قتل همسر در دعوای شبانه

به گزارش خبرنگار «جوان»، دهقانی نماینده دادستان کرج مقابل هیئت قضایی شعبه اول دادگاه کیفری استان البرز ایستاد و گفت: سحرگاه ۱۷ دی ماه دو سال پیش مرد جوانی همسرش را به درمانگاهی در حسین‌آباد کرج رساند و برای نجات جان او از پزشکان کمک خواست. احمد به پزشکان گفت: همسرم زیور – ۲۹ساله- لحظاتی قبل از پله‌های خانه‌مان به پایین سقوط کرد و از هوش رفت. پزشکان بعد از معاینه زیور متوجه شدند او لحظاتی قبل از رسیدن به بیمارستان فوت کرده است. 

آنها بعد از معاینه جسد متوجه آثار کبودی در نقاط مختلف بدن وی شدند و مأموران پلیس را از ماجرا باخبر کردند. تیم جنایی در نخستین گام احمد را به عنوان مظنون به قتل همسرش مورد بازجویی قرار داد اما وی بار دیگر ادعای اول خودش را تکرار کرد و گفت همسرش بعد از سقوط از بالای پله بی‌هوش شده است. 

گزارش پزشکی قانونی درباره دلیل مرگ زیور تحقیقات تیم جنایی را وارد مرحله دیگری کرد. این گزارش نشان می‌داد زیور بر اثر اصابت جسم سخت به سرش به قتل رسیده است. بنابراین احمد به قتل همسرش اقرار کرد. نماینده دادستان احمد را گناهکار دانست و برای او درخواست مجازات قانونی کرد. 

بعد از اینکه اولیای دم درخواست قصاص کردند، قاضی رنجبر متهم را به جایگاه دعوت کرد. او اتهام خودش را قبول کرد و گفت: ۱۱ سال پیش با زیور ازدواج کردم. ما دو دختر یک ساله و سه ساله داشتیم و زندگی‌مان خوب بود تا اینکه معتاد شدم و به خاطر خرید و فروش مواد دستگیر شدم و به زندان افتادم. 

همسرم برای بازگرداندن من به زندگی و حفظ آبروی خانوادگی‌مان تلاش می‌کرد اما من قدر زحمت‌های او را ندانستم و به جای کار کردن به وضع باجناق‌هایم که زندگی خوبی داشتند، حسادت می‌کردم و همسرم را کتک می‌زدم. متهم در توضیح شب حادثه گفت: همسرم چند روزی بود که به حالت قهر به خانه پدرش رفته بود. با میانجیگری بزرگ‌تر‌ها بار دیگر به خانه برگشت اما دوباره بر سر موضوع همیشگی با او دعوا کردم. وقتی دعوایمان بالا گرفت با لوله جاروبرقی چند ضربه به سرش زدم. همان لحظه دختر سه‌ساله‌ام شروع به گریه کردن کرد. 

برای آرام کردنش او را به اتاقش بردم. نیمه‌های شب دخترم از خواب بیدار شد و گفت تشنه است. به آشپزخانه رفتم تا برایش یک لیوان آب بیاورم. همان لحظه دیدم همسرم در حالی که مشغول شیردادن به کودک یک ساله‌مان بود، وسط پذیرایی از هوش رفته است. چند بار او را صدا زدم اما جواب نداد. ترسیدم و با عجله او را به درمانگاه بردم. متهم گفت: همسرم زن فداکاری بود که من قدر زحمت‌هایش را ندانستم. من از خانواده‌اش درخواست گذشت دارم. 

سپس وکیل متهم در جایگاه ایستاد و از موکل خود دفاع کرد. قاضی رنجبر بعد از شنیدن آخرین دفاع متهم با اعضای دادگاه وارد شور شد.


جوان آنلاین – آخرین عناوین حوادث

نظرتان را در مورد مطلب فوق بنویسید. نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.