فداکاری شهید ۱۹ ساله افغانی در جنگ با عراق + عکس

هنوز یک شهید مانده ، کسی برای تحویل پیکر او اقدام نکرده خانواده اش را درجنگ افغانستان از دست داده بود . . .

به گزارش ممتاز به نقل از بولتن نیوز، رضا فقیهی نیا در صفحه گوگل پلاس خود نوشت:

پس از باز کردن معبر مین ،
به سیم خاردار حلقوی رسیدند که به هیچ عنوان نمی‌شد آنرا قطع کرد،
 چون اگر سیم را قطع می‌کردند سیم‌ها جمع شده و معبر منفجر می‌شد!
 خبر رسید که گردان پشت سیم خاردارهای حلقوی گیر افتاده ،
 از مکالمات بی‌سیم معلوم بود برادر کاوه اصرار دارند که کار زودتر آغاز شود . . .
 در همین حین یک جوان به روی سیم های خاردار خوابید
بعد هم گفت: همه از روی من عبور کنید
بیش از سیصد نفر از روی بدن او عبور کردند!
خارهای سیم در بدن جوان فرو رفته بود، در زیر نور منوّر کاملاً مشخص بود ،
قطرات خون از بدن او جاری شده بود.
وقتی همه نیروها از روی بدن او عبور کردند، عملیّات با موفّقیّت آغاز شد . . .
 در همان لحظات جوان را از روی موانع بلند کردیم
همینطور که خون از تمام بدن او جاری بود،
 دستانش را به سوی آسمان بلند کرد :
  خدایا  تحمّل ندارم
 شهادت را نصیبم کن ،
 در همان لحظه، گلوله ای بر چهره نورانی او نشست . . .
اهل افغانستان بود ،
پیکرهای شهدای عملیّات والفجر۹ به شهرستان بجستان آمد
 تمامی شهدا توسّط خانواده هایشان تشییع و تدفین شدند
 امّا هنوز یک شهید مانده ،
 کسی برای تحویل پیکر او اقدام نکرده
خانواده اش را درجنگ افغانستان از دست داده بود  . . .
نانوا او را شناخت . . .
مدتی در نانوایی کار میکرد!
امام فرموده بود: جبهه رفتن واجب کفایی است.
او هم مقلّد امام بود ؛
 می گفت: “اسلام مرز نمی شناسد، امام ولّی ماست “
«شهید رجبعلی غلامی »
غربت و گمنامی خاص خودش را داشت ، نوزده سال بیش تر نداشت  . . .
از تمام دار دنیا یک موتور داشت ،
آن را هم وصیت کرده بود بفروشند و به جبهه کمک کنند . . .


بولتن نیوز | bultannews.com
باز نشر: پورتال خبری ممتاز نیوز www.momtaznews.com

نظرتان را در مورد مطلب فوق بنویسید. نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.