“مرد اول وام مسکن” خانه‌های گرویی را فروخت

•    اولین کاری که قبل از رفتن به بنگاه انجام دادم این بود که به اتحادیه صنف مشاوران املاک تهران زنگ زدم. نام و نشانی آژانس مسکن «ب» را آوردم و گفتم قصد معامله یک مسکن در این بنگاه را دارم. اتحادیه هم معتبر بودن آژانس املاک «ب» را تأیید کرد.

•    همراه با شوهر و پسرم به آژانس املاک «ب» رفتیم و «ک – ش» هم آمده بود.

•    «ک – ش» در حضور املاکی، شوهرم و پسرم به من  گفت: «خانه مورد معامله در رهن بانک است و بر روی آن سی میلیون تومان وام اخذ شده است.» شاهد دارم که این آقا به من گفت که بر روی این خانه فقط سی میلیون تومان وام اخذ کرده است.

•    «ک – ش» در حالی اظهار کرد که فقط سی میلیون بر روی این خانه وام گرفته که میزان وام بیش از این مبالغ بود. وقتی ماهیت فروشنده برایمان مشخص شد، متوجه شدیم به اندازه ارزش منزل مورد معامله، قبلاً از بانک وام گرفته و خانه را در رهن بانک درآورده است.

•    «ک – ش» در آژانس املاک درخواست کرد تا روز حضور در دفترخانه، ۵ ماه به وی مهلت دهیم تا آنکه در این مدت بتواند خانه را از رهن بانک خارج و بالاخره در محضر به نام بنده بزند.

•    من اعتماد کردم و به این ترتیب ما را دوره کردند و مبایعه‌نامه را امضا کردیم. «ک – ش» و مشاور املاک که در تنظیم مبایعه‌نامه نقش داشتند، ذکر کرده بودند که این منزل در رهن بانک است اما متذکر نشده بودند به چه میزانی …، ما هم امضا کردیم.

•    چندی پس از امضای مبایعه‌نامه از طریق دیگر شکات وی که دیگر با همدیگر آشنا شده و همدرد هستیم، متوجه شگرد «ک – ش» شدم. به شعبه بانکی که خانه مورد معامله در رهن آن قرار داشت، مراجعه کردم. موضوع را با آنها درمیان گذاشتم. بالاخره  نامه‌ای از آن بانک دریافت کردم مبنی بر اینکه «ک – ش» اصلاً حق فروش این ملک را نداشته است.

•    نامه بانک را به دادگاه ارائه کردم اما قاضی قبول نکرد و گفت: «چون در مبایعه‌نامه ذکر شده که این خانه در رهن است، حرفتان به هیچ جا نمی‌رسد.» قاضی به من گفت: «می‌خواستی چشم‌هایت را باز کنی تا سرت کلاه نرود.»

•    تا کنون سه بار شکایت کرده‌ام اما هر سه بار نتیجه‌ای نگرفته‌ام.

•    به اتحادیه املاکی‌ها شکایت بردم. مسئولان ارشد اتحادیه هم گفتند: «هیچ کاری نمی‌توانیم انجام دهیم. ما فقط می‌توانیم ۱۰ روز آژانس مسکن را بخاطر اینکه تخلف کرده است ببندیم.» ارشدهای اتحادیه به دست‌اندرکاران آژانس مسکن «ب» گفتند: «این کاری که شما کردید مثل این است که یک دختر را دو بار شوهر دهند. یعنی خانه یک بار در رهن بانک درآمده و یک بار هم به دیگری فروخته شده است!» یک مسئول اتحادیه از مسکن «ب» پرسید: «چرا این کار را کردید؟» دست اندرکار مسکن «ب» هم پاسخ داد: «حواسم نبود.»

•    حواس‌پرتی مشاور املاک به قیمت از دست رفتن حاصل ۳۰ سال زحمت خودم و شوهرم که ۱۰۰ میلیون تومان پس‌انداز بود تمام شد.
 


MehrNews Rss Feed

نظرتان را در مورد مطلب فوق بنویسید. نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.