فضای استراتژیک جدید اسرائیل

دیدگاه > جهان– جورج فریدمن*:
اسرائیل در حال ورود به سومین فضای استراتژیک تاریخ خود است.

تهدید دائمی جنگ با سایر کشورها مشخصه اصلی نخستین فضای استراتژیک تاریخ رژیم اسرائیل بود که با تشکیل حکومت یهودی در تل‌آویو آغاز شد و تا زمان امضای معاهده صلح با مصر ادامه یافت. دوره دوم با مسئله امنیت در حواشی مرزهای رژیم اسرائیل آغاز شد و تا همین اواخر ادامه داشت و تمرکز اصلی رهبران تل‌آویو در این مدت بیشتر معطوف به مسئله فلسطین، لبنان و ظهور اسلامگراهای سنی تندرو بود. اما سومین فضای استراتژیک تاریخ رژیم اسرائیل را ظهور ایران به‌عنوان یک قدرت منطقه‌ای و تلاش برای تشکیل ائتلاف‌های بین‌المللی برای مهار این کشور ایجاد کرده است.

مشکل استراتژیک بنیادی اسرائیل این است که منافع تل‌آویو جلوتر از منابع آن‌، خواه منابع صنعتی‌، جغرافیایی‌، جمعیتی یا اقتصادی قرار دارد. طی دوره نخست‌، اسرائیل به‌شدت وابسته به قدرت‌های خارجی بود – نخست اتحاد شوروی‌، بعد فرانسه و در‌نهایت ایالات متحده – که مواد و اقلام مورد نیاز این رژیم را تأمین می‌کردند. در دوره دوم‌، دامنه تهدید کشورهای همسایه کمتر شد و اسرائیل توانست موضوعات مدنظر خود را آنگونه که می‌خواهد مطرح و تعریف کند؛ ازجمله مهار فلسطینیان و تلاش برای آرام کردن لبنان. وابستگی این رژیم به قدرت‌های خارجی کمتر شد و در‌نتیجه تل‌آویو توانست در مقاطع مختلف‌، آرا و خواسته‌های این کشورها را نادیده بگیرد. در دوره سوم که تازه آغاز شده است‌، وابستگی اسرائیل به قدرت‌های خارجی‌، به‌خصوص ایالات متحده دوباره افزایش می‌یابد و در پی آن‌، قطعا تل‌آویو آزادی عمل و قدرت مانور خود را در قبال آنها از دست می‌دهد.

مهار فلسطینیان با مدیریت همسایگان

مسئله فلسطین البته از زمان شکل‌گیری اسرائیل مطرح بوده است. با این حال‌، این موضوع به‌خودی خود تهدیدی جدی علیه موجودیت اسرائیل محسوب نمی‌شود. فلسطینیان نمی‌توانند بقای حکومت یهودی را به خطر بیندازند؛ اگرچه آنها می‌توانند هزینه اشغال ساحل غربی رود اردن و محاصره نوار غزه را بالا ببرند. اسرائیلی‌ها برای کنترل جمعیت فلسطینی‌ها نقشه‌های بسیار طراحی کردند‌، دست به عملیات‌هایی که همچنان ادامه دارد می‌زنند و به کشورهایی که تل‌آویو برای حفظ امنیت مرزهای خود و تأمین منافع جهانی‌اش به آنها نیاز دارد‌، باج می‌دهند. جدایی و اختلاف میان حماس و فتح از شدت این تهدیدها برای تل‌آویو کاسته اما هزینه‌های سیاسی را برای اسرائیل بالا برده‌است. در زمستان ۲۰۰۹-۲۰۰۸ حماس به دلایلی ناچار شد با اسرائیل مستقیما درگیر شود و درنهایت عملیات گسترده نظامیان تل‌آویو در نوار غزه آغاز شد‌، آنجا بود که هزینه بالای اختلاف بین فلسطینیان برای صهیونیست‌ها آشکار شد. هزینه اقدامات اسرائیل علیه حماس از دست دادن حمایت اروپا‌، ترکیه و سایر مناطق بود.

سوای ملاحظات ایدئولوژیک یا مذهبی‌، اشغال سرزمین‌های فلسطینی تنها هنگامی به لحاظ استراتژیک قابل توجیه خواهد بود که حماس بتواند به لحاظ نظامی به حدی برسد تا با حمله مستقیم یا آتش توپخانه و یا حملات موشکی، موجودیت اسرائیل را تهدید کند. اسرائیل با این توجیه‌، خود را درگیر اشغال غزه کرد‌؛ به‌گونه‌ای که برای رسیدن به توافقی صوری علیه یک تهدید نظامی‌، مجبور به پرداخت هزینه سیاسی سنگینی شد. این در حالی است که تهدید مورد اشاره اسرائیل به‌خاطر مدیریت روابط استراتژیک با کشورهای همسایه همچنان صوری است.

اسرائیل در مدیریت مشکل منطقه‌ای خود بیش از تلاش برای ایجاد موازنه قدرت در منطقه‌، کوشیده است از تنش‌های موجود میان همسایگانش برای ممانعت از ایجاد یک جبهه نظامی مشترک علیه خود بهره بگیرد. از سال ۱۹۴۸تا دهه ۱۹۷۰، لبنان از ایجاد رابطه با اسرائیل خودداری کرد. از سوی دیگر‌، حکومت هاشمی اردن مشکلات ریشه‌دار و عمیقی با فلسطینیان‌، سوریه و مصر دوره ناصر داشت. پس از درگیری سال۱۹۶۷ با اسرائیل‌، حکومت اردن به این نتیجه رسید که اسرائیل ضامن حفظ امنیت ملی‌اش خواهد بود. در پی جنگ سال ۱۹۷۳، مصر معاهده صلح را با اسرائیل امضا کرد؛ معاهده‌ای که منتهی به ایجاد منطقه حائلی در شبه جزیره سینا شد.

در آن دوره‌، لبنان کمابیش به تغییر موضع خود روی آورد‌، گرچه دولت لبنان نمی‌توانست سیاستی رسمی را دنبال کند و بیشتر به‌خاطر بیم از فروپاشی کشور و نیز حضور سازمان آزادی بخش فلسطین در جنوب لبنان. در حال حاضر‌، با توجه به اغتشاش در سوریه‌، بی‌ثباتی سیاسی در اردن و تغییر قدرت در مصر که به قدرت گرفتن اسلامگرایان منجر شده و احتمال تغییر در معاهده صلح با تل‌آویو یا همان پیمان کمپ‌دیوید را تقویت کرده، حتی لبنان در قامت یک تهدید اگرچه کوچک علیه اسرائیل مطرح است. به این خاطر است که فلسطینیان نسبت به جلب حمایت سیاسی و نظامی برای به‌چالش‌طلبیدن اسرائیل امیدوار شده‌اند. بعید به‌نظر می‌رسد کشورهای اروپایی مخالف اسرائیل بتوانند اقدام درخور توجهی انجام دهند و از آنجا که مخالفت سیاسی نمی‌تواند منجر به اقدام عملی قابل توجهی شود‌، اسرائیل با فراغ بال به سیاست‌های تهاجمی‌اش علیه فلسطینیان ادامه می‌دهد. اما همچنان در وحشت فضای جدید خاورمیانه می‌ماند.

با توجه به تمام این عوامل و شرایط‌، بزرگ‌ترین منفعت اسرائیل در حفظ اختلاف و شکاف میان همسایگانش و حتی ادامه بی‌میلی آنها برای گرم گرفتن با تل‌آویو است. ناآرامی در سوریه و مصر و ظهور ایران به‌عنوان قدرتی منطقه‌ای چالش‌های جدی بر سر این استراتژی اسرائیل محسوب می‌شود.

* دانشمند‌، صاحب‌نظر و نویسنده سیاسی و از مؤسسان اصلی شرکت اطلاعاتی خصوصی استراتفور است.
Real Clear World


RSS

نظرتان را در مورد مطلب فوق بنویسید. نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.