معاون وزیر صنعت، معدن و تجارت توضیح می دهد: چرا گرانی ها به وجود آمد

محمد هیراد حاتمی:
موضوع گرانی در روز های اخیر بسیار خبر سازی کرده است به طوری که برخی از افراد رده بالای دولت نیز در کنار دیگر مسئولان به این معضل انتقاد کرده اند. در این میان در برخی موارد مشاهده می شود برخی نهاد ها توپ گرانی را به زمین نهادی دیگر می اندازند و بر این اساس پاسخی موجه برای دلایل گرانی یافت نمی شود. پاسخ به این پرسش که منشاء گرانی چیست سبب شد در یکی از روزهای میانی اردیبهشت میزبان محمدعلی ضیغمی، معاون توسعه بازرگانی وزارت صنعت، معدن و تجارت در کافه خبر باشیم. او به عنوان معاونتی که متولی بازار در وزارت صنعت، معدن و تجارت را بر عهده دارد برای ما توضیح داد که ریشه گرانی های اخیر چیست. او اعتقاد دارد حجم نقدینگی در کنار افزایش قیمت ارز و همچنین سیاست های پولی گرانی های اخیر را به وجود آورده است. متن کامل این گفت و گو را در ادامه خواهید خواند:
اتفاقی که اخیرا به وقوع پیوسته و نارضایتی بسیاری از شهروندان را به همراه داشته، موضوع « گرانی » است. حتی معاون اول رییس جمهوری هم به این موضوع اشاره کردند. گفت و گو را با این سوال آغاز کنم که شما به عنوان معاون وزیر صنعت، معدن و تجارت اصلا گرانی ها را قبول دارید؟
بله. افزایش قیمت ها را می پذیرم.
چرا این اتفاق به وقوع پیوست؟
در بحث تغییر قیمت، افزایش قیمت یا گرانی توجه به عوامل موضوع بسیار مهم است. یک استنباط کلی و عمومی مبنی بر این است که قیمت ها هیچ گونه تغییر نباید داشته باشد. هر تغییر قیمتی در این نوع نگاه بیانگر گرانی است. البته جا دارد به این نکته اشاره کنم که دو موضوع « گرانی » و « گران فروشی » باید از همدیگر جدا شود. آن چیزی که وزارت صنعت، معدن و تجارت در حوزه تنظیم بازار به آن وارد می شود دو قید دارد. نخست اینکه معمولا متوجه اولویت های کالاهایی است که نوعا از آنها به عنوان کالا های ضروری و اساسی یاد می شود. یعنی در حوزه تنظیم بازار ابعاد کار، بیشتر کالاهای اساسی است که بخش تامین و توزیع دارد. بر این اساس اگر بخواهیم بازار را تعریف کنیم می گوییم بخش تامین، تولید و خود بازار مصرف است. بخش تولید و تامین در حوزه کالاهای اساسی با قسمت نظارتی درگیر است که در بخش بازرگانی داخلی آن را پیگیری می کنیم. در حلقه سوم که بخش بازار و مصرف است شامل عموم کالاها می شود. یعنی مسائل بازرسی، نظارت و کنترل که رسیدگی به گزارش های مردمی، برخورد با تخلفات و مواردی از این دست است شامل عموم کالا ها می شود و سازمان حمایت مصرف کنندگان و تولید کنندگان وارد می شود.
گرانی و گران فروشی هم قاعدتا به موضوع تنظیم بازار ارتباط پیدا می کند؟
در بخش تنظیم بازار همان گونه که اشاره شد بخش بازرگانی ورود پیدا می کند که این ورود به ویژه در رابطه با کالاهای اساسی است. در بخش تنظیم بازار ماموریت اصلی ما این است که نوسان های مقطعی یا نیاز های فصلی را پیش بینی و پیشگیری کنیم. بر این اساس از نوسان ها و تکانه های قیمتی جلوگیری کنیم. در این فضا به طور معمول تنظیم بازار ورود پیدا می کند. اما یک زمان است که موضوع تغییر قیمت یا به تعبیر فعلی افزایش قیمت، افزایش قیمت یک تا پنج کالا نیست و یک افزایش عمومی قیمت ها در حال اتفاق است. در این شرایط دیگر افزایش قیمت مقطعی نیست و استمرار پیدا می کند. به این « تورم » گفته می شود. بسیاری ممکن است گرانی و تورم را هم معنی بگیرند اما بسیاری هم ممکن است که گرانی را با این تفاوت ریز مشاهده کنند. گرانی مقطعی است اما تورم یک دوره زمانی است که افزایش قیمت استمرار پیدا می کند و نکته دوم هم این است که عمومیت داشته باشد.
عوامل بروز چنین اتفاقی چیست؟
در بحث حوزه گرانفروشی و تنظیم بازار مربوط به کالاهای اساسی ممکن است اتفاقاتی بیافتد. به عنوان مثال ما به ماه مبارک رمضان می رسیم و به صورت طبیعی مصرف مواد پروتئینی مردم افزایش پیدا می کند. ما از چند ماه قبل پیش بینی می کنیم که برای آن افزایش مصرف تامین کافی صورت بگیرد. یا اینکه در ایام پایان سال مصرف میوه و مرکبات، آجیل و خشکبار و مواد پروتئینی افزایش پیدا می کند. این تفاوتی که ایجاد می شود را ما باید تنظیم کنیم که به آن تنظیم بازار گفته می شود. در مواقعی همه چیز تنظیم است اما در بازار یک نفر تمایل دارد کالایی را گران به فروش برساند. اینجا حوزه ورود سازمان حمایت مشخص است. این مواردی که به آن اشاره کردم بیشتر جنس اقتصاد خرد دارد. یعنی ما به بحث هایی مانند تقاضای فصلی، گران فروشی و حوزه کنترل اشاره کردیم. یک سری عوامل هم وجود دارد که به عنوان عوامل اقتصاد کلان شناخته می شود. این عوامل اقتصاد کلان تاثیر گذاری مستقیم در تورم دارند.
این عوامل اقتصاد کلان که در تورم تاثیر گذاشتند شامل چه مورد یا مواردی است؟
از جمله مهم ترین آنها نقدینگی است. یکی از عوامل مهمی که به صورت مستقیم در رشد شاخص های عمومی قیمت ها اثر گذار است و در تمام ادبیات های اقتصادی و مکاتب اقتصادی از آن نام برده شده، نقدینگی است. اینکه درصد آن چه قدر است اختلاف نظر کارشناسان وجود دارد اما اینکه نقدینگی یک عامل مستقیم اثر گذار در تورم است، در آن تردیدی نیست. موضوع دوم که بسیار تعیین کننده است، « ارز » است. ارز با دوشاخه اثر گذار است.
جزئیات این شاخه های تاثیر گذار ارز چیست؟
یکی نرخ ارز و دیگری نوسان های نرخ ارز است. هر دوی این عوامل می تواند در تورم اثر مستقیم بگذارد. اثر آن هم بسیار تعیین کننده است و فقط تاثیر گذار نیست. در این رابطه هم ارزیابی های مختلفی وجود دارد که چند درصد افزایش، موجب چند درصد افزایش می شود. به طور مثال برخی از تحقیقات نشان دهنده این است که به ازای هر ده درصد افزایش نرخ ارز ما سه درصد افزایش در نرخ تورم داشته باشیم.
برگردیم به موضوعی که داشتیم در رابطه با آن صحبت می کردیم. شما به عوامل تاثیر گذار و به وجود آورنده تورم اشاره کردید. به جز نقدینگی و نرخ ارز عامل دیگری هم در بروز این پدیده تاثیر گذار بود؟
علاوه بر نقدینگی و نرخ ارز، موضوع سیاست های پولی و مالی هم تاثیر گذار است. سیاست های پولی و بانک بر نقدینگی تاثیر گذار خواهد بود. به طور مثال سیاست درصد سود بانکی، درصد سود اوراق مشارکت یا نحوه ارائه و ترویج عرضه اوراق مشارکت بر نقدینگی اثر گذار هستند. این موارد به حوزه وزارت اقتصاد و بانک مرکزی تاثیر گذار است. علاوه بر این عوامل اقتصاد کلان دو موضوع فشار هزینه ای و فشار جوانب اقتصادی را هم مطرح می کنند. یکی فشار جانب تقاضا است که بر اساس آن تقاضای مازاد وارد بازار می شود که می تواند افزایش قیمت ها را به دنبال داشته باشد. آن اثری که نقدینگی می گذارد بیشتر از این زاویه است. یعنی نقدینگی می آید و تقاضای مازاد در بازار ایجاد می کند و با بهم زدن تعادل عرضه و تقاضا سبب افزایش قیمت شود. یک طرف هم کاهش جانب عرضه می تواند روی هزینه ها اثر گذار باشد.
شما به تئوری های اقتصادی در رابطه با بروز گرانی و تورم اشاره کردید. سوال من خیلی عام تر است و می خواهم بپرسم چرا گرانی داریم؟ این عواملی که اشاره کردید به چه طریقی وارد اقتصاد ما شده اند که با پدیده گرانی مواجه شدیم؟
در حال حاضر با دو پدیده مواجه هستیم. نخست گرانی و تورم و دیگری پدیده گران فروشی است. هر دو پدیده در سطح بازار وجود دارد. اینکه کدام غلبه دارد و بیشتر است، نسبت به کالاهای متفاوت مختلف است اما هیچ وقت نمی توانیم این موضوع را کتمان کنیم که ما به دلیل افزایش قیمت هزینه های تولید، یک تغییری در سطح قیمت کالاهای تولیدی و وارداتی مان داشتیم. بدیهی است این موضوع اثر خودش را در بازار نشان می دهد. این فشار هزینه های تولید چیست؟ به عنوان مثال در این رابطه می توان به نرخ ارز اشاره کرد. ما نرخ ارز رسمی مان حدود ۱۷ درصد افزایش پیدا کرده است. نرخ غیر رسمی هم داریم که بالای ۶۰ درصد افزایش پیدا کرده است. این موضوع هم به طور مستقیم در تامین مواد اولیه وکالاهای واسطه وارداتی ما به طور مستقیم اثر می گذارد و هزینه های تولید را افزایش می دهد و هم سبب افزایش قیمت کالا های وارداتی می شود. یعنی شما نمی توانید انتظار داشته باشید که نرخ ارز با درصد هایی که اشاره کردم افزایش داشته باشد اما کالاها افزایش نداشته باشد. علاوه بر نرخ ارز، افزایش نرخ کالا های وارداتی هم سبب افزایش قیمت ها شده است. شاید برخی گمان کنند وقتی مسئولان این موضوع را مطرح می کنند دنبال فرافکنی هستند اما به واقع اینطور نیست. ما در بسیاری از کالاهای تولیدی مان یا به طور کامل یا درصدی از نیاز مان را باید از خارج تامین کنیم. به طور مثال بالای ۹۰ درصد نیاز برای تولید روغن خوراکی مان وارداتی است. البته باید برای این موضوع متاسفانه گفت. اگر به شاخص قیمت کالاهای وارداتی در سال گذشته نگاه کنیم حدود ۱۵ درصد متوسط قیمت کالاهای خریداری ما افزایش قیمت داشته است. یعنی اگر کالایی را با ۱۰۰ واحد می گرفتیم، سال گذشته با ۱۱۵ واحد آن را تحویل گرفتیم. بدیهی است این موضوع در افزایش هزینه های تولید خودش را نشان می دهد. علاوه بر اینها ما یک سری افزایش های قانونی داریم که می توان به افزایش نرخ دستمزد ها اشاره کرد. هر ساله مجلس متوسط درصد افزایش دستمزد ها را مشخص می کند. علاوه بر این می توان به مالیات بر ارزش افزوده اشاره کرد. بنابراین یکسری افزایش قیمت های قانونی هم داریم که اثر گذار است. جدای از تمامی این موارد موضوعی که در بخش بازار ما دارد به طور مشخص خودنمایی می کند موضوع هزینه های مالی و مسائل بانکی برای بخش تولید است. ما قبل از این اتفاقی که در سیستم بانکی افتاد برای موضوع سرمایه در گردش واحد ها خیلی دچار مشکل نبودیم. واحد های تولیدی می رفتند و سرمایه در گردش خود را تامین می کردند. بعد از فساد مالی به شدت با سختگیری بانک های عامل برای ارائه تسهیلات ریالی و ارزی مواجه هستیم. یعنی اگر پای صحبت تولید کنندگان و تامین کنندگان بنشینیم از این زاویه به شدت دچار مشکل هستند. این موضوع در فرآیند تامین اثر گذار است و فرآیند تامین را کند می کند.
هزینه های مالی تولید کنندگان و تامین کنندگان و هزینه های جا به جایی پول هم برای بخش تولید و تامین افزایش قابل توجهی دارد. حدود ۷ تا ۸ درصد این هزینه ها اثر گذار است. براساس آنچه گفته شد این شرایط روی افزایش قیمت ها اثر گذار خواهد بود. یعنی اصلا ما نه می خواهیم نه می توانیم ادعا کنیم که قیمت ها تغییر پیدا نمی کند. بسیاری از کالا های اساسی با همکاری تولیدکنندگان و تشکل ها صرفا افزایش شان در حد نرخ ارز بوده است.
فشار کاهش عرضه تا چه اندازه در تولید گرانی ها موثر بوده است؟
در بحث فشار کاهش عرضه مشکلاتی را داریم که به ویژه در رابطه با محصولات کشاورزی است. برخی از پیش بینی ها محقق نمی شود و بعضی از آمار و اطلاعات با آنچه اتفاق می افتد، متفاوت است. در رابطه با برخی از کالا ها افزایش قیمت را می توان به این عامل هم ارتباط داد.
در سطح شهر اگر بگردیم اخیرا مشاهده می کنیم وانت هایی در حال توزیع برخی کالاهای مصرفی هستند. این موضوع به نوعی بیانگر احتکار کالاهای مصرفی است که در حال حاضر از انبار ها بیرون کشیده شده و به فروش می رسد. به طور مثال به شخصه وانت هایی که تخم مرغ را عرضه می کنند مشاهده کردم. این اتفاق را چگونه تحلیل می کنید؟
این مشاهده شما را تایید می کنم اما اجازه بدهید که در تحلیل و جمع بندی آن نظر دیگری داشته باشم. تخم مرغ تجارت پذیر نیست و قابلیت ماندگاری ندارد بر این اساس هم احتکار پذیر نیست. در مورد تخم مرغ موضوع دیگری وجود دارد و آنهم در بحث تولید محصولات کشاورزی به آن اشاره کردم. خیلی از زمانی که تخم مرغ مشکل افزایش قیمت داشت نمی گذرد. در حال حاضر قیمت تخم مرغ به قدری کاهش پیدا کرده که تولید کننده دارد ضرر می کند. ما یک امواج سینوسی را در قیمت محصولات کشاورزی مشاهده می کنیم که سبب آسیب تولید کننده و مصرف کننده می شود. برخی از دوستان ما انتظار دارند که حوزه بازار به صورت دفعی و آنی یکسری اقدام هایی را انجام دهد. منطق بازار و بازاریابی و تولید اصلا با این مقوله متفاوت و متضاد است. این نگاه در دهه ۵۰ وجود داشت که کالایی را تولید کنیم و آن را به دوش بگیریم و به دنبال مشتری باشیم. این نگاه چند دهه است منسوخ شده است. منطق بنگاه داری و متولی گری حکم می کند که برای بخش تولید از حمایت و هدایت وارد شویم. یعنی اگر من متولی بخش تولید هستم، قاعدتا باید هم نیاز سنجی کنم و سپس بازاریابی را دستور کار قرار دهم. بر این اساس بیایم و برای بخش تولید برنامه ریزی کنم. متاسفانه تولید کننده ما که در نهایت مظلومیت به ویژه در بخش کشاورزی وجود دارد یک تولید احساسی دارد. یعنی چون دسترسی به آمار، اطلاعات و تحلیل ندارد و از طرف دیگر چون به صورت مشخص هدایت و حمایت نمی شود مشاهده می کند وضعیت سیب زمینی خوب است، می رود و سیب زمینی می کارد. ما به این سندروم سیب زمینی و پیاز می گوییم. در محصولات کشاورزی این سندروم به شدت وجود دارد که بر اساس آن بررسی می شود وضعیت یک محصول در بازار خوب است و به دنبال آن بسیاری می روند و در تولید همان محصول فعالیت می کنند. اعتقاد ما بر این است که باید برآورد تولید و برنامه تولید ارائه شود. این برنامه که تعریف شود در بخش توزیع تکلیف مشخص است. در این شرایط متولی تولید می آید به بخش توزیعی می گوید براساس برآورد مصرفی که داشتی ، به همان میزان محصول تحویل خواهم داد.
موج افزایش قیمت گوجه فرنگی را می توان در این تحلیل شما قرار داد یا خیر؟
بله. همانطور که مشاهده کردیم موج افزایش قیمت گوجه فرنگی به وجود آمد. در حال حاضر اعلام می شود قیمت گوجه فرنگی ۵۰ درصد ارزان شد. در برخی موارد با کاهش یک محصول و بعضی هم با افزایش یک محصول مواجه می شویم و انتظار داریم برای آن بازاریابی صادراتی ایجاد شود. ادبیات بازار صادراتی با این شکل کار متفاوت است. کدام تامین کننده خارجی می آید و در سبدی که نمی داند فردا وجود دارد یا خیر تخم مرغ هایش را بچیند. ما اعتقاد داریم برای تولید باید در سطح بین المللی برنامه ریزی شود. وقتی برای تولید به صورت بین المللی برنامه ریزی شود، بخش تولید داخلی هم موفق عمل خواهد کرد. از آنجا که ما تولید کننده مان را هدایت نمی کنیم، او را به سمت تولید احساسی هدایت می کنیم و بعد هم در یک پروسه احساسی دیگر می خواهیم مشکلات کننده و مصرف کننده را حل کنیم.
شما در تحلیلی که از گرانی ها مطرح کردید به عوامل مختلفی اشاره کردید که یکی از آنها افزایش حجم نقدینگی بود. این افزایش حجم نقدینگی که توسط دولت صورت پذیرفت. آیا نباید به این موضوع که حجم افزایش نقدینگی در تورم و گرانی اثر گذار است توجه می شد؟
از چه طریق حجم نقدینگی افزایش پیدا کرد؟
از طریق هدفمند شدن یارانه ها. این موضوع در روند افزایش حجم نقدینگی و به دنبال آن ایجاد تورم بی اثر بود؟
در این رابطه دو دیدگاه وجود دارد. برخی می گویند تزریق نقدینگی مستقیم است و برخی از کارشناسان هم اعتقاد دارند تزریق نقدینگی نیست و قبل تر ها در جای دیگر به صورت پنهان تزریق می شده است و ما آن را مشاهده نمی کردیم.
به بخش تولید می رفته است؟
خیر. برق، آب و گاز و بوده است. این پولی که قبلا دولت به شکل یارانه ها و به طور غیر مستقیم می داده است در حال حاضر در اختیار مردم قرار گرفته است. در این شرایط شهروند مصرف را کنترل می کند و هم آن قیمت واقعی را پرداخت می کند. بر این اساس برخی هم اعتقاد دارند که نقدینگی حاصل از هدفمند شدن یارانه ها چندان اثر گذار نبوده است.
یک موضوعی که اخیرا مطرح شد و واکنش های بسیاری از شهروندان را به همراه داشت موضوع واردات ۲۴ میلیارد دلاری است که نگرانی های زیادی را ایجاد کرده است. ماجرا از چه قرار است؟
این ۲۴ میلیارد دلار واردات مازادی قرار نیست ایجاد کند. یعنی طبق گزارش تجاری در سنوات قبل از مجموع واردات مان حدود ۲۲ میلیارد دلار مربوط به این اقلام بوده است: مواد اولیه تولید مقاطع فولادی، مواد اولیه پودر های شوینده، مواد اولیه تولید لاستیک، موادپتروشیمی و کاغذ چاپ و تحریر، روغن خام، شکر خام، جو، ذرت، کنجاله، گندم و برنج. این مواردی است که هر سال وارد می شده است. با توجه به مشکلاتی که برای تامین ارز از سال گذشته اتفاق افتاد از دوستان مان در بانک مرکزی خواستیم که مواد اولیه تولید کالاهای اساسی و کالاهای ضروری بخش صنعت را در اولویت بگذارند. یعنی گفتیم به مواد اولیه کالاهای اساسی که مورد نیاز مردم است اولویت بدهند. بنابراین نه رقم، رقم مازادی است و نه مغایر با بخش تولید است. در برخی اظهارات مشاهده کردم که سوء برداشت شده بود که این موضوع به تولید در سال تولید ملی لطمه می زند و مغایر با فرمایش های مقام معظم رهبری است. اتفاقا اگر این موضوع محقق نشود حتما تولید لطمه خواهد دید.
۳۹۳۹

دانلود   دانلود


خبرآنلاین

نظرتان را در مورد مطلب فوق بنویسید. نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.