آیه ۴۱– ۴۴ سوره ص
و بنده ما ایوب را به یاد آور آنگاه که پروردگارش را ندا داد که شیطان مرا به رنج و عذاب مبتلا کرد (۴۱) [به او گفتیم] با پای خود [به زمین] بکوب اینک این چشمه ساری است سرد و آشامیدنی (۴۲) و [مجددا] کسانش را و نظایر آنها را همراه آنها به او بخشیدیم تا رحمتی از جانب ما و عبرتی برای خردمندان باشد (۴۳) [و به او گفتیم] یک بسته ترکه به دستت برگیر و [همسرت را] با آن بزن و سوگند مشکن ما او را شکیبا یافتیم چه نیکوبندهای به راستی او توبهکار بود (۴۴)
از آنجا که داستان ایوب در میان یهودیان و مسیحیان و به طور کلی در فرهنگ عامهٔ جهان آن روزگار بسیار معروف و متداول بوده، بیان قرآن چنان است که گویی شنونده داستان را می داند و تنها نیاز به روشن کردن بعضی حوادث داستان دارد که در چند آیه کوتاه خداوند بیان فرموده است.
خلاصهٔ داستان ایوب به روایت کتاب مقدس چنین است: ایوب مردی است حکیم و نیکوکار و ثروتمند که ناگاه یک سلسله بلاها و محرومیت ها به فرمان پروردگار بر وی فرود می آید تا شیطان دریابد که ایوب به سبب برخورداری از نعمتها بندهٔ شاکر و ساجد نیست بلکه در بلا و سختی نیز صابر است و پیوسته توکل بر خدا دارد و به هیچ بلایی سر از بندگی او نمی پیچد؛
نخست ده فرزند ایوب در یک طوفان سهمگین هلاک می شوند، آنگاه ثروتش به کلی بر باد می رود و خود نیز به بیماری جانکاه مبتلا می گردد.
عدهای از کسانی که به عیادت او می آیند می گویند خداوند این بلاها را بر ایوب فرستاد تا او را به سبب گناهانش مجازات کند.
اما ایوب می گوید چنین نیست و هر چند نمی داند که سبب نزول این بلاها چیست اما بر آن است که انسان هرگز قادر به درک عظمت خداوند و حکمت کارهای او نیست و انسان مومن باید نشان دهد که توکل او بر خداوند بسته به اتفاقهای عالم خارج نیست.
پس بر بلا صبر می کند و هرگز احساس نمی کند که خداوند او را فراموش کرده است.
باشگاه خبرنگاران
باز نشر: پورتال خبری ممتاز نیوز www.momtaznews.com