۲۷م آذر ،
جام جم آنلاین: در فیلم «تنها دو بار زندگی میکنیم» دیالوگی هست که یکی از شخصیتها میگوید: «عجیب اینه که دیگه از دیدن خیلی چیزها تعجب نمیکنیم.» حالا حکایت ماست که از شنیدن گلایههای تند و تیز پرستویی در جمع دانشجویان تعجب نمیکنیم.
حرفهایش را که میشنویم یاد سکانسهای فیلم آژانس شیشهای میافتیم که حاجکاظم مردم را دور خودش جمع کرده بود تا یک قصه پر غصه را برایشان تعریف کند.
او میگوید: «در حال حاضر بیش از ۲۵فیلمنامه روی میز کاریام است، اما هیچ رغبتی برای بازی در آنها ندارم.» و ما میدانیم که راست میگوید و میتوانیم حدس بزنیم که روی میزش چه متنهای بیدر و پیکری با چه شخصیتهایی و چه روابط مثلثی و ذوزنقهای تلنبار شده است.
حرفهایش را باور میکنیم، چون میدانیم در چند سال قبل چه بر سر فیلمهایش آمده است. او پنج سال پیش فیلم «صدسال به این سالها» را بازی کرد که هنوز تکلیفش نامشخص است.
«نامشخص» واژه خوشبینانهای است که مانع استفاده از واژه «توقیف» میشود. هیچ مسوولی نمیگوید فیلم توقیف شده و اجازه نمایش ندارد، ولی این که چه زمانی رنگ پرده را ببیند معلوم نیست.
فیلم «خرس» هم چنین اوضاع و احوالی دارد. پرویز پرستویی که خودش یکی از سرمایهگذاران و بازیگران فیلم بوده با این فیلم دارد جوایز رنگارنگ جشنوارههای خارجی را تصاحب میکند، اما اجازه ندارد فیلمش را در ایران نمایش بدهد. او در اعتراض به این اقدام همراه با فیلم خرس به جشنوارههای خارجی نمیرود، چون خودش هم نمیداند چرا فیلمش غیرقابلنمایش است.
پرستویی که حاضر شده فیلم را بیشتر از فیلمنامه مصوب ممیزی کند، میگوید: حاضرم مسوولان را بیاورم و فیلمنامه را کنارشان بگذارند تا فیلم ساخته شده را با فیلمنامه مقایسه کنند، حتی ما بخشهایی از فیلم را که طبق فیلمنامه هم بوده حذف کردهایم و صلاح ندانستیم به نمایش درآید، اما نمیدانم چرا وقتی پروانه ساخت فیلم صادر میشود، اجازه نمایش به فیلم داده نمیشود.
روی دیگر سکه فیلم «کتاب قانون» این است که برخلاف «خرس» اجازه اکران داخلی داشت، ولی از نمایش در خارج کشور منع شده بود! همه این تناقضات را بگذارید کنار وضع بیرمق سینمای دو سه سال اخیر تا متوجه شوید که این بازیگر از چه چیزی شکایت میکند.
پرستویی بازیگری نیست که از پذیرش نقشهای دشوار هراسداشته باشد. در کارنامه او آنقدر چهرههای متنوع دیده میشود که باور این که همه این نقشهای را یک نفر بازی کرده باشد دشوار است.
او هم افسر وظیفهشناس و مقتدر «مومیایی ۳» را خوب بازی میکند، هم نابینای سست اراده فیلم «بید مجنون» را. بین شخصیت لمپن فیلم «آدمبرفی» و فرمانده آرمانگرای «آژانس شیشهای» تفاوت از زمین تا آسمان است؛ ولی پرستویی در فاصله چند سال از عهده ایفای هر دو نقش برمیآید.
حالا پس از چند سال در سینمای ما فیلمهایی تولید میشود که انگار هیچکدامشان زمین بازی پرستویی نیست. او با فیلمهای لیلی با من است، شوخی، مومیایی ۳ و مارمولک ثابت کرده که میتواند براحتی لبخند را بر لبان مخاطب بنشاند ولی اگر الان قصد بازی در فیلمی کمدی را داشته باشد باید کدام جای خالی را پر کند؟
مقاومت این هنرمند در برابر پیشنهادهایی که کوتاهتر از جایگاه اوست قابل تحسین است. او میگوید: «اگر تا ۱۰ سال دیگر فیلمی در چارچوب باورهایی که دارم پیشنهاد نشود کار نمیکنم.»
بعد از شنیدن این جملات نمیدانیم برای کدام جنبه از قضیه بیشتر غصه بخوریم؛ برای بازیگری که ناخواسته در اوج دارد خودش را بازنشسته میکند یا برای سینمایی که چرخش بخوبی نمیچرخد و در یک سراشیبی هولناک دست و پا میزند.
احسان رحیمزاده - گروه رادیو و تلویزیون
jamejamonline.ir – 22 – RSS Version
باز نشر: پورتال خبری ممتاز نیوز www.momtaznews.com