مدرسه رویایی و یک درام آرام/ بختکی خوشی دور و برم را می‌دزدد!

۰۹ام بهمن ،

به گزارش خبرآنلاین، «مدرسه‌ رؤیایی» با عنوان فرعی توتو – چان دختر کوچکی پشت پنجره، نوشته تتسوکو کورویاناگی با ترجمه سوسن فیروزی روانه بازار کتاب شده است. این کتاب جذاب از خاطرات کودکی در‌باره‌ یک مدرسه‌ ایده‌آل در توکیو، در دوران جنگ جهانی سخن می‌گوید که آموزش را با تفریح، آزادی و محبت درآمیخته بود. در این مدرسه‌ غیر‌معمول، به عنوان کلاس درس، به جای اتاق،‌ از واگن‌های کهنه‌ قطار استفاده شده بود. مردی فوق‌العاده ـ مؤسس و مدیر مدرسه، سوساکو کوبایاشی ـ که باور جدی به آزادی بیان و عمل داشت، مدرسه را اداره می‌کرد.

او به آموزگارانش پیشنهاد می‌کرد «‌مانع بلندپروازی‌های کودکان نشوید» یا «‌رؤیاهای کودکان از رؤیاهای شما بزرگ‌تر است.»

توتوـ چانِ کتاب، در بزرگ‌سالی، به یکی از معروف‌ترین شخصیت‌های تلویزیونی ژاپن تبدیل شد، تتسوکو کورویاناگی. او که در شش سالگی با برچسب یک کودک مشکل‌دار از اولین مدرسه‌اش اخراج شده بود، موفقیتش را در زندگی،‌ مدیون این مدرسه‌ خارق‌العاده و مدیرش است. مدیری که همواره به او می‌گفت: «‌می‌دانی، تو واقعاً دختر خوبی هستی.» او متقاعد شده بود که هر کودکی (مهم نبود که چه‌قدر مشکل داشته باشد) با طبیعت داخلی (فطرت) خوبی به دنیا می‌آید که فقط به پرورش نیاز دارد. آزادی شخصی که به دانش‌آموزان این مدرسه داده شده بود، نه تنها در ژاپن که در سراسر دنیا،‌ با آموزش جاری آن زمان، بسیار متفاوت بود. اهمیت و موفقیت آشکار این روش، خواننده را ترغیب می‌کند که آموزش دوره‌ ابتدایی خود را دوباره مرور و ارزیابی کند. نکات فوق و تأثیر عمیق این روایت، میلیون‌ها نفر را از سنین مختلف به خود علاقه‌مند کرده است و آن را به یک کتاب پرفروش، با فروش بیش از هفت میلیون نسخه، در ژاپن تبدیل کرد.
 

بنابراین گزارش، این ناشر همچنین کتاب «یک درام آرام» به تازگی منتشر کرده است. این داستان با این جملات آغاز می شود: «وقتی از در وارد شدی چه خوشبختی باورنکردنی در چشم هایت لانه داشت. به آرامی سلام کردی و به من زل زدی. پدرت نامه معرفی را به دستم داد. گفتگوی ما که تمام شد چال گونه هایت را با لبخندی که بابت تشکر بر لب آوردی، به رخم کشیدی.  مثل اینکه از اول می دانستی پذیرفته می شوی.

«یک درام آرام» نوشته معصومه جمالی‌مهر  است که ناشر در معرفی آن آورده است: «بختکی خوشی دور و برم را می‌دزدد. دردی تازه‌، چیزی مجهول زیر پوستم می‌غلطد. آزارم می‌دهد و وادار به رفتنم می‌کند. بی‌صدا، بی‌خداحافظی‌. دلم می‌خواهد خواب در ربودنم درنگ نکند. تنهایی بزرگ زیر بالش ناله می‌کند زمزمه‌اش در گوشم می‌پیچد و اندوهی سرد در رختخوابم نفس می‌زند. چیزی، جایی نامعلوم در بدنم درد می‌کشد، قلبم نیست. سرم نیست، جای عجیبی است، پشت یک چیزی. بعد اشک‌هایم می‌آید روی صورتم. توی دهنم، شوری‌اش بر قلبم می‌نشیند و تنم را سست می‌کند. زمزمه‌ی زیر بالش می‌گوید: «‌شب به خیر!»»
 

۶۰۶۰

دانلود   دانلود


خبرآنلاین
باز بازنشر: پورتال خبری ممتاز نیوز www.momtaznews.com

نظرتان را در مورد مطلب فوق بنویسید. نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.