فاطمه (س) فدایی دفاع از ولایت بر حق علی (ع)

حیدر کرار، همسر، یاور و مولای زهرای اطهر از آرامش معشوقه اش بعد از آن همه سختی و بی عدالتی و رفتارهای بدور از مردانگی، بی قرار شده است. اکنون که صدیقه کبری (س) بر بالین فرشتگان به دیدار پدر، رسول اکرم (ص)، می رود…

 إنا اعطیناک الکوثر*فصل لربک وانحر*إن شانئک هو الأبتر

نماز بگذار و قربانی کن که ما به تو کوثر، خیر فراوان، عطا کردیم….

بولتن نیوز: روزهایی را پشت سر می گذاریم که زمین و زمان در ماتم آن بانوی بانوان عالم است. پرچم هایی که “یا فاطمه الزهرا” بر آنها نقش بسته، چند صباحی است در آسمان دلها به پرواز در می آیند و هوای آنها را عطر آگین کرده اند. بوی خوش یاس مدتی است بیشتر از گذشته مشام ها را نوازش می دهد. چند روزی است فریاد “مادر، مادر” به جز از زبان فرزندان صدیقه کبری (س) در بغض مریدانشان نیز شنیده می شود؛ اما با این همه باز هم تنها علی (ع) است که “فاطمه، فاطمه” می گوید.

 

فاطمه از “فَطَم” به معنی “بریده و جدا شده” می آید. آن حضرت را فاطمه نامیدند زیرا مردم از شناخت حقیقت او دور مانده اند. منزلت و قدر او مجهول است همانطور که تربت و قبر او مخفی و نهان است. آری مخفیه القبر است همانگونه که مجهوله القدر است.

 

سخن گفتن از شخصیت والا، بی‌نظیر و بی انتهای فاطمه (س) همانگونه که رسول الله (ص) فرمودند:«هر زمان مشتاق بوی بهشت می‌شوم دخترم فاطمه (س) را می‌بویم» شامه بهشتی می خواهد. و قلم راندن پیرامون شخصیت آسمانی بانوی بانوان عالم، حضرت فاطمه زهرا (س) از درک و فهم ساکنان جهان ناسوت گسترده تر است.

                ما را کجا به کوی تو ممکن بود وصول            کانجا خیال را نبود قدرت نزول

در وصف ذات پاک و کرامات بی‌حدت              گردیده نطق الکن و حیران شـود عقـول

 

حیدر کرار، همسر، یاور و مولای زهرای اطهر از آرامش معشوقه اش بعد از آن همه سختی و بی عدالتی و رفتارهای بدور از مردانگی، بی قرار شده است. اکنون که صدیقه کبری (س) بر بالین فرشتگان به دیدار پدر، رسول اکرم (ص)، می رود؛ علی مرتضی (ع) با به خاطر آوردن لحظاتی که نامردان عرب بر در خانه اش هجوم اورده و فاطمه ی او را مجروح کردند، داغ خود را تازه می کند. فاطمه ای که فدای دفاع از ولایت بر حق امیر مومنان، همسر و مولای خوبش شد. گل یاسی که با پر پر شدن خود، عهد شکنی حاضران غدیر را که جانشینی و ولایت علی را بعد از پیامبر خدا درک کرده بودند، جاودانه کرد. راضیه مرضیه ای که می خواست با فدا کردن خویش مظلومیت علی بن ابی طالب را برای عالمیان داد بزند، تا منتقم او امام عصر (عج) در آخر الزمان داد ستان او باشد.

 

امشب حیدر در دل تاریکی ها، در نبود آن یاور و غم خوارش، دست تنها، از یک سو کودکان خردسال خود را آرام می کند و از سوی دیگر با دستان خویش معشوقه اش را مهیای سپردن به خاک می نماید. «کودکان من آرامتر گریه کنید، مبادا کسی صدای شما را بشنود. خواسته مادرتان آن بود که هیچ کس در مراسم تدفین او شرکت نداشته باشد. پس آرامتر ناله کنید.» اما انگار علی مرتضی بی قرار تر از طفلانش است. او که دیدگانش به صورت نیلی و پهلوی شکسته بانوی جوانش افتاده، نمی داند چگونه شعله فریاد خود را خاموش کند.

 

دل ز غم فاطمه توان دارد، نه          وز تربت او کسی نشان دارد، نه

آن تربتِ گمگشته به بَر، زوّاری        جز مهدی صاحب الزمان دارد، نه


بولتن نیوز

نظرتان را در مورد مطلب فوق بنویسید. نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.