چالش های “بحران خودانجام” در بازار ارز

بینا- یک کارشناس بازار سرمایه در یادداشتی به تحلیل شرایط فعلی بازار سرمایه پرداخت با اشاره به ایجاد شرایط “بحران خود انجام” در بازار ارز، گفت: این موضوع به شرایطی اتلاق می شود که بحران مالی به طور مستقیم متأثر از نامناسب بودن شرایط متغیرهای اقتصادی و یا سیاست های گذاری های نادرست دولت نبوده، بلکه ناشی از پیش بینی های بدبینانه سرمایه گذاران است.

به عبارت دیگر، ترس سرمایه گذاران از وقوع بحران، ایجاد بحران را اجتناب ناپذیر می کند که توجیه کننده توقعات اولیه سرمایه گذاران بوده است. سازوکار بحران خود انجام، نشان دهنده نقش توقعات است.

به طور کلی بحران های مالی بنیادین در نتیجه ناتوانی دولت ها در حفظ تعهداتشان و صرف و صلاح دولت ها در حفظ یا تغییر سیاست های اصلی اعلام شده اتفاق می افتد. هنگامی که سرمایه گذاران به این باور برسند که دولتی ناتوان در ایفای تعهدات پولی و مالی خود است، توقعات و تصمیم گیری های سرمایه گذاران مانند توقف خرید اوراق قرضه دولتی، فروختن اوراق منتشره قبلی و یا تبدیل ارز داخلی با ارزهای دیگر هزینه دولت ها برای پای بندی به سیاست های اعلامی را بالا می برد.

هنگامی که هزینه حفظ سیاست ها بسیار بالا باشد و دولت راهکار بهینه را در رهاکردن سیاست های موجود بیابد، بحران در اثر ناتوانی حفظ تعهدات دولت در مقابل بدبینی سرمایه گذاران به وقوع می پیوندد.

بحران خود انجام را چه کسانی به وجود آوردند؟

اگر چه کسری بودجه، تورم بالا و تحریم ها عوامل مؤثر بر بالارفتن نرخ ارز هستند اما با این وجود حتی در این شرایط نیز تراز کشور مثبت بوده و ارز ناشی از فروش نفت و صادرات غیرنفتی (که از مرز ۵۰ میلیارد دلار گذشته است) از ارز مورد نیاز جهت واردات کشور فزونی دارد. در این میان توقعات سرمایه گذاران و دستمایه قرار گرفتن موضوعات سیاست خارجی در حول محور تحریم ها موجب ایجاد “بحرانی خود انجام” در بازار ارزی کشور شده است.

تحریم کنندگان با هدف ضربه زدن به خودباوری و اقتدار ملت ایران در راستای حرکت به سوی اهداف بزرگ خود با شانتاژهای خبری، گسترش شایعات داخلی و بزرگ نمایی اثرات تحریم بر این “بحران خود انجام” دامن زده و ارز را به جای وسیله مبادله به عنوان کالای سرمایه گذاری القا نمودند.

در بهمن ماه گذشته و بالاگرفتن نوسانات ارزی و با هدف هدایت نقدینگی سرگردان، شورای پول و اعتبار تصمیم به بالابردن نرخ سود بانکی نمود که در یک دوره کوتاه مدت توانست التیام بخش باشد ولی تحمیل این نرخ بالا با گردش در چرخه کسب و کار و بالا بردن هزینه پول بنگاه ها، خصوصا هزینه سرمایه در گردش آنها، موجب افزوده شدن هزینه پول به بهای تمام شده تولیدات و عدم بازگشت بدهی های با نرخ پایین تر به سیستم بانکی و به تبع آن محدودیت بانک ها در ارائه تسهیلات شد.

دومینوی تورمی در قیمت‌ها

تحمیل هزینه پول در کنار رشد نرخ ارز و نوسانات نرخ ارز باعث دومینوی تورمی در قیمت ها و فراتر رفتن نرخ تورم نسبت به نرخ سود بازار پول شد. محدودیت فرصت های سرمایه گذاری با بازده متناظر با تورم، توقعات فزاینده از رشد نرخ ارز، سیاست گذاری های غیرمنسجم و تصمیمات متناقض و غیرهمسو با شعار سال و اقتصاد مقاومتی هدایت بخشی از نقدینگی سرگردان به بازار ارز و سکه را باعث شد.

در یک طبقه بندی می توان نیازهای ارزی کشور را به نیاز ارزی واردات (کالای مصرفی، واسطه ای و سرمایه ای)، ارز مسافرت و مهاجرت، نیاز سرمایه گذاری و ارز مورد مصرف قاچاق طبقه بندی نمود.

یک سازوکار شفاف و متصل به تمامی مراحل واردات از ثبت سفارش تا تحویل ارز، واردات کالا و ترخیص از گمرک در قالب یک شبکه متشکل مانند مرکز مبادله ارزی و شبکه بانکی و یا صرافی های مجاز می تواند ارز مورد نیاز واردات را به طور شفاف تأمین نماید.
در کنار مدیریت عرضه ارز جهت واردات، قطعا کنترل حوزه تقاضا و ممنوعیت واردات کالاهای غیرضروری و لوکس همچون خودرو و بازبینی ۱۰اولویت وارداتی ضروری می نماید.
ارز مسافری نیز می تواند در حد محدود با سازوکار شفاف به نحوی که شبکه ای برای رانت ارز ایجاد نکند در ساختاری همچون مرکز مبادله ارزی و از طریق شبکه بانکی تأمین شود تا فشار تقاضای اسکناس جهت مسافرت در بازار مکاره موجب ثبت قیمت های کاذب و خود ساخته نشود.

بازار مکاره به قاچاقچی نیاز ندارد
محدود شدن قاچاقچیان که به گفته مسئولان در حدود سالیانه ۲۰ تا ۳۰ میلیارد دلار مصرف ارز داشته و این فرصت جویان با تحمیل آشوب بر بازار ارز سعی در وادار کردن دولت و بانک مرکزی به تزریق ارز در بازار مکاره جهت تأمین نیاز ارزی خود می نمایند، باید با جدیت توسط تمامی دستگاه های مرتبط دنبال شود.
نیاز سرمایه گذاری توسط مردم در واقع پاسخی به نرخ تورم بالا و نبود فرصت های سرمایه گذاری با بازده متناظر با تورم است. فارغ از بازار ارز و سکه می توان از ۳ بازار مسکن، بازار پول و بازار سرمایه به عنوان گزینه های سرمایه گذاری آحاد مردم و سرمایه گذاران نهادی نام برد.

بازار سرمایه تنها راه نجات
با توجه به اثرات تورمی رشد بازدهی در بازار مسکن و بازار پول و با عنایت به اینکه بازار سرمایه تنها بازار سرمایه گذاری است که رشد و افزایش قیمت ها در آن موجب تورم در بازار یا کالای دیگری  نمی شود، بازار سرمایه می تواند به عنوان یک بازار موازی بی ضرر جهت جذب نقدینگی سرگردان در جهت تأمین مالی بنگاه ها و حرکت سرمایه به سمت تولید واقعی محور قرار گیرد.
با در نظر گرفتن اینکه در حدود ۷۰ درصد از شرکت های حاضر در بستر بازار سرمایه کشور یا صادرکننده هستند و یا نرخ محصولات آنها متناظر با افزایش نرخ ارز افزایش می یابد، در صورت مدیریت ریسک های سیستماتیک بازدهی این بازار می تواند برای سرمایه های هدایت شده مثبت بوده و اثرات جذب این سرمایه ها از نگاه اقتصاد کلان، مثبت و در سطح بنگاه های بورسی بدون شک در جهت ارتقاء کمیت و کیفیت تولید مثمر ثمر باشد.
بازی برد- برد با خصوصی سازی
ادامه عرضه های اصل ۴۴ در بازار سرمایه می تواند مؤید یک فرآیند برد – برد برای کلیت اقتصاد و جبران هزینه فرصت های اقتصادی مردمی باشد که برای جبران تورم به بازار کاذبی همچون بازار ارز و سکه پناه می برند.
به فرموده اخیر مقام معظم رهبری، راز بزرگ پیروزی در همه میدان ها، از خود گذشتگی است و انسان های از خود گذشته و فداکارند که ملت های خود را به اوج شکوه و عظمت می رسانند.
لازم می نمایند تمام مسئولان و دست اندرکاران با خط مشی قرار دادن این رهنمود به جای تعیین مقصر و یا سلب مسئولیت، با از خود گذشتگی و حفظ روحیه همدلی و برادری در مسیر والای سربلندی و پیشرفت روز افزون ملت بزرگ ایران در عبور از گذرگاه تاریخی کنونی یاور هم باشند.
*تیرداد احمدی- کارشناس بازار سرمایه

 

RSS

نظرتان را در مورد مطلب فوق بنویسید. نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.