پیشینه دانشگاه و مدرسه در ایران

تشکیلات آموزش و پرورش در ایران از دوران باستان تا کنون تغییرات و دگرگونی های فراوانی داشته است.دردوران هخامنشیان آموزش بیشتر جنبه مذهبی و حکومتی داشت و به سه نوع تقسیم می شد.نخستین سازمان آموزشی خانواده بود، والدین هر طفل مسئولیت داشتند، فرزندان خود را براساس موازین دین زرتشت تربیت کنند.

پس از آن آموزش در آتشکده ها بود که به تدریج گسترش یافت ودر کنار این آتشکده ها فرهنگستان هایی هم به وجود آمد.

علاوه براین دو نوع آموزش که ویژه همگان بود سازمان های تربیتی و آموزشگاه های درباری بودند که در قلب کاخ ها قرار داشتند و ویژه شاهزادگان و بزرگان بود.

مسئولیت عمده این آموزشگاه ها در پرورش مدیران برای اداره مملکت و تربیت شاهزادگان برای به دست گرفتن حکومت خلاصه می شد و از آموزش علوم و فنون مختلف خبری نبود.

اما در زمان ساسانیان، سازمان های آموزشی گسترش یافت.آنان علوم دنیای متمدن آن زمان چون هندو و یونان را به قلمرو حکومت خود راه دادند، تا این که دانشگاه بزرگی مانند گندی شاپور (جندی شاپور) در قرن سوم میلادی توسط اردشیر تاسیس شد که در آن علوم تجربی و ادبیات مورد آموزش قرار می گرفت.در زمان انوشیروان این دانشگاه توسعه یافته و بیمارستانی برای تدریس علم طب به وجود آمد، این دانشگاه تا قرن سوم هجری دایر بود.با همه این ها نباید فراموش کرد که در دوران قبل از اسلام به ویژه در زمان ساسانیان تعلیم و تربیت و آموزش ویژه طبقه اشراف و مرفه بود و برای همگان امکان دسترسی به آن وجود نداشته است.

پس از اسلام و به خصوص پس از سقوط بنی امیه به دست ایرانیان و روی کار آمدن عباسیان راه برای نفوذ فرهنگ ایرانی در دل فرهنگ اسلامی فراهم شد و مراکز علمی ایران در اواسط قرن دوم هجری اهمیت خود را باز یافتند.اما از آغاز قرن چهارم و در طول قرن پنجم تحولاتی در تشکیلات آموزش و پرورش ایران به وجود آمد و مساجد از شکل ساده خود خارج و در آن ها حوزه های علمیه و اتاق هایی برای سکونت طلبه ها به وجود آمد ، که از همه منظم تر مدارس بود با نام نظامیه که توسط خواجه نظام الملک توسی در سراسر کشور پهناور ایران با برنامه ای خاص و واحد اداره می شد.اما از عصر قاجاریه نظام آموزش و پرورش ایران دچار تحولات اساسی شد و به علت مبادلات سیاسی ایران با کشور های اروپایی مکتب خانه ها و مدارس سنتی جای خود را به مدارس نوین دادند که همه وارداتی و اروپایی بودند.با افتتاح دارالفنون در سال ۱۲۲۸ ه.ش توسط امیر کبیر تحولی بزرگ در ساختار آموزش و پرورش به وجود آمد.طبق دستور ناصر الدین شاه، معلمان دارالفنون موظف بودند در رشته مربوط به خود کتابی بنویسند و یا یک کتاب خارجی را به فارسی ترجمه کنند.این مدرسه تا سال ۱۳۲۰ از وضعیت بسیار خوبی برخوردار بود.بیشترین محصل را به دانشگاه فرستاد ولی در دهه های بعد به تدریج و به دلایل مختلف رو به افول نهاد.فارغ التحصیلان دار الفنون اکثرا به مشاغل وزارت، سفارت، استادی دانشگاه و… رسیدند.

مدرسه

قبل از به وجود آمدن مدارس به شیوه ی اروپایی، مدرسه اطلاق به اماکنی می شد که در آن تحصیل علم دین می کردند و عبارت بود از حیاطی بزرگ با ساختمان هایی یک طبقه و دو طبقه که ضمیمه ی مسجدی بوده یا به صورت مستقل تنها به خاطر مدرسه ی طلاب دین احداث می گردید. اتاق های آن را حجره می گفتند که هر حجره شامل ایوان و یک اتاق و یک پستو یا صندوق خانه بود و در هر حجره یکی تا چند طلبه منزل می کردند. خرج این طلاب، از درآمد موقوفات مدرسه یا از جانب امام و مرجع تقلید وقت تامین می گردید، که از ماهی یک تومان و دوازده قِران تجاوز نمی نمود، مگر آن ها که کمکی هم جهتشان از جانب اقارب و خویشان یا از شهر و آبادی شان می رسید، عده ای هم که مستقلا عهده دار مخارج چند تن از طلاب می شدند.

معلمان این جماعت را هم (مدرس) می گفتند که صبح و عصر، ایشان را در حجره یا شبستان مدرسه فراهم آورده تعلیم می نمود. دروس این طلاب از صرف و نحو فارسی و عربی و فقه و اصول شروع شده، تا به بیان و معانی و حکمت الهی و دیگر مسائل شرعی می رسید که باید فرا می گرفتند و انتهای کارشان در این گونه مدارس و فراغتشان از این علوم زمانی بود که مدرس اکمال معلومات ایشان را تصدیق نموده، مجتهد یا فقیه وقت به تدقیق و تعمیق و آزمایششان آورده ورقه ی اجتهادشان بسپارد و از جانب خود او را در مسائل شرعی و دادن حکم و فرمان و دریافت حقوق الهی مانند خمس و زکوه و سهم ام و رَدِّ مظالم و غیره وکیل کرده نمایندگی بدهد.

 

قاعده آموزش

ابتدای درس مبتدیان با این جملات بود:

(بسم الله الرحمن الرحیم- هوالفتاح العلیم- پس مبارک بُوَد چو فَرّ هُما- اول کارها به نام خدا) و سپس شناخت و مرور حروف الفبا که مکتبدار از روی کتاب نشان داده و خودش خوانده آن ها باید با صدای بلند توسط چوب الف هایی [چیزی از کاغذ چند لا، شبیه فلشی نصفه کار به کار نشان دادن حروف و کلمات می آمد.] که در دست داشتند و روی حروف می گذاشتند تکرار بکنند. پس از آن نوبت شناخت صداها و حرکات حروف و جَزم و مدّ و تشدید و تنوین و کلمه و جمله که باید به همین طریق روز در مکتبخانه و شب در خانه نوشته و خوانده به سینه بسپارند.

فرا گرفتن صداها و حرکات نیز بود که نه تنها دشوارترین کلمات فارسی، بلکه جملات عربی و غیر آن را به راحتی قرائت می نمود.

 حروف ابجد

بعد از آن نوبت به یاد دادن حروف ابجد، که لفظ عرب بود، می رسید و این نیز فوایدی داشت و هر چه جلوتر می رفت از آن بهره ی زیادتری می گرفت، از جمله شناخت و تمیز حروف و کلمات فارسی از عربی و دیگر آشنا شدن با صداهای حروف عربی و سهولتِ فرا گرفتن تجوید و ادا کردن صحیح کلمات قرآن.

قانون تغییرناپذیر

چوب و فلک و کتک و تنبیه از لوازم اولیه و حتمی هر مکتبدار بود که تشخیص داده بود طبع آدمی آسایش طلب و تن پرور آفریده شده که به اراده ی طبیعی اقدام به کارهای تکلیفی نمی کند و معلم هم، هر آینه ملایم و بی آزار باشد به مصادق این بیت: «استاد و معلم چو بود بی آزار، خرسک بازند کودکان در بازار) و به نظر لقمان که ترس برای طفل به منزله ی آب برای درخت است، که هیچ شاگردی بدون آن به منزلت شایسته نمی رسد و از این رو نجنبیده می جنباندندشان و کج نشده راستشان می کردند.

پهلوی دست مکتبدار همیشه دو ترکه وجود داشت، یکی کوتاه برای بچه هایی که پای میز آمده در دسترسش بودند و یکی بلند، جهت آن ها که اجازه ی گریز به خود داده کنار می کشیدند یا مکانشان دورتر قرار گرفته بود. غیر از ریگ های زیر تشک برای لاله های گوش و مدادهای لای انگشتان که ملا قبل از نشستن، بود و نبودشان را دقت می نمود.

همچنین از تکالیف هر شاگرد مکتبی بود که چنان چه خانه اش دارای درخت انار و آلبالو و مثل آن باشد به نوبت ترکه هایی از آن کنده برای مکتبدار بیاورد، چنان چه از وظایف جمله بود که ناهار و شام و دست درد نکندهایی، امثال شیرینی عید، میوه، یخ، بادبزنِ تابستان و پشم و زولبیای ماه رمضان و خاکه ذغال زمستان، علاوه بر کله قند، کاسه نبات، پارچه های پیراهنی، چارقدی، چادرنمازی، چادر سیاه هائی برای ملاباجی و قواره های قبایی، عمامه ای و شال و ردا و نعلین برای ملا مکتبدار که به مناسبت یاد گرفتن هر یک از دروس و از بر شدن هر یک از سوره های قرآن و فرا گرفتن هر یک از باب های گلستان، جهت سپاسگزاری پیشکش ببرد.

 مدارس جدید

در سال ۱۲۹۵ هجری قمری حاج میرزا حسین خانی سپهسالار کاخ بهارستان ( مقر کنونی مجلس ) ومسجد سپهسالار( شهید مطهری ) را ساخت وبرای آموختن زبانهای خارجی مدرسه مشیریه را تاسیس نمود.

در سال ۱۲۹۳ هجری مدرسه ای به خرج دولت با معلمین ایرانی واروپایی در تبریز ایجاد شد. در سال ۱۳۰۰ مدرسه نظامی در اصفهان ودر سال ۱۳۰۲نظیر آن در تهران با معلمین اروپایی وایرانی تاسیس شد.

در اوایل حکومت مظفرالدین شاه در سال ۱۳۱۷ هجری قمری مدرسه ای سیاسی با هدف تربیت کارمندان وزارت خارجه که به ماموریتهای خارجی می روند، در تهران افتتاح شد. این مدرسه بعدها با مدرسه حقیقت یکی شد.

فکر اولیه تاسیس دانشگاه بوسیله بعضی از کسانی که توسط حکومت جهت تحصیل به خارج اعزام شدند. برخی از اینها پس از بازگشت به ایران در دستگاههای اجرایی وتصمیم گیری قدرت داشته ومی توانستند ایده تاسیس دانشگاه رابه جریان اندازند. که پس از انجام مطالعاتی دراین زمینه قانون تاسیس دانشگاه تهیه شد ودر سال ۱۳۱۳ هجری شمسی تاسیس دانشگاه تهران به تصویب نهایی رسید ودر همان سال با ۶ دانشکده که عبارت بودند از دانشکده های معقول ومنقول، علوم طبیعی وریاضی، ادبیات، فلسفه، علوم تربیتی، حقوق، علوم سیاسی و اقتصادی وفنی به وجود آمدند و پیش بینی شده بود که دانشسرای عالی ومدارس صنایع مستظرفه نیز تاسیس شوند. بعدها به تدریج دانشکده معماری در سال ۱۳۱۹، دارو سازی ودندانپزشکی در سال ۱۳۳۵، علوم اداری وبازرگانی در سال ۱۳۴۳ تاسیس شد ودر سال ۱۳۴۳ دانشکده علوم استقلال یافت.

پس از دانشگاه تهران در شهرهای دیگر نیز مراکز دانشگاهی دیگر به وجود آمدند، مانند مدرسه عالی بهداری اصفهان وشیرازدر سال ۱۳۲۵ هجری شمسی، دانشگاه تبریز در سال ۱۳۲۶، مشهد وشیراز ۱۳۳۵ شمسی ودانشگاه اصفهان سال ۱۳۳۷ شمسی.

دانشگاه ملی ایران (شهید بهشتی کنونی ) نیز در سال تحصیلی ۴۰-۱۳۳۹ هجری شمسی با دو دانشکده بانکداری وعلوم اقتصادی دارایی ودانشکده معماری کارخود آغاز نمود. در سال تحصیلی ۴۱-۱۳۴۰ دانشکده پزشکی ودر سال تحصیلی ۴۲-۱۳۴۱ هجری شمسی دانشکده زبانهای خارجی به وجود آمدند که پس از توسعه وایجاد رشته زبان وادبیات فارسی به نام دانشکده” ادبیات وعلوم انسانی” خوانده شد.

دانشگاه صنعتی شریف نیز پس از انجام مقدمات امراز اول مهرماه ۱۳۴۵ هجری شمسی کار خود را آغاز نمود ودر سال ۱۳۵۵ شمسی دارای ۶ دانشکده مهندسی بود که هریک دارای چند رشته تخصصی بودند. این دانشگاه در نخستین سال تاسیس خود، ۴۱۲ دانشجو جهت دانشکده های مختلف از طریق مسابقه پذیرفت.

فرآوری : طاهره رشیدی

نظرتان را در مورد مطلب فوق بنویسید. نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.