هرچند درک و هضم سخنان عارفان برای همه امکانپذیر نیست ولی نصیحت ها و پندهای بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران در عمق جان مردم ایران نفوذ می کرد، چرا که ایشان ناب ترین نکات اخلاقی و عرفانی را با ساده ترین مفاهیم بیان می کردند و هر شخصی با توجه به درک و معرفت خود از آن بهره ها می برد.
کتاب های اخلاقی امام خمینی (ره) برای بسیاری از اهل سلوک و طریق الهی آشناست، کتاب هایی که امام در سنین جوانی نگارش می کرد و مفاهیم بلند اخلاقی را بیان می کرد.
حضرت امام (ره) پس از پیروزی انقلاب اسلامی و در کوران حوادث و توطئه های دشمن، به مسائل اخلاقی و عرفانی توجه می کرد و حتی در سن ۸۴ سالگی طی یک نامه اخلاقی و عرفانی پندها و نصیحت هایی را به فرزند خود، سید احمد یادآور شد و به همه انسان ها اینگونه درس داد که شغل و سن و گرفتاری های انسان نباید عامل بازدارنده تربیت فرزندان شود.
امام در این نامه که در هشتم اردیبهشت سال ۱۳۶۱ برای سید احمد نوشت، نکات و مسائل مهم اخلاقی را با بیانی ساده و جذاب بیان کرد و فصلی جدید برای همه تشنگان معارف الهی ایجاد کرد و در سالگرد عروج این عارف وارسته و مجاهد فی سبیل الله فرازهایی از این نامه را مرور می کنیم.
امام که خود مفسر قرآن بود اینگونه فرزند خود را درباره قرآن سفارش کرد: فرزندم! با قرآن این بزرگ کتاب معرفت آشنا شو اگر چه با قرائت آن، و راهی از آن به سوی محبوب باز کن و تصور نکن که قرائت بدون معرفت اثری ندارد که این وسوسه شیطان است.
حضرت امام از قرآن به عنوان نامه محبوب یاد کرد و نوشت: این کتاب از طرف محبوب است برای تو و برای همه کس، و نامه محبوب، محبوب است اگر چه عاشق و محب مفاد آن را نداند و با این انگیزه حب محبوب که کمال مطلوب است به سراغت آید و شاید دستت گیرد. ما اگر در تمام لحظات عمر به شکرانه این که قرآن کتاب ما است به سجده رویم از عهده برنیامدهایم.
آنگاه امام (ره) دعاها و مناجات ائمه (ع) را رابطه بین حق و خلق دانسته و فرمود: پسرم! دعاها و مناجاتهایی که از ائمه معصومین-علیهم السلام- به ما رسیده است، بزرگ ترین راهنماهای آشنایی با او- جل وعلا- است و والاترین راهگشای عبودیّت و رابطه بین حق و خلق است و مشتمل بر معارف الهی و وسیله انس با او است و ره آورد خاندان وحی است و نمونهای از حال اصحاب قلوب و ارباب سلوک است.
وسوسههای بیخبران تو را از تمسک به آنها، و اگر توانی از انس با آنها، غافل نکند. ما اگر تمام عمر به شکرانه آنکه این وارستگان و واصلان به حق، ائمه ما و راه نمایان تمایند به نیایش برخیزیم از عهده برنخواهیم آمد.
سپس امام خمینی (ره) اینگونه فرزند خود را نصیحت کردند: از وصیتها (ی) من که در آستان مرگ، و نفسهای آخر را میکشم به تو که از نعمت جوانی برخورداری، آن است که معاشران خود و دوستان خویش را از اشخاص وارسته و متعهد و متوجه به معنویات و آنان که به حب دنیا و زخارف آن گرایش ندارند و از مال و منال به اندازه کفایت و حد متعارف پا بیرون نمیگذارند و مجالس و محافلشان آلوده به گناه نیست و از اخلاق کریمه برخوردارند، انتخاب کن که تاثیر معاشرت در دو طرف صلاح و فساد اجتناب ناپذیر است، و سعی کن از مجالسی که انسان را از یاد خدا غافل میکند، پرهیز نمایی که با خو گرفتن به این مجالس ممکن است از انسان سلب توفیق شود، که خود مصیبتی است جبران ناپذیر.
همچنین امام خمینی (ره) با یادآوری مطالبی درباره حب به کمال مطلق و حب وصول به این کمال برای فرزند خود نوشت: ای فرزند عزیزم! که خداوند تو را با ذکر خود مطمئنّ القلب فرماید، نصیحت و وصیّت پدر سرگشته و حیرت زدهات را بشنو و به این در و آن در برای رسیدن به مقام و شهرت و آنچه مورد شهوات نفسانیه است مزن، که به هر چه برسی از نرسیدن به ما فوق او متاثر میشوی و حسرت بالاتر را میبری و ناراحتیهای روحیت افزون میشود. اگر گویی تو خود چرا به خود این نصیحت را نکنی گویم ‘انظر الی ما قال لا الی من قال’ (به گفته بنگر نه به گوینده) این حرف صحیح است، اگر چه از مجنونی یا مفتونی صادر شود.
آنگاه امام (ره) یادآور شدند: پسرم! آنچه مورد نکوهش و سرمایه و اساس شقاوتها و بدبختیها و هلاکتها و راس تمام خطاها و خطیئهها است حب دنیا است که از حب نفس نشات میگیرد. عالم ملک مورد نکوهش نیست بلکه مظهر حق و مقام ربوبیّت او است و مهبط ملائکه الله و مسجد و تربیت گاه انبیا و اولیا- علیهم سلام الله- است و عبادتگاه صُلحا و محلّ جلوه حق بر قلوب شیفتگان محبوب حقیقی، و حب به آن اگر ناشی از حب به خدا باشد و به عنوان جلوه او- جل و علا- باشد، مطلوب و موجب کمال است و اگر ناشی از حب به نفس باشد رأس همه خطیئهها است، پس دنیای مذموم در خود تو است، علاقهها و دلبستگیها به غیر صاحب دل موجب سقوط است.
سپس امام (ره) فرمودند: همه مخالفتها با خدا و ابتلا به معصیتها و جنایتها و خیانتها از حبّ خود است، که حبّ دنیا و زخارف آن و حبّ مقام و جاه و مال و منال از آن نشات میگیرد در عین حال که هیچ دلی به غیر صاحب دل به حسب فطرت بستگی نتواند داشت لکن این حجابهای ظلمانی و نورانی که ما را و همه را از صاحب دل غافل دارد و به گمان و اشتباه خود، غیر صاحب دل را دلدار میداند، ظلمات فوق ظلمات است.
حضرت امام (ره) در جایی دیگر از نامه عرفانی خود به لحظه جدایی انسان از دنیا پرداخته و فرمودند:
و هان! آن خطر که در لحظات آخر جدایی از این عالم و کوچ به سوی جایگاه ابدی است، آن است که آن کس که مبتلا به حبّ نفس است و دنبال آن حبّ دنیا- با ابعاد مختلف آن- است که در حال احتضار و کوچ بعض امور بر انسان ممکن است کشف شود و دریابد که مأمور خداوند او را از محبوب و معشوق او جدا میکند، با دشمنی خدا و غضب و نفرت از او- جلّ و علا- کوچ کند و این عاقبت و پیآمد حبّ نفس و دنیا است و در روایات اشارت به آن شده است.
سپس امام فرمودند: شخصی متعبد و مورد وثوق نقل میکرد که ‘بر بالین محتضری رفتم و او گفت ظلمی را که خدا بر من میکند هیچ کس نکرده، او مرا از این بچههایم که با خون دل پرورش دادم میخواهد جدا کند و من برخاستم و رفتم و او جان داد’ شاید بعض عبارات که نقل کردم اختلاف مختصری با آنچه آن عالم متعبّد گفتند داشته باشد، در هر صورت آنچه گفتم اگر احتمال صحت هم داشته باشد، به قدری مهم است که انسان باید برای چاره آن فکری بکند.
حضرت امام در ادامه فرمودند: ما اگر ساعتی تفکر کنیم در موجودات عالم، که خود نیز از آنهاییم و بیابیم که هیچ موجودی از خود چیزی ندارد و آنچه به او و همه رسیده، الطافی است الهی و موهبتهایی است عاریت، و الطافی که خداوند منّان به ما فرموده چه قبل از آمدن ما به دنیا و چه در حال زیستن از طفولیت تا آخر عمر و چه پس از مرگ به واسطه هدایت کنندگانی که مأمور هدایت ما بودهاند، شاید بارقهای از حبّ او- جلّ و علا- که محجوب از آن هستیم در ما پیدا شود و پوچی و بیمحتوایی خود را دریابیم و راهی به سوی او- جلّ و علا- برای ما باز شود یا لا اقل از کفر جحودی نجات یابیم و انکار معارف الهی و جلوههای رحمانی را برای خود مقامی محسوب نکنیم و به آن افتخار نکنیم که تا ابد محبوس در چاه ویل خود خواهی و خودبینی شویم.
همچنین حضرت امام (ره) در قسمتی دیگر از نامه خود به سید احمد نوشت: و تو ای فرزندم، از جوانی خود استفاده کن و با یاد او- جلّ و علا- و محبّت به او و رجوع به فطرت اللَّه بزیست و عمر را بگذران و این یاد محبوب هیچ منافات با فعالیتهای سیاسی و اجتماعی در خدمت به دین او و بندگان او ندارد بلکه تو را در راه او اعانت میکند، ولی بدان که خدعههای نفس امّاره و شیطان داخلی و خارجی زیاد است و چه بسا انسان را با اسم خدا و اسم خدمت به خلق خدا از خدا بازمیدارد و به سوی خود و آمال خود سوق میدهد.
آنگاه امام با بیان این که مراقبت و محاسبه نفس در تشخیص راه خودخواهی و خداخواهی از جمله منازل سالکان است، فرمودند: خداوند ما و شما را در آن توفیق دهد و چه بسا شیطان باطنی با ما پیران به گونهای و با شما جوانان به گونه دیگری خدعه کند. با ما پیران با سلاح یأس از حضور و یاد حاضر براند که هان از شماها گذشته و شماها اصلاح شدنی نیستید و ایّام جوانی که وقت کشت و درو بود رفت و در ایّام ضعف پیری و کهولت که قدرت اصلاح از دست رفته و ریشه هواها و معاصی در تمام ارکان وجود نفوذ کرده و شاخه دوانده و تو را از لیاقت محضر او- جلّ و علا- انداخته و کار از کار گذشته، چه بهتر که این چند روز آخر عمر از دنیا استفاده هر چه بیشتر کنی.
سپس امام فرمودند: گاه با ما پیران نیز مانند شما جوانان عمل میکند، به شما میگوید شما جوانید و در این فصل جوانی وقت تمتّع و لذّات است، اکنون مطابق شهوات خود رفتار کن، ان شاء اللَّه در اواخر عمر راه توبه و باب رحمت خداوند باز است و خداوند ارحم الرّاحمین است، و هر چه گناهان بزرگتر و بیشتر باشد پشیمانی و رجوع به حق در آخر عمر زیادتر و توجه به خدای تعالی بیشتر و اتّصال به او- جلّ و علا- افزونتر خواهد بود، چه بسیار مردم بودهاند که در جوانی بهرههای جوانی را برده و در ایّام پیری تتمّه عمر را با عبادت و ذکر و دعا و زیارت ائمه- علیهم السلام- و توسّل به شفاعت آنان گذرانده و سعادتمند از دنیا رفتهاند.
امام خمینی (ره) همچنین فرمودند: به ما پیران نیز از این وسوسهها میشود که معلوم نیست به این زودی بمیری، فرصت باقی است، چند روز آخر عمر توبه کن، علاوه باب شفاعت پیامبر- صلی اللَّه علیه و آله- باز است و مولا امیر المؤمنین- علیه السلام- نخواهد گذاشت دوستانش را عذاب کنند و در وقت مردن او را خواهی دید و از تو دستگیری خواهد کرد و از این مقولههای فراوان که به گوش انسان میخواند.
پسرم! اکنون با تو که جوانی صحبت میکنم. باید توجه کنی که برای جوانان توبه آسانتر و اصلاح نفس و تربیت باطن سریعتر میتواند باشد. در پیران هواهای نفسانی و جاه طلبی و مال دوستی و خود بزرگبینی بسیار افزونتر از جوانان است، روح جوانان لطیف است و انعطافپذیر و آن قدر که در پیران حبّ نفس و حبّ دنیا است، در جوانان نیست.
سپس امام به ویژگی های جوانی اشاره کرده و فرمودند: جوان میتواند با آسانی نسبی خود را از شرّ نفس امّاره رها سازد و به معنویات گرایش پیدا کند. در جلسات موعظه و اخلاق آن قدر که جوانان تحت تأثیر واقع میشوند، پیران نمیشوند. جوانان متوجّه باشند و گول وسوسههای نفسانی و شیطانی را نخورند. مرگ به جوانان و پیران به یک گونه نزدیک است. کدام جوان میتواند اطمینان حاصل کند که به پیری میرسد و کدام انسان از حوادث دهر مصون است؟ حوادث روزانه به جوانان نزدیکتر است.
پسرم! فرصت را از دست مده و در جوانی خود را اصلاح کن. پیران نیز باید بدانند که تا در این عالم هستند میتوانند جبران تبهکاریها و معصیتها را بکنند و اگر از این جا منتقل شدند کار از دست آنان خارج است. دل بستن به شفاعت اولیاء- علیهم السلام- و تجرّی در معاصی از خدعههای بزرگ شیطانی است. شما به حالات آنان که دل به شفاعتشان بسته و از خدا بیخبر شده و به معاصی جرأت میکنید بنگرید، نالهها و گریهها و دعاها و سوز و گدازهای آنان را ببینید و عبرت بگیرید.
امام خمینی در قسمتی دیگر از نامه خود به مساله حق الناس اشاره کرده و فرمودند: پسرم! سعی کن که با حق النّاس از این جهان رخت نبندی که کار بسیار مشکل میشود. سر و کار انسان با خدای تعالی که ارحم الراحمین است بسیار سهلتر است تا سر و کار با انسانها. به خداوند تعالی پناه میبرم از گرفتاری خود و تو و مؤمنین در حقوق مردم و سر و کار با انسانهای گرفتار.
حضرت امام در ادامه افزودند: این نه به آن معنی است که در حقوق اللّه و معاصی سهل انگاری کنی، اگر آنچه از ظاهر بعض آیات کریمه استفاده میشود در نظر گرفته شود، مصیبت بسیار افزون میشود و نجات اهل معصیت به وسیله شفاعت، به گذشت مرحلههای طولانی انجام میگیرد.
بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران در این نامه نیز سفارش محرومان را یادآور شده و فرمودند: و از امور مهمی که لازم است وصیت نمایم اعانت نمودن به بندگان خدا، خصوصاً محرومان و مستمندان که در جامعهها مظلوم و بیپناهند، هر چه توان داری در خدمت اینان- که بهترین زاد راه تو است و از بهترین خدمتها به خدای تعالی و اسلام عزیز است- به کار بر و هر چه توانی در خدمت مظلومان و حمایت آنان در مقابل مستکبران و ظالمان کوشش کن.
امام خمینی همچنین در نامه خود ضمن یادآوری مقام مادر، سفارش هایی درباره فرزندان و نزدیکان کرده و به سید احمد فرمودند: آخرین وصیتم به احمد آن است که فرزندان خود را خوب تربیت کند و از کودکی با اسلام عزیز آشنا کند و مادر محترم مهربانشان را مراعات کند و خدمتگزار همه فامیل و همه متعلّقان خود باشد.
فراهنگ**۱۰۰۳**۱۵۸۸
انتهای خبر / خبرگزاری جمهوری اسلامی (ایرنا) / کد خبر ۸۰۱۶۵۰۱۱
ایرنا: خبرگزاری جمهوری اسلامی