جام جم آنلاین: کامران قدکچیان را همه با فیلم سینمایی آواز تهران میشناسند. این کارگردان و فیلمنامهنویس که چند دهه حضور در سینمای ایران را پشت سر گذاشته است، در کارنامه کاری خود از فیلم اکشن تا ملودرام دارد.
او این بار با حضور بازیگران شناخته شدهای چون اکبر عبدی و محمدرضا شریفینیا به سینما آمده است.
شریفینیا با این فیلم پس از قلادههای طلا، دوباره به روی پرده سینماهای بازگشته است و اکبر عبدی هم مانند همیشه نقشی متفاوت را بازی میکند.
پس کوچههای شمرون که از داستانی اجتماعی برخوردار است، پس از «دخترون شاه پریون» از ویژگیهای واقعگرایانه در ساختار ملودرام برخوردار است.
در این فیلم که کارگردانش آن را یک اثر ساده و شستهرفته قلمداد میکند، بازیگران جوان در کنار پیشکسوتان حضور دارند.
فیلم شما اثر سادهای است، ولی به نظر من انتخاب بازیگران نقطه ضعف فیلم به شمار میآید و این مساله، سادگی را از فیلم میگیرد. انتخاب بازیگران تا چه اندازه به عهده خودتان بود؟
همه انتخابها با مشورت شخص تهیهکننده انجام شد. حالا شما مورد خاصی مدنظرتان است یا کل بازیگران؟
شما در فیلم «دختر شاه پریون» یک بازیگر جوان به سینما معرفی کردید، در «کوچه پسکوچههای شمرون» هم این اتفاق افتاد. اما فکر میکنم متاسفانه بازی آنها چندان در دل سادگی که شما مدنظرتان بوده، جایی ندارد و بیشتر به ظاهر میپردازد.
من همیشه در فیلمهایم با یکی، دو جوان کار کردهام که اتفاقا الان در سینما موفق هم هستند.
مثل چه کسانی؟
از زیبا نادری گرفته تا محمد صادقی. خیلی بچهها بودند که با من کارشان را شروع کردند و الان خیلی هم موفق هستند. من همیشه دوست دارم با جوانها کار کنم، ولی با جوانهای پخته و کار آزموده. کسانی که یا از تئاتر آمدهاند یا تحصیلات آکادمیک بازیگری دارند. در تلهفیلمهایم هم با بازیگران جدید کار کردهام. در مورد بازیگر تازه کار این فیلم باید بگویم که اتفاقا تجربه کار تئاتر دارد و در یک فیلم نقش کوتاهی هم ایفا کرده و تست داده بود. برعکس عقیده شما خیلیها از بازی ایشان خوششان آمده بود. چون بازی ایشان نزدیک به زندگی مردم کوچه و خیابان بود و واقعی بازی میکرد و نخواسته بود بازی کند.
تا چه حد از بازی شاهرخ استخری راضی هستید؟
به نظرم تلاش خودش را کرد، خیلی با هم گفتوگو کردیم و به نظرم بازی خوبی ارائه کرده است.
پس با حضور بازیگران تلویزیون در سینما موافق هستید؟
من اصلا تفاوتی بین سینما و تلویزیون قائل نیستم. تصور میکنم کارگردان اگر حرفهای باشد، چه در سینما و چه در تلویزیون، کار با کیفیتی ارائه میکند، ولی اگر منظورتان بازیگرانی است که از تلویزیون میآیند و میدرخشند، باید بگویم تلویزیون جای کسب تجربه است. بازیگر در تلویزیون تجربه میکند و وقتی پخته شد، وارد سینما میشود. چون مردم از سینما توقع بیشتری دارند و باید بازیگر تجربیات کافی برای ورود به سینما داشته باشند.
با توجه به این که فیلمنامه از قبل آماده بود، چقدر نظر خودتان را در بازنویسی آن اعمال کردید؟
طرح این فیلمنامه در پویافیلم موجود بود، آن را خواندم و خوشم آمد. بعد نشستیم با فیلمنامهنویس براساس سلیقه من دو ، سه ماه روی آن کار کردیم و تبدیل شد به فیلمنامه اصلی فیلم.
منظورتان مثلا چه سلایقی است؟
هر کارگردانی بالاخره سلایق خاص خودش را دارد. اگر این فیلمنامه را به یک کارگردان دیگر بدهید، فیلم دیگری به شما تحویل میدهد. اصولا تفاوت کار کارگردانی بیشتر در همین سلیقه است و ۵۰ درصد کار تکنیک است. من هم با سلیقه خودم، سکانسها، آدمها و پرداخت شخصیتها را عوض کردم.
با تغییراتی که اعمال کردید، ضمن تلاشی که برای نزدیک شدن به فضای عادی زندگی داشتید، تا چه حد خود را موفق میدانید؟ چون فیلم از فضای ملودرام معمول کمی فاصله گرفته است.
قدکچیان: من اصلا تفاوتی بین سینما و تلویزیون قائل نیستم. تصور میکنم کارگردان اگر حرفهای باشد چه در سینما و چه در تلویزیون کار با کیفیتی ارائه میکند
من اصلا قصد نداشتم این فیلم را ملودرام بسازم، هرچند این ظرفیت را داشت که تبدیل به ملودرام شود و آدمهایش قهرمان شوند. من اصلا ملودرام صرف را نمیپسندم. هر فیلمی که کارگردان میسازد، حتی اگر سابقه زیادی هم داشته باشد، باز یک تجربه جدید است. من دوست داشتم این کار هم تجربه جدیدی باشد که اتفاقا خیلی دوستش دارم. برای همین ملودرامش نکردم تا به فیلم هندی نزدیک نشوم و این اتفاقات آگاهانه بود.
ملودرام همیشه مخاطب خاص خودش را دارد و بخشی از فروش آن تضمین شده است. اگر بر این اساس قضاوت کنیم، با تغییراتی که در ساختار فیلم اعمال کردید، دست به ریسک زدید. چون در هر حال مخاطب ملودرام، این فیلم را نمیپسندد.
زمانی که فیلمنامه را مینوشتیم، قصد نکردم که فیلمی بسازم تا نفروشد، اتفاقا میخواستم فیلمی بسازم که بفروشد. به همین دلیل در همه فیلمهایم از اتفاقات جامعه وام میگیرم. مثلا با خودم فکر کردم که الان موقع گفتن چنین داستانی است که بگویم دو جوان که یکدیگر را دوست دارند، به دلیل شرایط ناگواری که پیش رو دارند، از هم جدا میشوند. من فکر کردم این سوژه میتواند سوژه روز باشد و جوانها مخاطبش باشد.
منظورم پذیرفتن خطر فراتر رفتن از ملودرام است. در حالی که ملودرام در جذب مخاطب مطمئنتر عمل میکند.
متاسفانه باید بپذیریم فیلمهای کلیشه زیاد شدهاند. به نظرم فیلم باید با زمانه خودش پیش برود و عقب نماند و حرفهای نویی داشته باشد. شما فیلم «آواز تهران» را ببینید که در مورد ممنوعیت ویدئو بود.
من دقیقا در دوران ممنوعیت ویدئو، آن را ساختم. ولی الان موضوع روز، جوانانی هستند که بیکارند، معتادند، طلاق گرفتهاند و وضعیت اقتصادی به آنها فشار میآورد. سینما در هر زمان موضوع خودش را میطلبد. من فکر میکنم باید با زمانه هم به لحاظ موضوعی پیش برویم و هم تکنیکال. تا کی میخواهیم موضوعات تکراری بگوییم. به نظر م، فراتر از قالبها حرکت کردن، ریسک نیست، وظیفه است.
از آنجا که پس کوچه های شمرون جزو اولین فیلم های تحت تاثیر شرایط اکران است فکر می کنید کدام طرف دعوای حوزه هنری و سازمان سینمایی حق دارد؟
اگر بخواهیم راجع به حق حرف بزنیم، باید از جریان اکران نوروز بررسی کنیم و این کار کارشناسان است. ولی حرف من این است که دعوای شخصی دو نهاد بزرگ و مهم باعث صدمه رسیدن به سینما شده است. همه این اختلافات شخصی است و فقط سینما را دچار مشکل میکند و به هیچ وجه به نفع سینما نیست.
با توجه به اینکه از ابتدای سال، حاشیههای اکران بر فروش فیلمها تاثیر گذاشته است، فکر میکنید در شرایط مناسبی به اکران فیلمتان اقدام کردید؟ بخصوص که فیلم تهیهکننده پسکوچههای شمرون یکی از همین فیلمهایی بود که نوروز امسال از روی پرده پایین آمد.
متاسفانه ناامنی گریبان سینما را گرفته است. هیچ کس نه در تولید فیلم احساس امنیت دارد و نه تکلیفش مشخص است تا فیلمش را اکران کند. این است که بعضیها ریسک میکنند، مبادا که شرایط بدتر از این شود، بعضیها هم فیلمشان را نگه میدارند. ولی اصولا نگه داشتن فیلمی که آماده نمایش میشود، اشتباه است. فیلم باید به روز اکران شود تا توسط مخاطب بموقع دیده شود.
البته باید توجه داشته باشید که فقط پسکوچههای شمرون این شرایط را ندارد، فیلمهای دیگری هم هستند که قربانی شدهاند. ولی تهیهکننده باید جوابگوی این سوال باشد. شاید زمان مناسبتری برای اکران نداشته است. باید از خودشان بپرسید.
زمانی فیلمهایی که آقای فرحبخش تولید میکردند، فروش تضمین شدهای داشت و شما هم کمتر فیلم کمفروش داشتید. فروش کنونی فیلم پسکوچههای شمرون را چطور ارزیابی میکنید؟
اصلا فروش کنونی را متعلق به فیلمم نمیدانم. برای اینکه این فیلم تبلیغات درستی نداشت، بیسرو صدا و بیموقع اکران شد. همه اینها مزید بر علت است و به من آمار درستی نمیدهد که بسنجم نسبت به فیلم قبلیام موفقتر بودهام یا نه. ولی این فیلم را اصولا یکجور دیگری ساختهام و ربطی به فیلمهای دیگرم ندارد. درست است که فیلمی اجتماعی است ولی به لحاظ فرم، تکنیک و موضوعش متفاوت است و فیلمی یکنواخت، لطیف و ساده است و فروش آن باید در اکران واقعی و نرمال سنجیده میشد.
آزاده کریمی سپهر - گروه فرهنگ و هنر
jamejamonline.ir – 22 – RSS Version