به گزارش سرویس اخبار ایران و جهان ممتاز نیوز:
مجموعه شعرهای کوتاه و زیبای عاشقانه به همراه عکس
ﺗﻤﺎﻡ ِ ﺟﺎﻥ ﻭ ﺗﻨﻢ ﺭﺍ
با همین نیمه همین معمولی ساده بساز دیــــر کردی نیمـه ی عاشق ترم را باد برد
قایقت می شوم
شاید تو را ببینم و در خواب بوسه ای
آب با خود همه ی دهکده را خواهد برد
من پیر سال و ماه نیَم،یار بیوفاست
چهقدر تنهاست شعر کوتاه عاشقانه
گاهی ، دوستت دارم هات
نُتِ کوچکی هستم در خطوط حاملِ گیسووهات. نسیمی کافیست تا جهان در نگاه اَم به رقص برخیزد.
نسیم نیست نه! بیم است شعر عاشقانه
گنجشک من ! آهسته به پرواز بیندیش
از صبا پرس که ما را همه شب تا دم صبح بوی زلف تو همان مونس جان است که بود عکس عاشقانه زیبا
درک کردن یک زن کار سختی نیست ! فقط مرد می خواد …
کبریت بکش، شعر عاشقانه
در غلغله ی جمعی و «تنها» شده ای باز شعر کوتاه عاشقانه
زین پس عزیز ،شما باش و شانه هات
چه خوش است راز گفتن به حریف نکته سنجی شعر کوتاه عاشقانه
من برگشتم
ساعتِ دیدار بهوقتِ قرارهای عاشقانه بود. دیر رسیدی! هیچ عاشقی ساعتَش را بهوقتِ گرینویچ تنظیم نمیکند. متن عاشقانه
دلم گرفته اگر زنگ می زنم گاهی مــرا ببخش که اینقدر بی مبالاتم
من نیستم… نگاه کن این باغ سوخته عکس های عاشقانه
بعد از این، مرگ نفسهای مرا می شمرد
ای که از کوچـــه معشوقـــه ی ما می گذری بر حذر باش که این کوچه خیابان شده است
سپردم به فراموشی به سختی خاطراتت را ولی باران که می گیرد… ولی باران که می گیرد… عکس عاشقانه
فانوس هایم را چراغ راهت کرده ام تا بدانی چشم هایم هنوز در انتظار توست
نیامدی و نچیدی انار سرخی را
بر سر برهان نظم افتاده در شهر اختلاف
صدای تو ای دوست
مرا یک شب تحمل کن که تا باور کنی ای دوست
حالا که آمدی حرفِ ما بسیار، وقتِ ما اندک، آسمان هم که بارانی ست …!
عشق یعنی بدون آنکه که کسی پی به قانونِ بینِ ما ببرد
نگیر از این دل دیوانه،ابر و باران را تو نیستی،غم پاییز را چه خواهم کرد
چند موی بلند
هنـوز غصه خود را به خنده پنهان کـن! بخند! گرچه تو با خنده هم ،غم انگیزی
دیگه تخت فرمانروایی مهم نیست
بی تو باران بزند خیس ترین رهگذرم
پیچ حیران ز خم موی تو طراحی شد پس عجب نیست اگر کشته فراوان دارد!!
دیگر به این نتیجه رسیدم جهنم است
یار مفروش به دنیا که بسی سود نکرد
زیر باران دو نفر,کوچه،به هـــــــم خیره شدن
چمدان دست تو و
قانعم،بیشتر از این چه بخواهم از تو؟ گاه گاهی که کنارت بنشینم،کافی ست عکس های عاشقانه
انگار که یک کوه ، سفر کرده از این دشت آنقدر که خالی شده ، بعد از تو جهانم … شعر عاشقانه
کنار پنجره یک جفت چشم بارانی
لطف کن پیش من از دلبر و معشوق نگو
مانند هوای شهر تهران شده ام… باران زده ای که همچنان آلودست…!!! اس ام اس عاشقانه
ﺩﻳﻮﺍﻧﻪ ﺷﻮ،ﺷﺎﻋﺮﺗﺮﻡ ﻛﻦ باز
حالِ من مثل یتیمی ست که هنگام دعا
گویند چرا ، تو دل بدیشان دادی والله ، که من ندادم ایشان بردند
منم آن شیخ سیه روز که در آخر عمر لای مو های تو گم کرد خداوندش را
درد میکشم
ز شرم او نگاهم دست و پا گم کرد چون طفلی که چشمش وقت گل چیدن به چشم باغبان افتد شعر کوتاه عاشقانه
بر شــانــه بـیفشــان و مــزن شـانـه بــه مـویـت بـگــذار حـســادت بــکنـد شــانـه بــه شـانــه !
من سوالم،پر پرسیدن و بی هیچ جواب
وآنــکس که تـو را بـی تــو کنـــد؛ یــارِ تـو اوست…
ماهیان روی خاک و ماهیان روی آب وقت مردن، ساحل و دریا چه فرقی می کند؟!
چون می نگرم به کار عالم بهتر
لحظه ی تشییعِ من از دور بویت می رسید تا دو ساعت بعد دفنم همچنان جان داشتم
اشک می فهمد غم افتادهای مثل مرا…
گیسوان تو شبیه است به شب؛ اما نه
من ازتو بیخبرم,وضع حادیعنی این
مرهم زخم هاى کهنه ام کنج لبان توست بوسه نمى خواهم ! حرفى بزن …
آسمان را دوست دارم
بازار کساد و جای همت خالی
امــشـب از خــوابِ خــوش گــریـزانـم کـه خیــالِ تــــــو خـوش تـر از خـواب اسـت
عشق مدت هاست این روح سراسر درد را برده بر بام جنون و نردبان برداشته عکس عاشقانه
نـاصح به طعنه گفت:رو ترک عشق کن ! حاجت بـه جنگ نیست برادر ،نـِمیکنـم …
می گویـم امــا درد ِدل سـر بستـه تـر بهتـر
عشق یعنی من ِ سرمایی ِ تب دار و مریض ژاکتم را بدهم تا که تو سرما نخوری
بنشین برایت حرف دارم در دلم غوغاست
بلاغت غم من انتشار خواهد یافت! اگر که متن سکوت مرا کتاب کنید …
این قافله عمر عجب می گذرد
گیسو به هم بریز و جهانی ز هم بپاش! معشوقه بودن است و «بریز و بپاش» ها
چه سرنوشت غم انگیزی که کرم کوچک ابریشم تمام عمر قفس می بافت ولی به فکر پریدن بود شعر عاشقانه
من و تو آن دو خطیم آری، موازیان به ناچاری که هر دو باورمان ز آغاز به یکدگر نرسیدن بود
چای می نوشم که با غفلت فراموشت کنم متن عاشقانه
خوش به حال انار ها و انجیرها دلتنگ که می شوند، می ترکند…
بر بخار پنجره یک شب نوشتی عاشقم خون شد انگشتم به آجر حک کنم “ما بیشتر” شعرهای کوتاه عاشقانه
روی هر سینه سری گریه کند وقت وداع
شبیه قایق سرگشته ای رهایم کن
هزار بار هم از این دنده به آن دنده شوی فایده ندارد ! |