پرسه در مه، فیلمی فرمالیستی و شخصیت محور

افکارنیوز: بدون شک یکی از بهترین‌های سینمای ایران در دو سال اخیر، دومین اثر بهرام توکلی «پرسه در مه» است که این روزها در شبکه نمایش خانگی هم توزیع شده است. در پرسه در مه با قهرمانی مستاصل مواجه هستیم که دچار یک بحران فردی شده و به بن بست درونی رسیده است.

امین هنرمند و موسیقیدانی است که تمرکز و تسلط بر ذهن خویش را از دست داده و به یک روانپریشی درونی می‌رسد.

اینجا همان نقطه‌ای است که تجربه نبوغ و جنون، به یگانگی می‌رسد و مرز واقعیت و خیال از هم قابل تشخیص نیست.

این مخدوش‌بودن در درک واقعیت و خیال هم در مضمون و درونمایه اثر و هم در فرم و شیوه روایت داستان تبلور یافته و شمایلی غیر خطی به خود می‌گیرد.

شکستگی زمان و توالی نداشتن سکانس‌ها برگرفته از همین موقعیت است. به عبارت دیگر ساختار فیلم و شیوه روایت قصه تابع ذهنیت شخصیت اصلی داستان است.

او تلاش می‌کند قطعات مختلف زندگی‌اش را در کنار هم به شکل پازل گونه‌ای مرتب کند تا از این ازهم گسیختگی ذهنی و پراکنده به یک ادراک کلی دست یابد.

کارگردان با پس و پیش کردن وقایع هم روایت خطی قصه را می‌شکند و هم به واسطه آن، برخی مفاهیم هستی شناختی و دغدغه‌های فردی خود و قهرمانش را بازنمایی می‌کند.

اساسا پرسه در مه را می‌توان فیلمی فرمالیستی و شخصیت‌محور قرار داد که سویه روایی آن بر وجوه مضمونی‌اش می‌چربد، البته این به معنای فقدان معنا نیست، بلکه تابعیت فرم و منطق روایی فیلم از درونمایه اثر است.

محور تماتیک فیلم نیز مبتنی بر تضادها و پارادوکس‌های مفهومی مثل مرگ و زندگی، عشق و نفرت، خلاقیت و استیصال و حتی آغاز و پایان است. اصلا منطق زمانی فیلم فرآیند معکوسی را طی کرده و از پایان به آغاز می‌رسد.

هرچند که نقطه عزیمت قصه به عنوان راه‌حل نهایی برای برون‌رفت از این بحران مورد تاکید قرار می‌گیرد. جایی که همه چیز با عشق آغاز می‌شود.

موقعیت رامین در زندگی نباتی نیز مجالی است تا بر اساس نشانه‌های مبهم به بازسازی و خلق انتزاعی و مجازی دنیای بیرونش دست بزند.

این زندگی نباتی و تجربه کما به نوعی تجربیات انتزاعی قهرمان قصه را در ساحتی واقعی‌تر صورت‌بندی می‌کند و البته ساختار بصری خوب فیلم بر زیبایی آن می‌افزاید.

بدون شک یکی از امتیازات پرسه در مه در نوع تصویربرداری و قاب بندی‌های کارت پستالی حمید خضوعی‌ ابیانه ، فیلمبردار این کار است.

استفاده از رنگ‌های طلایی و آبی که در طراحی لباس و صحنه نیز امتداد می‌یابد تصاویر شاعرانه‌ای از فیلم به نمایش می‌گذارد که وجوه زیباشناختی بالایی دارد.

حضور هنرهای دیگر مثل موسیقی، نقاشی، عکاسی و تئاتر در بستر یک فیلم سینمایی گویی یک ادای احترام به همه هنرهایی است که در آفرینش سینما سهیم هستند.


ممتازنیوز/momtaznews.com

نظرتان را در مورد مطلب فوق بنویسید. نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.