ماه عسل جهنمی و قتل در ۵دقیقه

۳۰م دیماه ،

به گزارش خبرآنلاین، مجموعه داستان «راز غار آبی» سومین عنوان از مجموعه جنایی – معمایی «قتل در پنج دقیقه» است که ترجمه و انتشار یافته است. کارستن کلمان و ولف برومل مجموعه داستان‌های کوتاه پلیسی این مجموعه را گردآوری کرده‌اند. هر یک از آثار این مجموعه شامل ۲۰ داستان کوتاه است که علاوه بر نویسندگان مختلف آلمانی، کلمان و برومل به عنوان نویسنده و روزنامه‌نگار داستان ‌هایی هیجان انگیز با روایت‌هایی کوتاه و خواندنی را پیش روی مخاطب قرار داده اند.

«امتحان دیپلم، زنی انتقام می‌گیرد، دفاع از خود، ماه عسل جهنمی، موتور سیاه، گلفروش خنده رو، خواهر زیبا، رقص در دو عروسی» عنوان برخی داستان‌های این مجموعه جمع و جور و خواندنی است.

در بخشی از داستان ماه عسل جهنمی می خوانیم:
«چند ساعت پیش مگی با هارتموت که ۱۷سال از او بزرگ تر بود، ازدواج کرده بود و اکنون برای گذراندن ماه عسل عازم ایسکیا می شدند.
مارگوت آهسته گفت: مگی شاد به نظر می‌آید.
شوهرش جواب داد: در عوض تو ناراحت به نظر می‌آیی. در حالی که سرش را تکان می داد اضافه کرد: حالا چرا باید می آمد و با این مرد ازدواج می کرد؟
همسرش توضیح داد: مگی عاشق اوست…خب این خیلی می ارزد.
– این برای من ارزشی ندارد. اصلا چه اهمیتی دارد. هیچ…آن طرف چه دارد؟ هیچ…تا به حال سه بار ازدواج کرده و در هر بار بازدنده ازدواج ها خود او بوده.
– اروین لطفا انصاف داشته باش. دو تا از زن هایش در تصادف رانندگی فوت کردند. و سومی در آسایشگاه بیماری های روانی بستری است.
– – این هم یکجور مردن است! به هر حال او آن زن را هم روانه تیمارستان کرد.
– نگران مگی نباش…
خانم و آقای اهلرز تنها همین یک فرزند را داشتند و بیش از هرچیز در زندگی خود، عاشقش بودند.
روز بعد مارگوت مرتب از خودش می‌پرسید: برای چی…چرا مگی تلفن نمی‌کند؟ این کار از او بعید است.
دکتر اهلرز هم قر می‌زد: می‌بینی؟ این هم تاثیر همسرش روی اوست.

روزهای بعد هم خبری از دخترشان نشد…عاقبت آقای اهلرز شماره تلفن هتل در ایسکیا را گرفت. در چند روز قبل همیشه این شماره را دم دست داشت.
پس از صحبت تلفنی گفت: دربان هتل گفت که آن ها در راه می باشند. من برایشان پیغام گذاشتم که در اسرع وقت به ما زنگ بزنند.
ساعت ها گذشت تا از ایسکیا تلفن شد. ولی آنسوی تلفن مگی نبود. تازه داماد صحبت می‌کرد: حال ما خیلی خوب است و اینجا خیلی خوش می گذرد. نگران نباشید. مگی آنقدر مشغول است که تا حالا نتوانسته زنگ بزند.
مارگوت بی صبرانه گفت: گوشی را بده به او.
– نمی‌شود او الان در وان حمام است. و بلافاصله تلفن را قطع کرد…
دکتر اهلرز گفت: مارگوت! ما همین الان می رویم ایسکیا.
هسرش افسرده گفت: اگر تا حالا دیر نشده باشد…زن‌های قبلی دامادمان از ذهنم دور نمی شوند…»
 

این کتاب جمع و جور و خواندنی در ۱۴۰ صفحه و قیمت ۴۵۰۰ تومان انتشار یافته است. پیش از این «مار او کیناوا» و «عکس فوری» از مجموعه «قتل در پنج دقیقه» انتشار یافته بود.
 

۶۰۶۰

دانلود   دانلود


خبرآنلاین
باز بازنشر: پورتال خبری ممتاز نیوز www.momtaznews.com

نظرتان را در مورد مطلب فوق بنویسید. نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.