جام جم آنلاین: در فضایی تاریک، دلگیر و پر از سکوتی دلهرهآور… ناگهان صدایش را شنیدم. دور و برم را نگاه کردم، هیچکس نبود. پس او داشت با من حرف میزد! خود خودش بود، چه دل پری هم داشت. یاد قدیمها کرده بود و با ناراحتی از این در و آن در میگفت.
میگفت: «قربان آن روزها که لااقل یک فردوسینامی بود تا برای حفظ من تلاش کند و شاهنامه بنویسد!» میگفت: « همان سعدی هم که برایش معنای واقعی نداشتم و وطن را همان جایی میدانست که معشوق هست، از شما بهتر بود.» حرف میزد و نفس مثل گردی از خاک مرطوب توی هوا موج میخورد.
ناگهان یادش آمد که مردمی به نامش و با هدف حفظش انقلاب مشروطه کردهاند! چین و چروکهایش را برانداز کرد. کسانی را به یاد آورد که هشت سال برای حفظ وجب به وجبش جنگیدهاند.خیلی ترسیده بودم، غم عجیبی داشتم. حالا هم که بیدار شدهام، آن کابوس تلخ از ذهنم پاک نمیشود.
همین انگیزهای میشود تا با نویسندگان تماس بگیرم و بعد از سلام و احوالپرسی بگویم: «اگر یک شب خاک ایران به خوابتان بیاید و بگوید تا به حال برایم چه کردهاید چه پاسخی میدهید؟» خیلیها جواب سوالم را نمیدهند و طفره میروند؛ یا مساله را از زوایای دیگری میبینند!
آرمان آرین از معدود نویسندگانی است که در تمامی آثارش به ایران و فرهنگ ایرانی میپردازد. وقتی از او میپرسم، خوشحال میشود؛ اما از لحن حرفزدنش پیداست که مانند خاک ایران توی خوابم، دلی پردرد دارد.
خالق سهگانه «پارسیان و من» سر حرف را باز میکند و میگوید: «من ایران را یکی از زیباترین و کاملترین پدیدههای خلقشده از سوی خداوند میدانم. یک مجموعه عظیم فرهنگی و تاریخی که در درازنای هزاران سال همواره تمدنساز بوده و در چهارراه تاریخ جهان یکی از مهمترین نقاط استراتژیک محسوب میشده است. او ستایش خود از ایران را پی میگیرد و باز میگوید: « تمام این ظرفیتها موجب پیدایش فرهنگی منحصر به فرد در کشورمان بوده که هرقدر هم به آن پرداخته شود باز کم است. زوایایی از آن هنوز دستنخورده باقی مانده است. به همین خاطر همه تلاشم را برای توصیف و آشکارکردن ورقهای تاریخ ایران گذاشتهام و در تمام آثارم به اسطورههای کشورم میپردازم.»
دست آخر، آرین به چیزی که من دنبالش میگردم، میرسد: «با اینکه تمامی آثارم درباره فرهنگ اصیل ایرانی است، اما هنوز نتوانستهام کار زیادی در برابر این فرهنگ عظیم انجام دهم. متاسفانه از فرهنگ اصیل کشورمان غافل شدهایم و یادمان رفته که در برابر این همه زیبایی و بزرگی باید شکرگزار باشیم و ادای دین کنیم.»
نویسنده بعدی که جواب سر بالا نمیدهد و طفره نمیرود، محمود حکیمی است. او که بیشتر به عنوان یک نویسنده دینی شناخته میشود، سوالم را از جنبهای دیگر نگاه میکند و میگوید: «خانم! چه باید بگوییم و چه کار دیگری انجام دهیم؟ خب از فردوسی و سعدی و حافظ و بزرگان فرهنگ که کم نگفتهایم! فراموششان نکردهایم!»
این نویسنده که تا به حال درباره بسیاری از مشاهیر ایرانی کتاب نوشته، بر همین ویژگیاش انگشت میگذارد و میگوید: «خاک ایران همین بزرگانی هستند که ما از آنها یاد میکنیم. قبول دارم شاعران و نویسندگانی که ما داریم هیچ کشوری ندارد؛ بنابراین باید بیشتر تلاش کنیم تا فرهنگ کشورمان را به خودمان گوشزد کرده و آن را به دنیا عرضه کنیم».
بله، قبول دارم که به بزرگان کشور در عرصههای مختلف پرداخته شده، اما بازده این فعالیتها در کشورمان چطور بوده است؟
مساله اینجاست که کودکان و نوجوانان، تام و جری و پلنگصورتی را بخوبی میشناسند، اما اگر بگویی سمک عیار کیست یا اسم حسین املاکی را بیاوری، خیلیها هاج و واج میمانند. حسین فتاحی، نویسنده و عضو هیات مدیره بنیاد ادبیات داستان ایرانیان به محض شنیدن سوالم میگوید: «اگر شبی خاک ایران را به خواب ببینم، میگویم شرمندهات هستم! شرمندهام که بنگاههای نشر ما شدهاند بنگاه ترجمه. شرمندهام که همان ترجمهها هم اغلب آثاری را دربر میگیرند که نسبتی با فرهنگ ما ندارد. شرمندهام، اما باور کن اگر مسئولان که وظیفه هدایت و برنامهریزی و ساماندهی بازار کتاب را بهعهده دارند درست عمل میکردند شاهد این وضع نبودیم.»
نویسنده داستان زندگی شهید آیتالله مدرس از شرمندگیهایش به نقادی نقب میزند: «پایینآمدن میزان کتابهای تالیفی بیش از هر امری گویای بیتوجهی ما به فرهنگ خودمان است. میزان بالای کتابهای ترجمه هم بیانگر ورود فرهنگ بیگانه است که البته این دسته از کتابها بدون برنامه ترجمه میشوند و تعداد کتابهای خوب در این عرصه کم است.»
فتاحی حرفش را با حدسی به ظاهر فانتزی تمام میکند: «البته در شرایطی که شاهد ورود بیرویه و بدون برنامهریزی کالاهای چینی هستیم، باید در انتظار ورود داستانهای چینی هم باشیم!»
پس یکی از همین روزها دیگر شاهنامه را تجدید چاپ نخواهیم کرد. بعد داستانهای چینی میخوانیم، اصلا چینی میشویم! و حالا که ما اینقدر با خاکمان غریبه شدهایم، او چه خواهد کرد، فکر کنم کابوس واقعی در راه است.
امکان دارد همین روزها خاک ایران باز به خوابم بیاید و با زبان چینی صحبت کند! راستی! اگر همه نویسندگان ایران از خودشان بپرسند «برای وطن چه کردهام؟» چه میشود؟
زینب مرتضایی فرد – گروه فرهنگ و هنر
jamejamonline.ir – 22 – RSS Version