فاقد انتقاد باشد. این‌ها با انگشت نهادن بر کژی‌ها برای اصلاح جامعه می‌کوشند. با احترام گذاشتن به تخیل ما جامعه را رنگین می‌کنیم آزادی و تخیل نباشد اساسا هنری وجود ندارد.

مسئله دیگر فارغ‌التحصیلان است دانشگاه‌های مختلف به دلایل سیاسی یا اقتصادی یا هر چیزی مدام دانشکده تئاتر می‌سازند. در درجه اول که انتخاب دانشجویان غلط است هیچ دانشجویی بر اساس فیلتر خاص عملی وارد دانشگاه نمی‌شود. امسال دانشگاه آزاد ۶۰۰ نفر پذیرش داشته است بدون هیچگونه امتحان عملی و مصاحبه و غیره این یعنی یک فاجعه فرهنگی هنری چون با قاطعیت می‌گویم در برابر ۱۸ دانشکده‌ای که ما داریم به اندازه دو دانشکده استاد داریم و بقیه مدرسین استاد نیستند چون در کارنامه‌شان نه تحصیلات بزرگی دارند و نه تالیفات بزرگ و تحقیقات و نه اجرا. کسی که به درجه استادی می رسد باید از ویژگی‌هایی برخوردار باشد. مفاد درسی ما هم عقب افتاده است از ۱۴۰ واحد آموزش هنر نمایش در دانشگاه تنها ۲۴ واحد آن به درد می‌خورد و بقیه مطالب قابل حذف است با ۲۴ واحد هم که نمی شود متخصص تربیت کرد. معضل دیگر نبود فضای کافی برای تمرین و اجراهای دانشگاهی است فقط یک تالار مولوی وجود دارد که مدیریت بسیار ضعیفی دارد.

تئاتر خصوصی بدون حمایت دولت سوداگر می‌شود

او در ادامه افزود: یک امکان برون رفت از بحران وجود دارد و آن این است که مکانی به عنوان تئاتر خصوصی مطرح شود. چنین تئاتری البته دخل و خرج دارد و مکانی که خریداری می‌شود به طور مثال ۴ میلیارد برای خریداری آن هزینه دارد. کسی که این کار را می‌کند می‌خواهد پول پیدا کند؛ در نتیجه مجبور است تئاترش را تجاری کند و در شرایط فعلی که جامعه ما بیشتر به هنر و اندیشه نیاز دارد تا تجارت، ما همچنان نیازمند حمایت نهادهای فرهنگی هستیم که بتوانند یک امکاناتی به وجود بیاورند که بشود بدون دغدغه مادی تئاتر فرهنگی و هنری اجرا کنیم. برای کرایه یک مکان باید ۱۰ میلیون اجاره بها داد بنابراین دولت همچنان باید از این موضوع حمایت کند. اتفاقی در برلین افتاد وقتی که دیوارها ریخت و برلین شرقی و غربی به هم پیوستند مثال بسیار خوبی است بسیاری از ساختمان‌های قدیمی برلین شرقی بود که به دست دولت و شهرداری افتاد و آنها بی درنگ این ساختمان‌ها را به هنرمندان واگذار کردند. از آتلیه عکاسی گرفته تا نمایشگاه و تئاتر ساخته شد. ساختمان‌ها را دادند به هنرمندان و تغییر کاربری دادند. ما هم باید از این کارها کنیم و گرنه بخش خصوصی سوداگر می‌شود چون هنرمندان که پول خرید زمین ندارند الان حتی تئاترهای دولتی هم تجاری شدند …

همه جای دنیا شهرداری تئاتر می‌سازد یا تئاترهای بزرگ را اداره می‌کند

صادقی مسئله سهم شهرداری از حمایت از تئاتر را اینگونه عنوان کرد: شهرداری نباید به کمک ارشاد بیاید چون در تمام دنیا شهرداری خودش صاحب فرهنگ و هنر است نه یاری کننده وزارت فرهنگ و هنر. یک شهر فقط جای پیتزا خوردن و موبایل حرف زدن و پشت چراغ قرمز ایستادن نیست. شهر مکان تولید فرهنگ و هنر است و بزرگترین دارنده امتیاز فرهنگ، هنر و کمک کننده به گروه‌ها شهرداری است. هویت یک شهر فرهنگ و هنر است. حتی در گذشته، در خود کشور ما شهرداری به هر گروهی که تئاتر کار می‌کرد ۵۰ هزارتومان دست خوشانه می‌داد به نشانه تشکر از این که فضای شهر را فرهنگی کرده‌اند در آن زمان که با ۱۰۰ هزار تومان در اطراف دانشگاه تهران یک آپارتمان یکصد متری می‌خریدند. اما الان هنوز شما حرکت نکرده‌اید می‌پرسند درآمدت چقدر است؟ ۱۲ درصد مالیات شهرداری را بده. در حالی که همه دنیا شهرداری کمک کننده است. تئاتر می‌سازد یا تئاترهای بزرگ را اداره می‌کند یا از گروه‌های تئاتر حمایت مستقیم و غیر مستقیم می‌کند.

وظیفه شهرداری فقط گل کاشتن لب اتوبان نیست گرچه که چند تماشاخانه مثل ایرانشهر و پردیس در جنوب شهر توسط شهرداری تهران ساخته شده است اما این کافی نیست.

تئاترهای بزرگ شهرهای همه دنیا برای شهرداری است حتی در حومه‌های صنعتی تئاتر می‌سازند. چون معتقدند هنر باید همه جا باشد. بدون هنر و فرهنگ شهر می‌میرد. به طور مثال در فرانسه ۱۰ میلیارد یورو در سال درآمد از ۹۳ موزه پاریس و حومه است و در هنر ۱۶ میلیارد دلار هر سال پول جا به جا می‌شود. بخشی از مسئولیت‌ها برای شهرداری است ولی مدیر اصلی هنر و فرهنگ دولتی ارشاد است و این دو ارگان باید با هم همکاری کنند.

قدر داشته‌هایمان را بدانیم

این کارگردان دربارهٔ نکات مثبت حاضر در فضای تئاتر ایران گفت: نیروی انسانی بسیار فوق‌العاده داریم از طرف دفتر آقای روحانی برای برنامه‌ریزی‌های فرهنگی با من مصاحبه‌ای انجام دادند که در آنجا گفتم نیروی انسانی بسیار پر شوری داریم . طبق آمار‌های رسمی بین ۱۷ تا ۲۹ ساله ۱۸ میلیون نفر جمعیت داریم که در مقایسه با خیلی از کشورها جوان داریم ولی اینها مطالبات دارند. ۶۵ درصد دانشجویان ما دختر هستند این فرصتی گرانقدر است که ما باید بتوانیم از نیروی‌شان به بهترین شکل ممکن استفاده کنیم. نیروی سازنده درخشانی که اگر عاطل و باطل بماند خطرناک است. نیرویی که اگر سراب ببیند و آینده را تیره و تار ببیند خطرناک است. تحصیل کرده تئاتر فراوان داریم. در عرض۱۰ سال نمایش معلولین از ۲۴ گروه به ۳۳۶ گروه رسیده است نمایش عروسکی هم همین طور. ۴۵۷گروه درخواست شرکت در تئاتر فجر داشتند. نمایش خیابانی و غیره و غیره هم که زیاد داریم.

در این سال‌ها در زمینه درام‌نویسی دارای چند نمایشنامه‌نویس فوق‌العاده شده‌ایم از جمله خانم‌ها. انواع شکل‌های نوین و تازه درام‌نویسی را هم در چهارچوب متن و هم در کارگردانی جوانان ما تجربه کرده‌اند. بچه‌های ما برای آموختن آخرین تجربیات استانیفسکی تا لهستان می‌روند و حتی برای این کار تور می‌گذارند. این روح جستجوگرانه در میان تئاتری‌های ما قابل احترام است. خوشبختانه این نسل به رغم همه مشکلات مادی، نبود امکانات، سالن و غیره از پای ننشستند. شهر و استانی نیست که من نرفته باشم به عنوان داور و معلم و غیره که چنین شور و هیجانی نشان نداده باشند. به طور مثال در بوکان بچه‌ها پول تو جیبی‌شان را روی هم گذاشته‌اند گاراژی را کرایه کرده بودند و در آن تمرین می‌کردند. در خوزستان چند تن از هنرمندان ۴۰ کیلومتر با دوچرخه می‌آمدند و در یک تعویض روغنی تمرین می‌کردند و من این‌ها را به چشم خودم دیده‌ام. بچه‌هایی که برای عشق‌شان بها می‌پردازند، وقت می‌گذارند. به نظرم باید به شور و هیجان بچه‌های تئاتر احترام بیشتر گذاشت و بهای بیشتری داد.

“طلسم و صبحگل” در انتظار اجرای عمومی

قطب‌الدین صادقی دربارهٔ فعالیت‌هایش در حوزه تئاتر گفت: نمایش “طلسم و صبحگل” را در جشنواره تئاتر فجر به صحنه بردم . طبق صحبت‌هایی که با مدیر مرکز هنرهای نمایشی و دبیر پیشین جشنواره داشتیم قرار بود بلافاصله بعد از جشنواره در سالن اصلی تئاتر شهر اجرا برویم چرا که ۴ سال است که برای اجرای نمایش به سالن اصلی نرفته‌‍ام. فعلا با تغییرات مدیریتی سو‌‍ءتفاهم‌ها زیاد شده و برنامه‌ها به هم ریخته . هنرمندان سردرگم عصبی و اجراها عقب افتاده و گروه ما هم متلاشی است. قرار است پیشنهاد اجرای نمایش “میر نوروزی” را به تالار وحدت بدهم و همچنین ۲ سال است که ” ابو شاه” و “مرگ دانتون” را به تماشاخانه ایرانشهر ارائه دادم که بدبختانه نمی‌دانم آنجا هم چرا تاکنون جوابی نداده‌اند. نمی‌دانم متن مشکل آفرین یا حضور من مشکل آفرین است. در شهرستان‌ها هم چند در خواست داشته‌ام که بروم برای تمرین و اجرا با بچه‌های آنجا؛ ظرف چند ماه اخیر هم نمایشنامه‌ای ترجمه کرده‌ام؛” ابو شاه” آلفرد ژاری و دو نمایشنامه نوشتم . یکی بر اساس چریکه‌های باستانی کردی به نام “شیخمند” و دیگری بر اساس شاهنامه به نام “آخرین رویای رستم” را نوشتم.

انتهای پیام/

گفت و گو از سارا سالک
 


آخرین اخبار
ماخذ: هنرآنلاین
باز نشر: پورتال خبری ممتاز نیوز www.momtaznews.com

نظرتان را در مورد مطلب فوق بنویسید. نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.