من،عطا الله مهاجرانی متولد لندن

با کت شلوار سورمه ای با پیراهن سفید تسبیحش را توی جیبش گذاشت و رفت پشت تیریبون مجلس. جلسه استیضاح وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی در دولت اصلاحات بود ، مجلس ششم با اکثریت دوم خردادیها حضور داشتند تا ببینند این مرد میانه قد با موهای سفیدو مشکی چه می خواهد بگوید.

طالله مهاجرانی صدایی صیقل داد و شروع به صحبت کرد انقدر گفت و گفت تا توانست رای اعتماد مجلس را کسب کند. در یکی از جمله های خود گفت :حرف های رهبری برای من فصل الخطاب است.
اوایل زندگی سیاسی اش را در روزنامه حزب الله نوشت:دین ما ملت ما شرف ما و عزت ما همه از اسلام است و اسلام همان وطن ماست.پشت سر آیت الله دستغیب نماز می خواند و نماینده مردم شیراز در مجلس بود.
در کل هنوز وطنش ایران بود.سمت های مختلف داشت،در کابینه هاشمی عضویت داشت و اولین کسی بود که در مقاله خود طرح مذاکره مستقیم با آمریکا را داد،در کل هنوز وطنش در ایران بود.
وقتی هم رفت امید بازگشت داشت و با حمایت از شیخ کروبی می خواست به کابینه بازگردد.
اما این روزها حرفهای جالبی از او به گوش می رسد. وی در وبگاه رسمی خودش مسئله جالبی را مطرح کرده و می خواهد جامعه آزاد مد نظرش را با لندن تطبیق دهد.
(واقعا استادمان سره کلاس تاریخ حرف قشنگی می زد و می گفت همه نوکرها آخرش می روند دامان ارباب از مذهبی و لیربال تا درویش همه جاسوسهای بریتانیا آخر کار کعبه خود را لندن قرار می دهند.)
مهاجرانی با لحنی بسیار جالب می گوید: در مسیر با خودم فکر می کردم، همین روزها بود که در آغاز پنجاه سالگی از ایران خارج شدم. پنجاه سال زندگی در ایران و در شرق، بگذار نیمه دوم عمرت در غرب بگذرد!
وطن همان سرزمینی است که درآنجا احساس آرامش و طمانینه می کنی. به تعبیر امام علی علیه السلام همان سرزمینی که تو را تحمل می کند. دیدم لندن برای من دیگر یک مرحله گذار نیست . سرزمینی است برای زندگی کردن…دیدم لندن را دوست دارم ….

 

در مورد این که فردی در قامت و قواره آقای مهاجرانی که سالها در سمت های بالای حکومتی بوده و ضمن برخورداری از مدارج عمیق فرهنگی اکنون و با دیدن اینترنت پر سرعت و چهار تا ماشین که برای عابر پیاده رعایت حق تقدم می کنند و عابرین برای راکبین دست تکان می دهند و می خندند و مردم درب ها را برای یکدیگر باز نگاه می دارند و صبح به صبح کتابخانه ها کتاب انتخابی را تا درب منزل تحویل می دهند،چنین اموری ایشان را تا آن اندازه بر سر شوق می آورد که لندن را در قامت وطن ،فهم می کند! جای اعتراضی نیست. فضای زندگی هر کس به اندازه نیازهایش است. جایگاه این مطالبات مدنی و حقوق شهروندی در وزارت فرهنگ و ارشاد نیست؟
لندن وطن آقای مهاجرانی است برای اینکه در آنجا راحت است. این حرف هم وجه عاقلانه دارند و هم تبلیغاتی،ایران جایگاهی که در آن رشد کرده و از پول و روغن و گوشت این مملکت استفاده کرده وطنش نیست.واقعا چه کسانی در لباس اصلاح طلب بر ایران حکومت کردند؟سودای بازگشت آنها به قدرت نه تنها اسلام و ایران را بلکه وجود ایران را از بین می برد.منظور از وجود همه هویت و تاریخ آن است.
مهاجرانی ظاهراً فراموش کرده است قبلاً وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی ایران بوده و اگر امروز از نبود رفتارهای فرهنگی هم وطنانش در ایران دل چرکین است باید کمی به عقب بازگردد و ببیند به عنوان متولی فرهنگ برای ایران چه کاری را انجام داده و چه فرهنگی را نهادینه کرده است.

مهاجرانی این روزها رمان نویس قابلی شده و شاید روزی از افراط ها و تفریت هایش برای نسل آینده بنویسد.اما دیگر وطنش ایران نیست.مهر صادره از لندن چه خوش روی ته ریش اسلام معاب این مرد نشسته.
وقتی یک وزیر فرهنگ بگوید لندن وطن من است دیگر چه جای دلخوشی برای رئیس جمهور و دیگر اعضای کابینه ی اصلاح طلب است.حالا مهاجرانی شناسنامه ی دارد که محل تولدش لندن است.
وقتی یک وزیر فرهنگ بگوید لندن وطن من است دیگر چه جای دلخوشی برای رئیس جمهور و دیگر اعضای کابینه ی اصلاح طلب است.
حالا مهاجرانی شناسنامه ی دارد که محل تولدش لندن است.


باشگاه خبرنگاران

تا این لحظه ۱نظر ثبت شده
  1. آزاده نیکویی:

    کاش عطاء.. مهاجرانی اینقدر حیثیت داشت که برای مقدس مآب جلوه دادن حرفهای بیشرمانه ش سخن امام علی (ع) رو بمیان نمیکشید. هرگز مردان خدا از غم نامردمی کشور خودشون رو ترک نکردن و انگ و برچسبی بر اون نزدن حال اونکه مردم ایران چه مشکلی اصلا با این آقا داشتن؟؟؟؟؟ قیاس مع الفارق. زنده باد سخن فردوسی که گفت چو ایران نباشد تن من مباد … به این لحاظ این آقا از دیدگاه یکی مثل من یه مرده بحساب میاد همین و بس

نظرتان را در مورد مطلب فوق بنویسید. نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.