آن قدر تند و سریع صحبت می کند که به زحمت میتوان متوجه حرفهایش شد. او به خاطر مهریه و اتهاماتی مانند تهدید همسرش زندانی است.
آن قدر تند و سریع صحبت می کند که به زحمت میتوان متوجه حرفهایش شد. او به خاطر مهریه و اتهاماتی مانند تهدید همسرش زندانی است. یک دختر ۶ساله به نام پریسا و یک پسر ۱۱ساله به نام پوریا دارد که قهرمان دو و میدانی نونهالان می باشند.
شغلت چیست؟
در شهرستان پیشوا میوه فروشی میکنم.
مستأجری؟
هم مغازه اجارهای است و هم خانه. مغازه را با دومیلیون پیش و ماهی ۴۵۰هزار تومان و خانه را با ۵میلیون تومان پیش و ماهی ۷۰هزار تومان اجاره کردهام.
با همسرت اختلاف داری؟
بله، البته من او را دوست دارم. اما مدتی است که همسرم افسرده شده. مدتی قبل هم بر سر اختلاف پرداخت مهریه به دادگاه رفتیم و به سبب اینکه توانایی پرداخت مهریه را نداشتم به زندان افتادم، البته همان روز که به دادگاه رفتیم در مقابل دادگاه همسرم را تهدید کردم و همین شد که حالا همسرم رضایت نمیدهد تا من آزاد شوم. حالا هم تقاضای اعسار دادهام و امیدوارم که دادگاه با تقاضایم موافقت کند.
به روانپزشک یا مشاور خانواده هم مراجعه کردید؟
فقط پیش مشاور خانواده مستقر در دادگاه رفتیم. اما مشاور گفت باید بروید تهران تا درمان شوید ولی زنم نمی آید. یعنی اصلا قبول نمیکند که افسرده است. البته من هم اگر میخواستم هر چند وقت یک بار برای مداوای همسرم به تهران بیایم دیگر از پس اجاره مغازه و خانه بر نمیآمدم به همین سبب هر دوی ما بی خیال دوا درمان شدیم.
مهریه همسرت چقدر است؟
سال ۷۹ هشتصد هزار تومان بود ولی وقتی مهریهاش را به قیمت روز حساب کردند حدود ۱۸ میلیون تومان شد اما من توانایی پرداخت این مقدار پول را ندارم.
همسرت را دوست داری؟
همه زندگی من، همسرم است ولی نمی دانم چه کار کنم تا او مرا ببخشد. خوب، دعوای زن و شوهری بود، در دعوا هم که خرما خیرات نمیکنند. مقصر بودم، اذیت کردم، او را از خود رنجاندم ولی پشیمانم. میخواهم به دیدنم بیاید. دلم برای او و بچهها تنگ شده، همسرم هم اهل ورزش است، کوهنوردی میرود.
چه مدت است که زندانی هستی؟
دو ماه و چند روز. بلاتکلیفم. باید بیست و هشتم آذر به دادگاه برویم و اگر اعسارم قبول شود، مهریه همسرم را قسط بندی می کنند.
چه آرزویی داری؟
آرزویم این است که بعد از آزادی از پیشوا تا حرم حضرت زینب (ع) در سوریه به حمایت از شیعیان و عشق به امام حسین(ع) و بعد از دماوند تا قله اورست را بدوم و اورست را فتح کنم!
گویا با قهرمان سرمای ایران هم مسابقه دادهای؟
مسابقه که نمی شود گفت، یک بار توچال را همراه پسرم در ۶ساعت و قله دماوند را همراه امپراطور سرمای ایران «مهدی عاشوری» با دویدن در بعضی مسیرها طی پنج ساعت و ۳۰دقیقه فتح کردیم. البته به من هم امپراطور استقامت می گویند. هر سال روز ۱۴خرداد از پیشوا تا حرم امام خمینی (ره) را میدوم. یک بار هم از پیشوا تا نطنز را در حمایت از انرژی هستهای دویدم. یک دفعه هم از پیشوا تا نهاد ریاست جمهوری و همچنین از پیشوا تا ابن بابویه آرامگاه جهان پهلوان تختی دویدم.
شنیدهام از خارج کشور هم پیشنهادهایی برای دویدن داشتهای؟
اگر چه هر چه دویدهام در داخل ایران بوده است اما از کشورهای مختلف پیشنهاد دویدن دریافت کردهام. یک بار یک کانادایی در ایران مرا دید که میدوم، گفت با مسئولان ورزش کانادا صحبت میکند و ۳۰۰میلیون دلار هم به من میدهد تا از کانادا تا قله اورست را با پرچم آن کشور در مسیرهای خشکی و قطب شمال بدوم. یک بار هم از کشور امارات پیشنهاد کردند در قبال یک میلیارد تومان پول، من با لباس و پرچم ایران، ده دقیقه بدوم ولی روی سینهام به جای عبارت خلیج فارس، کلمه خلیج عربی را بنویسم که من هیچ وقت حاضر نشدم این کار را قبول کنم زیرا خلیج ما همیشه فارس است و عربها نمیتوانند چنین خوابی ببینند.
باشگاه خبرنگاران
باز نشر: پورتال خبری ممتاز نیوز www.momtaznews.com