طنز/ اهل دانشگاهم…حرفه‌ام حرافی است!

۱فروردین ۱۳،

چه کسی بود…؟
اهل دانشگاهم
حرفه‌ام حرافی است!
جزوه‌ای دارم از عهد عتیق
مطلبش بکر، عمیق!
*
اهل دانشگاهم
مرکبم بود «ژیان»
خوش خرامیدن را «کبک» از او می‌آموخت!
موتورش وقتی سوخت،
مکانیکها همه عاشق بودند
عاشق قطعه نو
با دلار آزاد
خانه‌شان ویلا باد!
هستی‌ام رفت به باد!!
*
اهل «ته‌قیقاتم»!
می‌زنم گاه سری،‌
به کلاس آزاد
تا کنم اهل و عیالم را شاد!
حق تدریس مرا می‌دانی؟
کمتر از کارگر افغانی!
*
وقت تدریس، مرا اندر مغز
جریان دارد «قرض»
نوسان دارد «ارز»!
عصر، هنگام غروب،
با تنی کوفته بر می‌گردم
حالتم یک جوری
در کفم لنگ خروسی، عدسی، بلغوری!!
*
گوش من زنگی زد
چه کسی بود صدا زد: «استاد!
خانه‌ات خواهم داد!»
*
اهل دانشگاهم
حرفه‌ام حرافی است
باز بگم یا کافی است؟!
***
رباعیات

طلبکار!
«چون عهده نمی‌شود کسی فردا را»
تغییر بده چو بنده این مأوا را
فردا که طلبکار سراغم گیرد
«بسیار بیاید و نیابد ما را!»
درآمد!
«این کهنه رباط را که عالم نام است
و آرامگه ابلق صبح و شام است»
از بس که در آن دویده‌ام از پی نان
آن چیز که در بیامده «بابام» است!
کارمند!
«نیکی و بدی که در نهاد بشر است
شادی و غمی که در قضا و قدر است»
اینقدر مکن گلایه‌ای کاسب جزء
کارمند هزار بار بیچاره‌تر است!
صف!
«آنان که محیط فضل و آداب شدند»
اندر صف مرغ، سخت بی‌تاب شدند
ره زین صف باریک، نبردند برون
زنبیل به دست، جمله در خواب شدند!
سیگار!
«از آمدن و رفتن ماسودی کو؟
وزتار امید عمرما پودی کو؟»
از «خرمن بهمن» نبود این سیگار
می‌سوزد و خاک می‌شود، دودی کو؟!
حقوق!
«افسوس که نامه جوانی طی شد
وان تازه بهار زندگانی، دی شد»
آن چند تومن که نام او بود حقوق
افسوس، ندانم که کی آمد، کی شد؟!

گل آقا. شماره ۲۳٫ فروردین ۱۳۷۰

۶۰۶۰

دانلود   دانلود


خبرآنلاین
باز نشر: پورتال خبری ممتاز نیوز www.momtaznews.com

نظرتان را در مورد مطلب فوق بنویسید. نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.