اعتمادی که به قتل منتهی شد:
یکی از هنجارهای اجتماع ما، اعتماد به رابطهی دختر پسری بین اعضای یک فامیل است. ممکن است برای شما هم پیش آمده باشد که در مجالس و میهمانی های خانوادگی بچه هایتان را در یک اتاق رها کرده تا با بازی با یکدیگر مشغول شوند تا شما بهتر بتوانید به گفتمان های بزرگانه ی خود برسید و حتی ساعتها از آنها غافل شده و فقط در انتهای میهمانی از احوال فرزندتان باخبر شوید.
عکس:
تصویر آگهی که خانواده عارفخوانی برای یافتن فرزندشان قبل از کشف حقیقت در شبکه های اجتماعی منتشر کرده بودند.
این رفتار، از یک اعتماد به وجود میآید که اصلاً کار درستی نیست. قرار گرفتن دختر و پسری که با هم فامیل هستند در کنار هم ممکن است منجر به حادثه ای ناگوار شود که بعداً از اعتمادتان پشیمان خواهید شد.
اینها مقدمه ای بود تا برایتان حادثه ای را بازگو کنیم که مطمئناً با فهمیدن آن تحت تأثیر قرار خواهید گرفت.
بلای دردناکی که به سر خانواده عارفخوانی آمد:
ماجرا از آنجایی شروع میشود که مهدیه عارفخوانی، دختر ۶ سالهی سبزواری برای بازی در یک روز عصر تابستانی به بیرون رفته تا در کنار خانه یشان با دوستان خود بازی کند که ناگهان ناپدید شده و دیگر به خانه بر نمیگردد.
خانوادهی او تلاش فراوانی برای یافتن دخترشان میکنند ولی متأسفانه هیچ اثری از مهدیه پیدا نمیکنند تا اینکه کاملاً مطمئن میشوند که این اتفاق، یک حادثهی آدم ربایی است.
متهم چه کسی بود؟
با همکاری تیم پلیس، بعد از بازجویی از تمام کسانی که مهدیه را میشناختند، بعد از چند روز متوجه شدند که پسرعموی مهدیه در ناپدید شدن دخترشان دخیل بوده.
پسر عموی مهدیه یک جوان ۱۷ ساله است که به خاطر جدایی پدر و مادرش و ازدواج مجدد مادرش با شخصی دیگر، دچار بی ثباتی شخصیتی شده. او برای زندگی به پیش عمویش آمده و برای مدتی با خانوادهی عارفخوانی زندگی کرد و در این اواخر گاهی اوقات پیش مادرش میرفت و گاهی اوقات پیش عمویش میآمد و اینگونه زندگی را میگذراند.
طی بازجویی های انجام شده توسط پلیس، محمد ابراهیم، پسر عموی مهدیه اعتراف میکند که او مهدیه را ربوده.
وی در ادامه اعتراف خود، میگوید که او پس از ربودن مهدیه، دخترعموی ۶ سالهاش را به یک منطقهی خلوت برده و پس آر تعرض و تجاوز به او، آن را خفه میکند و به قتل میرساند.
متأسفانه جسد این دختر بچه معصوم را در ۵ کیلومتری محور سبزوار – بردسکن، کشف میکنند و مسئلهی غم انگیز اینجاست که این خانواده، این ضربه را از سی میخورند که به او اعتماد کرده بودند و او را وارد حریم خصوصی خانواده یشان کرده بودند.
پلیس آگاهی هدف کار محمد ابراهیم از این قتل را اختلافات خانوادگی، تمایلات شهوانی، بی ثباتی شخصیت و عقده های درونی دانست.