مهر می کارند و آبادانی درو می کنند

خبرگزاری مهر- سرویس سیاسی – طلوع خورشید انقلاب اسلامی بر فراز آسمان دل میلیونها ایرانی در سال ۵۷ ، پایان حکم رانی ریا و ادعا بود و وقتی ادعا از صحنه گردانی درون انسان ها نا امید می شود، میدان برای نقش آفرینی هرچه خوبی است باز می شود. درست همانند روزهای آغازین انقلاب . در آن روزهای زلال همه چیز برای شکل گیری یک عزم ملی فراهم بود .تشکیل«جهاد سازندگی » به فرمان حضرت امام خمینی (ره)و خواسته ملتی که با شکل گیری جمهوری اسلامی ، مسلمان بودن را نه در نشستن و کنج عزلت گرفتن، بلکه در حرکت و تلاش برای آبادانی ویرانه ها می دیدند ،«جهاد»پرچم این عزم ملی را در دست گرفت.

میلاد رسمی جهاد سازندگی

۲۷ خرداد سال ۵۸ شاید آغاز رسمی جهاد سازندگی به فرمان امام راحل باشد اما بذر جهاد در قلبهای مومن مردم انقلابی ایران از سالها پیش پاشیده شده بود و انقلاب خودش نوید به ثمر رسیده این بذر متعالی بود.

پیر جماران در پیام تشکیل بسج سازندگی گفت « ناچاریم که به ملت متوجه بشویم برای سازندگی،برای اینکه ترمیم کنیم این خرابی ها را که در طول مدت حکومت جائر پهلوی در مملکت ما حاصل شده است و بحمدا… ملت ما راجع به سازندگی این مهیا بودن خودشان را اعلام کرده اند.» عزم ملی برای آبادسازی ویرانی ها جهاد بود و مبارزه با نفس و شکستن آنرا می طلبید و هدف سازندگی بود. شاید از همین روی بنیانگذار کبیر انقلاب نام جهاد سازندگی را برای این حرکت عظیم برگزید.

نشاندن بذر مهروزی به دست جهاد سازندگی

جهادگران روحشان آنقدر بزرگ بود که دسته دسته از نازپروردگی شهری دل بکنند و تجربه کنند بیل زدن زمین را برای نشاندن بذر مهروزی و درو کردن دسترنج ابر و باد و مه و خورشید و دستان زحمتکش روستایی هایی که با وجود تلاش خستگی ناپذیرشان در خواب عدالت ، محروم مانده بودند.فرصت اما کوتاه بود چراکه بدخواهان این مرز و بوم فتنه جدیدی در سر می پروراندند تا کمر عزت این مردم را خم کنند. غافل از آنکه این مملکت در سایه همین دشمنی هاست که عزت یافته و مقتدرانه ایستادن را تجربه نموده است .

طلوع سنگر سازان بی سنگر

طعم خوش جهاد سازندگی به مذاق روستائیان و ساکنان مناطق محروم آنقدر شیرین بود که وقتی تیر حسد بر خشاب کینه نشست و قلب اتحاد ملی ایرانیان را نشانه گرفت ، درست آن زمان که شعله های جنگ افروزی جهانخوران دامن صلح جویی ملت ما را نیز آتش زد؛ بخش عظیمی از کسانی که راهی جبهه های دفاع مقدس از کیان اسلام و ایران شدند از دل مظلوم ترین محرومیت های روستایی برخواسته بودند .

دستانشان پینه بیل و کلنگ داشت و حالا آمده بود تا تفنگ را تجربه کنند. غیرت والای اینان از همت جهادگرانی که به آبادانی ویرانی های روستاهایشان شتافته بودند بیشتر اوج می گرفت .اینجا هم فرصتی بود تا پزشک و مهندس در کنار کارگر روستایی و دلاور مردان زاده عشایر در کنار هم در یک خط و یک صف به دور از قراردادهای اجتماعی با یک هدف ایستادگی کنند. جبهه اما به جز رزمنده جهادگر هم می خواست؛ تدارکات هم ، سنگرو جاده هم ، پلساز و تعمیرکار ماشین آلات هم .

در یک کلام اینجا جهاد شاخه شاخه می شد و هر کس یک رشته را در دست می گرفت تا سد مقاومت جانانه در برابر دشمنان قسم خورده ایران زمین مستحکم تر شود .این بار هم سیل جهادگران عاشق راهی شدند تا سنگر بسازند گرچه خودشان جانپناهی نداشتند و گاهی یک متر جاده جنگی بر روی خون چندین جهادگر پرپر شده پا می گرفت تا معبری باشد برای دفاعی مقدس.از همین رو مقتدای عارفمان اینان را «سنگرسازان بی سنگر» لقب داد.

رکن سوم دفاع مقدس برای ایستادنی جاودانه

قرارگاه نوح ، قرارگاه کربلا، قرارگاه نجف و قرارگاه حمزه چهار قرارگاه جهادی بود که در چهار نقطه جبهه های جنگ را از شمال غرب تا جنوب پوشش می داد.طراحی و ساخت پل ۱۴ کیلومتری خیبر در منطقه هور العظیم ظرف مدت ۳ ماه ،جاده سد الشهداء،مهار امواج خروشان بهمن شیر با سدی خاکی ، شاهکارساخت پل بعثت بر روی اروند رود مهار نشدنی و هزاران طرح و حرکت خلاقانه دیگر که شاید هیچکدامشان را نتوان کوچک خواند و همه بزرگ بودند و مهم تا بدانجا که جهاد در کنار ارتش و سپاه رکن سوم جنگ شد و  گردان مهندسی جنگ و جهاد شکل گرفت که به آن پشتیبانی مهندسی جنگ و جهاد می گفتند .سنگرسازان بی سنگر می ساختند و مهیا می کردند و ارتش وسپاه می تاختند و استقامت می ورزیدند.

جهادگران بی آنکه به نام یا چهره شناخته شوند بی ادعا میکوشیدند و اگرچه بی صدا و بی ریا، کارهایی را انجام دادند که در دنیا سر و صدای زیادی بر پا کرد.۳۱۰۰ شهید، ۸۵۰۰ جانباز و ۸۶۶ آزاده و ۸۳ مفقود الاثر به همراه صدها کار فنی و مهندسی در جاده سازی ، سنگر سازی ، ساختن پل و بسیاری کارهای ارزشمند دیگر هدیه سنگرسازان بی سنگر بود که به اسلام ،انقلاب و ایران تقدیم شد.

جان گرفتن جهاد در بسیج سازندگی

با فروکشیدن آتش خصم و پایان دفاع مقدس اما جهادگران هم با کوله باری از تجربیات ارزشمند به دیار خودشان بازگشتند ؛ تجربیاتی که می توانست منشاء خیرات بسیاری برای کشور شود اما جهاد سازندگی رفته رفته داشت به دست فراموشی سپرده میشد و سرانجام در سال ۷۹ با تصویب مجلس شورای اسلامی وزارت جهاد سازندگی و وزارت کشاورزی ادغام شدند و از جهاد جز پیشوندی در نام وزارت جهاد سازندگی باقی نماند.

اما رهبر فرزانه انقلاب که خود در دوران دفاع مقدس لباس رزم پوشیده بود و همپای رزمندگان در جبهه ها حاضر میشد و جهاد سنگر سازان بی سنگر و برکات این جهاد را به نیکی می دانست این بار تجلی دیگری از جهاد را در دل بسیج نشاند و فرمان تشکیل بسیج سازندگی را صادر نمود .

این حرکت زلال همچنان ادامه دارد…

فرمان حضرت آیت الله خامنه ای منشاء تشکیل گروه های جهادی گوناگونی شد که به همت جوانان غیور ایران راه اندازی شد و تداعی گر همان جهادگران اول انقلاب و دوران دفاع مقدس است.اینها هم نیتشان قربه الی الله است و بی وضو قدم بر نمی دارند .پس برای ساختن ، کاشتن و درو کردن اول دلشان را در زلال یقین و ایمانی زیبنده جوانی شان می شویند و سپس مصمم و مقتدر راهی محرومترین نقاط کشور میشوند تا طعم آسایش را به کام پابرهنگانی که به باور پیر جماران مالکان حقیقی انقلابند بچشانند. و این حرکت زلال همچنان ادامه دارد.
 


MehrNews Rss Feed

نظرتان را در مورد مطلب فوق بنویسید. نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.