پیر شده‌ای آقای مانوئل

ژوزه مانوئل. مربی بزرگ. مرد دربی‌ها. مرد قهرمانی‌ها. مربی مقتدر. صد البته که سرمربی پرسپولیس را با همین صفت‌ها می‌شناسیم، اما واقعا این صفت‌ها هنوز هم شامل این مربی می‌شود؟

روزی که به پرسپولیس آمد، همه می‌گفتند بارها و بارها الاهلی مصر را قهرمان کرده. در مصر. در آفریقا. سابقه‌اش خوب بود. همه قبولش کردند. به راحتی. گفتند مربی بزرگی است. بزرگ هم بود. کارنامه داشت. کارنامه‌ای درخشان. بهترین گزینه بود. دورنمای خوبی هم داشت. مقتدر نشان می‌داد. نزدیک‌تر که شد، از اقتدارش خبری نبود.

سرمربی پرسپولیس شد. سرمربی کلی ستاره. ۹ ملی‌پوش. کم نیست. ۹ ملی‌پوش. او که هیچ، حتی اگر پروین هم سرمربی می‌شد، از او انتظار قهرمانی وجود داشت. ژوزه اما در طول ۴ هفته ضعیف نشان داد. هفته اول نفت را برد. در آبادان. امیدوارمان کرد. هواداران را خوشحال. امیدوار به آینده تیم. گفتیم یک مربی بزرگ به ایران آمده. به فوتبالمان کمک می‌کند. تیمش خوب بازی نکرد. اما به هر حال برده بود. هفته دوم؛ باخت مقابل فجر سپاسی. ورزشگاه آزادی. ورزشگاه خالی. گفتیم اول راه است. هنوز تیم را نشناخته. ورزشگاه هم خالی بود و هواداری تیم را تشویق نکرد. او هنوز ژوزه بود. ژوزه بزرگ. مربی مقتدر. مرد قهرمانی‌ها. مربی مقتدر.

هفته سوم. تماشاگران هم بودند. ورزشگاه آزادی. حریف؛ تیم تازه صعود کرده به لیگ برتر. گهر لرستان. تیم بی‌ستاره. تیم بی‌پول. نتیجه بازی؛ مساوی. گفتیم هنوز هم می‌شود ژوزه را اول راه دانست. تازه آمده. بازیکنان را نمی‌شناسد. فوتبال ایران را نمی‌شناسد. زمان می‌خواهد. خودش هم می‌گفت. در کنفرانس مطبوعاتی می‌گفت زمان می‌خواهد. همه قبول می‌کردند. اما یک نکته نگرانشان می‌کرد. پرسپولیس نمایش خوبی نداشت.

رسید به هفته چهارم. بازی با صبای قم. باز هم تیم بی‌ستاره. تیم جوان. ورزشگاه آزادی و باز هم سکوهای پر از تماشاگر. چیزی بیش از ۶۰ هزار نفر. اشتباه هافبک‌ها و گل اول درون دروازه پرسپولیس. دوباره اشتباه. این بار اشتباه دفاع. خطای پنالتی و گل دوم هم درون دروازه پرسپولیس. یک باخت دیگر. ۴ بازی و ۴ امتیاز. هنوز هم می‌گوییم اشکال ندارد. مربی خارجی است. فوتبال ایران را نمی‌شناسد. زمان می‌خواهد. خودش هم دوباره گفت. زمان می‌خواهد. همه قبول می‌کنند. اما جای نگرانی هست. پرسپولیس فوتبال خوبی بازی نمی‌کند. مربی‌اش هم دلایل خوبی برای این موضوع ندارد. می‌گوید بازیکنانش ترس از برد دارند. هنوز بار روانی نتایج فصل قبل روی آن‌ها هست. می‌گوید بازیکنان جدید تیمش از تیم‌های کوچک آمده‌اند به یک تیم بزرگ. احساس مسئولیت بیشتری دارند و این باعث می‌شود خوب بازی نکنند.

هرچه می‌گوید، حرف‌هایش شبیه یک مربی بزرگ نیست. لااقل شبیه آن چهره‌ای که در ذهن متصور شده بودیم نیست. اقتدار ندارد. پیر شده. انرژی‌اش کافی نیست. بهانه‌هایی می‌آورد که بهانه‌های مربیان بزرگ نیستند. بهانه‌هایش امیدوارمان نمی‌کند. شاید هم بلد نیست خوب حرف بزند. بازی با کلمات را بلد نیست. هرچه هست، چیزی که فکر می‌کردیم نیست. مانوئل، همان مانوئل الاهلی مصر است. همان مربی بزرگ. همان مرد دربی‌ها. همان مرد قهرمانی‌ها. اما پیر شده.

پیر همان پیر است، حتی اگر شیر باشد.

۴۳ ۴۳

دانلود   دانلود


خبرآنلاین

نظرتان را در مورد مطلب فوق بنویسید. نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.