کاپیتان کشتی دزدیده شده توسط دزدان دریای در کافه خبر:دیگر به دریا نمی روم

مریم صدرالادبایی-زهرا تالانی:بعد از چند روز نیروی دریایی توانست دزدان را دستگیر و کشتی را به سلامت به کشور بازگرداند.فرمانده این کشتی، کاپیتان مختار مرادی بود که در این درگیری تیر خورد اما توانست با مهارتی که داشت خدمه و کشتی را از دست دزدان نجات دهد.او در کافه خبر می گوید: ۱۶ سال است که در کشتی کار می کنم اما دیگر دوست ندارم بعد از این به دریا بازگردم چون با وجود تلاشهایی که کردم از من هیچ قدردانی نشد.

کاپیتان حادثه حمله دزدان دریایی به کشتی چه زمانی اتفاق افتاد؟
ما ۷ فرودین از کشور برزیل به سمت ایران در حال حرکت بودیم که ساعت ۸ صبح قایق دزدان دریای  به سمت کشتی ما حمله ورشدند .البته ما از قبل متوجه این موضوع شده بودیم برای همین به سمت کشتیهای نظامی حرکت می کردیم اما آنها زودتر به ما رسیدند.آنها ۱۲ نفر بودند که سوار کشتی ما شدند و ساعت ۳ بعدازظهرهمان روز کشتی را به سمت سومالی حرکت دادند.

شما هیچ تجهیزاتی برای دفاع نداشتید؟
نه.کشتی ما تجاری بود و تجهیزات نظامی نداشتیم .

چرا نتوانستید به موقع به نیروی دریایی برسید؟
ما یک روز با نیروی نظامی فاصله داشتیم که دزدان به ما رسیدند.

تا سومالی چقدر راه بود؟
۵ روز راه بود.

چطور نیروی دریایی متوجه شد که کشتی توسط دزدان دریایی تصاحب شده است؟
رئیس دزدها خیلی محترمانه با من برخورد می کرد.من به او گفتم که تو دنبال پول هستی و من می توانم به شرکت زنگ بزنم تا کمک کند و او هم اجازه داد که این کار را انجام دهم.من به این بهانه تمام اطلاعات را به شرکت دادم و وفتی نیروی دریایی برای نجات ما آمد کاملا می دانست که دزدان چند نفر هستند ودر کجا قرار دارند.

شما در کشتی چند نفر بودید؟
ما ۲۳ نفر بودیم. ۱۱ نفر ایرانی،۱۰ نفر فیلیپینی،یک نفر هندی و یک نفر اوکراینی.البته چون دزدان به هنیدیها حساس بودند و آنها را می کشتند ما بعدا اعلام کردیم که او بنگلادشی است و او را نجات دادیم.

چرا حساس بودند؟

چون هندی ها در یک درگیری چند نفر از دزدان دریای را کشته بودند و حالا سومالی ها به تلافی هندی ها را می کشتند.


چند روز بعد از اینکه دزدان به کشتی حمله کردند نیروی دریایی به شما رسید؟
بعد از سه روز و نیم نیروی دریایی خودمان رسید.آنها ابتدا درخواست کردند که دزدان تسلیم شوند اما آنها توجهی نکردند و در نتیجه درگیری پیش آمد. این جنگ سه صبح اتفاق افتاد و سه ساعت ادامه داشت.


شما در طول جنگ کجا بودید؟
در جنگ اول ما همه کف پل فرماندهی خوابیده بودیم. بعد از جنگ اول دست و پای ما را بستند.


جنگ بعدی کی اتفاق افتاد؟
جنگ دوم بعدازظهر همان روز حدود ساعت ۳ بعدازظهر بود.کشتی همچنان به سمت سومالی حرکت می کرد اما من هربار که صدای آلارم نیروی دریای را می شنیدم به سرعت دکمه ایست را می زدم و موتور خاموش می شد و کشتی حرکت نمی کرد و به این ترتیب نیروی دریایی سریعتر به ما می رسید.اما بعد از این جنگ دست ما را هم بستند.


جنگ دوم چقدر طول کشید و چه اتفاقی افتاد؟
ساعت ۹ شب هم جنگ دوم تمام شد. همه خسته بودیم و در اتاق رادیو خوابیدیم.


چرا نیروی دریایی وارد کشتی نشدند؟
ما گروگان بودیم و نمی خواستند به ما آسیب برسد.البته چند نفر از افراد نیروی دریایی ایران از روز قبل وارد کشتی شده بودند و پشت کنتور برق کشتی بودند و رئیس دزدان هم می دانست.


در این مدت شما را تهدید نمی کردند؟
با من محترمانه رفتار می شد اما به هرحال احتمال کشتن ما بود.برای همین من از رئیس دزدان خواهش کردم که تیر به قلب ما بزند تا در صورتی که جسد به ایران می رسید شناسایی شویم.یا اینکه قبل از اینکه نیروی دریایی به ما برسد، رئیس دزدان با قایق از کشتی خارج شد اما اعلام کرد اگر ۴۰ دقیقه دیگر برنگشتم فرمانده را بکشید ،وقت گذشته بود اما هنوز نیامده بود، یک نفر می خواست من را بکشد و دونفر از خودشان نگذاشتند تا اینکه کاپیتان برگشت.

گرت محمود محمد،رئیس دزدان دریایی

 

چرا از کشتی خارج شد؟

یک نفر از خدمه ما دچار مشکل شد و به کما رفته بود و قرار شد تا رییس دزدان او را تحویل نیروی دریای دهد و به این دلیل از کشتی خارج شد و به معاونش گفت اگر تا ۴۰ دقیقه بعد برنگشت من را بکشند.
شما اصلا امکان فرار نداشتید؟
حین جنگ دوم آتش سوزی اتفاق افتاد که من به رئیس دزدان گفتم با ادامه آتش سوزی شما نمی توانید به سومالی بروید دست ما را باز کنید تا آتش را خاموش کنیم .به این ترتیب بعد از خاموش کردن آتش همه فرار کردیم، در واقع آتش را دیر خاموش کردیم تاهمه زمان برای فرار داشته باشیم.اما چون دنبال من بودند من را پیدا کردند.در این مدت من یک ساعت هم یک نفر را گروگان گرفتم اما آنها من را پیدا کردند ، با چوب و مشت کتکم زدند و دوباره به اتاق فرماندهی بردند اما خوشبختانه عده زیادی از بچه ها فرار کرده بودند.
اما بعد از جنگ دوم که همه خسته خوابیده بودند، حدود ساعت ۴ صبح یک ندای درونی من را بیدار کرد و گفت الان وقت فرار است.برق قطع شده بود وبرق ضروری هم همه جا را روشن نمی کرد.
بعدا من فهمیدم که همه این موارد به نفع من بوده تا زنده بمانم.خوشبختانه هیچ کس نگهبانی نمی داد و یک نفر هم که آب می خورد ،حواسش به من نبود.به بهانه تشنگی لیوان را برداشتم .در عرض ۲۰ ثانیه از پله ها پایین آمدم و روی عرشه رفتم.


چرا به سمت عرشه رفتید؟
چون پل فرماندهی امن تر بود برای آنها و در عرشه به دنبال من نمی آمدند.روز قبل کفش وکلاه ایمنی را در طبقه سوم دیده بودم ،اماهیچ وقت فکر نمی کردم که من از آن استفاده کنم.در حین فرار آنها را برداشتم و روی عرشه آمدم که تاریکی مطلق بود.من به سرعت به سمت نیروی دریایی که پنهان شده بودند رفتم اما کشتی تاریک بود و آنها من را تشخیص نمی دادند.برای همین از فاصله ۱۰ متری به من شلیک می شد.من پنهان شدم و هرچقدر داد می زدم فایده نداشت.دوباره برگشتم حالادزدان هم بیدار شده بودند و من بین دو طرف گیر کرده بودم و همین زمان تیر خوردم.


دزدان به شما تیر زدند؟
نمیدانم از کجا تیر خوردم اما نیروی دریایی گفت اگر تیر ما بود که زنده نمی ماندی.

وقتی تیر خوردید چه شد؟
توانستم  پیش بچه های خودی بروم .هنوز تیراندازی ادامه داشت تا ۹ صبح که دکتر آمد
شما چند روز در آن وضع در کشتی بودید؟
دو روز و نیم در کشتی بودم بدنم کاملا سیاه شده بود .


بعد از اینکه شما تیر خوردید نیروی دریایی توانست دزدان را دستگیر کند؟
من در آن شرایط همه چیز کشتی و اطلاعات دزدان را به نیروی دریایی توضیح و راه پله ها را نشانشان دادم.آنها هم مرحله به مرحله رفتند.همین موقع دزدان فرار کردند و در دود کش کشتی پنهان شدند.

 

 

 کاپیتان تیرخورده


با این شرایط خدمه کشتی را تهدید نمی کردند؟
بعد از آتش سوزی همه رفته بودند و فقط من ویک آشپز ایرانی و فیلیپینیها بودیم،که با حمله نیروهای خودی آشپز ایرانی هم فرار کرد.


به جز شما،کسی در این درگیریها آسیب ندید؟
در نهایت ۲ نفر فیلیپینی مردند.یک نفر که پنهان شده بود و در اثر خفگی مرد.نفر دوم هم تیر خورد.همان لحظه که این فیلیپینی تیر خورد من کنارش بودم اما همان موقع دزدان من را صدا کردند که بی سیم کارم دارد و من نجات پیدا کردم. جالب است همانی که تیر خورد روز قبل گریه می کرد انگار به او الهام شده بود.

از دزدان کسی هم کشته شد؟
نه .


بالاخره دزدان چگونه دستگیر شدند؟
چون خسته و گرسنه بودند و دیگر چاره ای نداشتند تسلیم شدند.


همان موقع که درگیری اتفاق افتاد عکسهایی هم در  رسانه ها منتشر شد در آن شرایط می دوربین همراه داشت و عکس می گرفت؟

به هرحال با گوشی همراه،عکس گرفتن آسان شده است و البته  بعد از اینکه همه چیز تمام شد،عکسها مخابره شد .


بعد از اینکه تیر خوردید و دو روز و نیم در کشتی بودید برای درمان کجا رفتید؟
دو روز و نیم هم در کشور عمان بودم و بعد به ایران برگشتم.


کاپیتان در این مدت خانواده تان از وضعیت شما خبر داشت؟اصلا چه حس و حالی داشتند و چه روزهای را تجربه کردند؟
رئیس دزدان به من خیلی احترام می گذاشت و اجازه می داد که به خانه زنگ بزنم ،من از روز دوم به منزلم زنگ زدم.جالب اینجا بود که روز اول من به همسرم چیزی راجع به این که کشتی توسط دزدان اشغال شده نگفتم و روز بعد همسرم از رسانه های ایران شنیده بود .و به من گفت که راستش را بگو شما در دست دزدان هستید بعد از آن هم مرتب در تماس بودم حتی وقتی دخترم گریه می کرد رئیس دزدها با دخترم صحبت کرد.من به شرکت هم زنگ می زدم و فارسی صحبت می کردم اما بعد از اینکه نیروی دریایی آمد ، دیگر اجازه ندادند فارسی حرف بزنم یا به شرکت زنگ بزنم .برای همین من به خانومم اطلاعات را می دادم و از این طریق اطلاعات را منتقل می کردم .


در کل رفتار آنها با شما خوب بود؟
رفتار آنها با ما خوب بود.اما موقع جنگ شوخی نداشت .یک بار هم من و سه نفر دیگر را در تیر رس نیروهای خودی گذاشت و اجازه خم شدن به من نمی داد و حتی اعلام کرد اگر خم شدم به پایم تیر بزنند این شرایط سخت بود.نیروی دریایی متوجه نمی شد که ما خودی هستیم و او می گفت به نیروی دریایی بگو که اگر تیراندازی کنید افراد خودتان کشته می شود.


الان شما از آنها خبر ندارید؟


فعلا در کشور ما هستند اما نمی دانم محاکمه شدند یا نه .چون هر کشوری قانون خودش را دارد.

 

شما به دیدارشان نرفتید؟

نه.اما امیدوارم ۲۰ سال زندانی شوند و حتی بیشتر.چون آنها خطرناک هستند واگر برگردند دوباره دزد دریایی می شوند.

از بقیه خدمه خبر دارید؟

زیاد نه ،خدمه هندی و اوکراینی و فلیپینی ها که البته از ایران به کشورشان بازگشتند.


چرا کشور سومالی دزد دریایی دارد؟
چون به نظر می رسد  دزدان دریای دیگر داستان شده باشد.
فقر شدید در سومالی وجود دارد و حتی لباسهای ما را هم می خواستند چون لباس هم ندارند.آنها حدود ۳ هزار نفر گارد نظامی بودند که دزد دریایی شدند.همین گروهی که وارد کشتی ما شدند ۳۷ کشتی را در ۱۳ سال دزدیده بودند.

الان که به دریا بازگردید،فکر می کنید نسبت به گذشته چه تفاوتی کرده باشد؟
من دیگر به دریا نمی روم.


چرا؟
به خاطر کم لطفی و بی توجهی که در حق من شد.کارهای من خیلی به نیروی دریایی کمک کرد.من موتور کشتی و سرعت کشتی را کم کردم تا کمک برسد و هربار هم که رئیس دزدان از من می پرسید چرا سرعت کم شده من باید یک بهانه می آوردم .۱۰ بار نزدیک بود بمیرم اما در این شرایط فقط به فکر نجات کشتی و خدمه بودم .اما هیچ قدردانی از من نشد .شاید گفتن این حرف درست نباشد اما من حتی هزینه های درمانم را هم خودم پرداخت کردم.

حتی قدردانی معنوی هم از شما نشد؟
هیچ کاری برای من نشد.نه مادی و نه معنوی.هیچ کس صحبتی از من نکرد و تمام تلاشهای من نادیده گرفته شد.حتی بعد از این اتفاقات از تجربیات من هم استفاده نشد ،به هر حال من می توانستم راهنما و کمک بسیار خوبی برای بقیه کاپیتانان باشم که ان ها هم در معرض خطر هستند .اما باور نمی کنید که اصلا دیگر هیچ سراغی از من گرفته نشد.

۴۵۲۳۲

 

 

 

 

 


 

 

 

دانلود   دانلود


خبرآنلاین

نظرتان را در مورد مطلب فوق بنویسید. نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.