چـه کسـانی از این بـازار سـکــه و ارز سود می برند؟

عده ای که توانایی تاثیرگذاری بر قیمت ها را دارند، دواصل اساسی را رعایت می کنند و نیز اگر خود بتوانند دست به دو اقدام اساسی می زنند. اصل اولی را که رعایت می کنند این است که در زمانی که قیمت سکه و ارز پایین است تحت هیچ شرایطی اقدام به فروش سکه های خود نکنند…

 

  

اصل دوم اینکه در زمانی که سکه و ارز در اوج نسبی خود به سر می برد تا حد امکان سکه و ارز بفروشند. و اما دو اقدامی که اگر بتوانند به آن مبادرت می ورزند.

آثار روانی افزایش یکباره قیمت سکه و ارز، بربازار سایر کالاها در کشور بر کسی پوشیده نیست. یعنی افزایش یکباره قیمت ها که حداقل در کوتاه مدت ناشی از تغییر ساختار تشکیل دهنده قیمت یک کالا، از قبیل مواد اولیه، نیروی کار، اجاره ماشین آلات و… نیست و تنها ناشی از اثر روانی افزایش قیمت ارز و سکه و ایجاد احساس نااطمینانی از ارزش پول است.

 

 

بازار ارز و سکه معمولا اگر دچار شوک های خاصی مثل بروز جنگ، پذیرش قطعنامه، و شوک های بین المللی نشود، با یک روند صعودی، حول قیمت جهانی نوسان می کند. دامنه این نوسانات به اقتضای شرایط و نیز ورود برخی عوامل سوداگر به بازار بستگی دارد.

 

 

اما سوال اینجاست که در تلاطم بازار سکه و ارز چه کسانی سود و چه کسانی ضرر می کنند؟

 

 

 

 

تقسیم بندی افراد جامعه به گروه های مختلف سوداگری

  

 

به نظر می رسد که در این موضوع، می توان افراد جامعه را از نظر سوداگری به چند بخش تقسیم کرد.

 

 

۱- سرمایه داران کلانی که بخش بزرگی از سرمایه شان را سکه و ارز تشکیل داده و از جریانات بازار کاملا مطلع اند و باهدف کسب سود کلان در این بازار وارد می شوند.

۲- برخی دلالان بازار ارز، برخی صرافان رسمی ارز و برخی طلا فروشان

۳- افرادی که سرمایه کلان ندارند ولی از طریق استقراض از سیستم بانکی با هدف کسب سود وارد بازار سکه و ارز می شوند و تاحد زیادی با پیچ و خم بازار آشنایی دارند.

۴- مردم عادی که از پیچ و خم بازار اطلاعی نداشته و با هدف ذخیره  ارزش دارایی خود، و گاهی با امید کسب سود مبادرت به ورود به بازار سکه و ارز می کنند.

۵- سایر مردم عادی

 

 

 

 

به نظر می رسد گروه اول که توانایی تاثیرگذاری بر قیمت ها را نیز داشته باشند، دواصل اساسی را رعایت می کنند و نیز اگر خود بتوانند دست به دو اقدام اساسی می زنند.

 

 

اصل اولی را که رعایت می کنند این است که در زمانی که قیمت سکه و ارز پایین است تحت هیچ شرایطی اقدام به فروش سکه های خود نکنند. اصل دوم اینکه در زمانی که سکه و ارز در اوج نسبی خود به سر می برد تا حد امکان سکه و ارز بفروشند. و اما دو اقدامی که اگر بتوانند به آن مبادرت می ورزند، یکی اینکه اگر بتوانند در بازار سکه و ارز تشکیل یک کارتل داده و قیمت را تغییر دهند، حتما این کار را می کنند.

 

 

اگر بتوانند قیمت را کاهش دهند، چون از طرفی می دانند که این کاهش قیمت موقتی است، و از طرفی خود دوباره می توانند قیمت را بالا بیاورند، تا حد امکان اقدام به خرید سکه می کنند؛ و سپس قیمت را افزایش داده و به حدی که در ابتدا بود رسانده و یا بالاتر، و سکه های خریداری شده را با قیمت بالا می فروشند و سود میلیاردی می برند.

 

 

البته در مورد گروه سوم قضیه کمی متفاوت می شود و آن این است که این گروه باید بتوانند اقساط وام خود را که احتمالا با عناوین مختلف مثل جعاله، فروش اقساطی، مشارکت و … دریافت کرده اند و حالا سکه و ارز با آن خریده اند، بازپرداخت کنند.

 

 

بنابراین آن ها علاوه براینکه خبره بازار هستند و ممکن است خود بر بازار اثرگذار باشند، ولی در مواقعی که مجبور به پرداخت اقساط خود باشند، سکه ها را با قیمتی که از آن راضی نیستند، می فروشند تا به سیستم بانکی بدقول نشده و اعتبارشان کاهش نیابد. بخشی از خرید و فروش های سکه و ارز در ایامی که مناسب با آن نیست مربوط به این گروه است. بعضا ممکن است موسسات مالی و اعتباری نیز در این معرکه وارد شوند.

 

 

 

 

فریب خوردگان بازار

 

حال سوال این است که چه کسانی مخاطب افراد گروه اول در خرید و فروش اند و چرا وارد این بازار می شوند و نتیجه اش برایشان چه می شود؟ غالبا کسانی در زمانی که سکه ارزان می شود به شدت به دنبال فروش سکه خود هستند که آشنایی با بازر ندارند و فکر می کنند این روند نزولی ادامه یافته و باعث می شود که ارزش دارایی آن ها کم شود. بنابراین اقدام به فروش می کنند.

 

 

اما اگر در چنین روزهایی سری به طلا فروشی ها بزنیم می بینیم که خبره های بازار به هیچ وجه فروشنده نیستند. بنابراین گروهی که فریب بازار را خورده و ابزار دست گروه اول می شوند، گروه چهارم اند. خریداران اصلی سکه گروه چهارم، خبره های بازار، یعنی سه گروه اول اند.

 

 

زمانی هم که قیمت بالا می آید دقیقا عکس همین اتفاق می افتد و نتیجه این چرخه این می شود که مردم عادی که نسبت به نوسانات بازار سریع واکنش نشان می دهند، دارایی شان به سه گروه اول منتقل شود.

 

 

و اما تنها گروهی که از ترکش های این بازار دور نبوده و تلخی های ناشی از این بازار را در قالب تورم با پوست و گوشت خود حس می کنند، گروه پنجم یعنی مردم عادی هستند که یا سرمایه چندانی برای سوداگری دارند و یا به دلایلی وارد بازار سکه و ارز نشده و سرمایه خود را در قالب های دیگر نگه داری می کنند.

 

 

 

 

تحلیل سود و زیان هر گروه

  

 

به نظر می رسد که گروه اول کمترین ضرر را می دهد و سعی می کند که تا حد امکان خود را از نوسانات نامطلوب حفظ کند و همان طور که ذکر شد در نوسانات منطبق با جهت مطلوب خود اقدام به خرید و فروش سکه و ارز کند. گروه دوم و سوم هم چیزی شبیه گروه اول است. ولی احتمال ضرر کردن و یا کمتر سود کردن گروه سوم به خاطر استقراض از سیستم بانکی بیشتر است.

 

 

اما به نظر می رسد که گروه چهارم، فقط به میزان کمی، از تورم در مرور زمان در امان باشند؛ وگرنه تقریبا هیچ سودی عایدشان نمی شود.

 

 

چراکه این گروه تنها در زمانی موفق به خرید سکه می شوند، که سکه در بالاترین قیمت های خود قرار دارد و اگر بعد از مدتی سکه باز هم بالاتر رود قادر نیستند که سکه خود را بفروشند مگر به فرد مشابهی در گروه خود و تنها زمانی می توانند سکه و ارز بفروشند که قیمت در پایین ترین قیمت خود قرار دارد.

 

 

بنابراین این افراد در زمانی که قیمت ها بالاست سکه می خرند و زمانی که قیمت ها پایین است می فروشند و اگر اثر تورم در مرور زمان را در نظر نگیریم، یعنی ضرر خالص.

 

 

شاید بتوان گفت در مجموع، بیشترین ضرر را گروه پنجم (مردم عادی) می کنند که در اثر تورم غیر ساختاری (انتظاری) ایجاد شده، بیشترین بار مالی را تحمل می کنند. همچنین به علت به وجود آمدن تورم انتظاری، مجموع ضررهای اجتماعی حاصله، بسیار بیشتر از مجموع منفعت های عاید شده افراد در سطح جامعه است.

منبع:پایگاه رصد

 

 

 

 


بولتن نیوز | bultannews.com

نظرتان را در مورد مطلب فوق بنویسید. نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.