گپ و گفتی تئاتری با استاد علی نصیریان

۲۵م آذر ،

داستان نمایش «هفت شب با مهمان ناخوانده در نیویورک»، دربارهٔ پیرمردی است (علی نصیریان) که برای ادای قولی از ایران به آمریکا می‌رود و مهمان ناخوانده نویسنده جوانی (فرهاد آئیش) می‌شود.این نمایش به نویسندگی و کارگردانی فرهاد آئیش که از اواخر آبان روی صحنه است، پیش از این نیز در سال ۱۳۷۳ در تئاتر شهر اجرا شده بود.

به گزارش مجله شبانه باشگاه خبرنگاران، به بهانه اجرای نمایش «هفت شب با مهمان ناخوانده در نیویورک» که استقبال تماشاگران و تائید مدیران وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی را یک‌جا به دنبال داشت، به پشت صحنه سالن اصلی تئاتر شهر رفتیم تا گفت‌وگویی کوتاه با استاد علی نصیریان داشته باشیم.

گفت‌وگو با علی نصیریان را از خاطرات ۱۸ سال پیش آغاز کردیم که اجرای همین نمایش سبب شد تا او دوباره به صحنه تئاتر بازگردد. در ادامه، بحث به مشکلات تاریخی تئاتر ایران، تعریف او از بازیگری، نقش مدیران و مسوولان در پیشرفت این هنر و… کشیده شد که نشان از دغدغه‌ها و البته عشق و علاقه استاد داشت.

علی نصیریان که از نیمه دوم دهه ۲۰ خورشیدی با حضور در تئاترهای دبیرستانی پا روی صحنه نمایش گذاشته است، حدود ۶۵ سال می‌شود که حضوری فعال در این عرصه هنری دارد.

بازی در فیلم‌های ارزشمند سینمایی و سریال‌های فاخر تلویزیونی، بخشی دیگر از کارنامه پر بار هنری نصیریان را شکل داده است که آغاز آن به فیلم «گاو» با کارگردانی داریوش مهرجویی در سال ۱۳۴۸ بازمی‌گردد.

شما ۱۸ سال پیش با همین نمایش «هفت شب با مهمان ناخوانده در نیویورک» به صحنه تئاتر بازگشتید. این کار یک نقطه عطف برای شما به شمار می‌آید و می‌خواهم کمی از حال و هوای آن روزها برایمان بگویید.

سال ۱۳۷۳، من واشنگتن آمریکا بودم که آقای فرهاد آئیش به سراغ من آمد و پیشنهاد کرد نمایشنامه‌ای را براساس شخصیت‌هایی که پیش از آن در فیلم‌ها و نمایش‌هایم بازی کرده بودم، بنویسد. از طرح اولیه نمایشنامه خوشم آمد و وقتی متن را کامل کرد و خواندم، آن را پسندیدم.

آشنایی قبلی با فرهاد آئیش داشتید؟

نه، اما از همان اولین دیدار، برایم جالب بود که با ایشان کار کنم.

ایشان جالب بود یا متن‌شان؟

علاوه بر طرح نمایشنامه که مرا به خود جذب کرد، اشتیاقی در ایشان دیدم که فقط در عاشقان تئاتر وجود دارد که برایم مهم بود. او مثل خود من علاوه بر سابقه بازیگری، کارگردانی را نیز تجربه کرده بود و دستی هم در نوشتن داشت. با علاقه، شوق، پشتکار و جدیت کارش را دنبال می‌کرد که همه اینها به من این اطمینان را داد که می‌توانم با ایشان کار کنم.

سال ۱۳۷۳ این نمایش را علاوه بر ایران، در چند کشور دیگر نیز روی صحنه بردید. آن اجراها برایتان تفاوت داشت یا یکسان بودند؟

ما آن سال ابتدا شش ماه در آمریکا و اروپا روی صحنه رفتیم و پاییز به تهران آمدیم و در تئاترشهر اجرا کردیم. در خارج از کشور، اجراهایی که در شهر دانشگاهی بوستون آمریکا داشتیم و البته آلمان، به نظر من بهتر بود.

از چه نظر؟

به لحاظ سطح سواد و درک تماشاگر از تئاتر، شهرهای شرق آمریکا و آلمان وضع بهتری داشتند.

تماشاگران ایرانی در سال ۱۳۷۳ را چگونه دیدید؟

فوق‌العاده بودند، اصلا وقتی من برای شب اول می‌خواستم روی صحنه تئاتر شهر بیایم، نفسم بند آمده بود.

برای کسی که نیم قرن فعالیت تئاتری پشت سرش بوده، خیلی عجیب است.

من از اواخر دهه ۲۰ خورشیدی روی صحنه بازی کرده‌ام که فکر می‌کنم ۶۴ سالی می‌شود.

منظورم تا امروز نبود. سال ۱۳۷۳ را می‌گویم که بیش از ۵۰ سال سابقه کار داشتید.

بله عجیب بود. تمام عمرم را بازی کرده بودم و آن‌وقت دوباره که می‌خواستم با تماشاگر ایرانی روبه‌رو شوم، می‌ترسیدم. پاییز ۷۳، ۱۵ سالی می‌شد که روی صحنه نرفته بودم و نفس تماشاگر را حس نکرده بودم.

این سوال پیش می‌آید چرا آن همه سال از تئاتر دور بودید؟

بعد از انقلاب و با آغاز جنگ، گروه‌های تئاتری و جمع‌های هنری پراکنده شدند و این در کار وقفه ایجاد کرد. تئاتر بدون گروه معنی ندارد و کار فردی به جایی نمی‌رسد. علاوه بر این، من بعد از انقلاب از اداره فرهنگ و هنر سابق و ارشاد جدید بازنشسته شده و از دیگر همکارانم دور مانده بودم.

توجه کنید که تئاتر فقط سالن و پول نیست، یک حس همکاری، دوستی و هدف مشترک می‌خواهد که تنها در گروه نمایشی معنی پیدا می‌کند.

اما در سینما فعال ماندید؟

بله چون در سینما شرایط کار با تئاتر فرق می‌کرد و می‌کند. در تئاتر باید در میان جمع باشی و نمی‌توان از دور دستی بر آتش داشت؛ اما در سینما برای یک کار دعوت می‌کنند و اگر فیلمنامه را پسندیدید و گروه هنری بویژه کارگردان را هم با تجربه و آگاه دانستید، می‌توانید در آن فیلم بازی کنید. در حالی که تئاتر این‌طوری نیست و نمی‌توان چند نفر را که همدیگر را نمی‌شناسند، با هم جور نیستند و یک هدف ندارند ، دور هم جمع کرد.

در دهه ۶۰ در نمایش‌های تلویزیونی ماندگاری بازی کردید. دربارهٔ آنها بگویید.

آن زمان در تئاترهای تلویزیونی بدون چشمداشت مالی کار می‌کردیم. برای برخی از آنها حدود پنج ماه وقت می‌گذاشتیم و دستمزدی که می‌گرفتیم، تنها برای زمانی بود که در استودیو می‌رفتیم. واقعیتش چون روی صحنه نمی‌رفتم، بازی در تئاترهای تلویزیونی، یک ریسمانی بود که مرا به هنر نمایش همچنان وصل می‌کرد.

علاوه بر شما که سال‌های دهه ۶۰ خورشیدی از تئاتر دور بودید، برخی از هم‌دوره‌ای‌هایتان نیز از صحنه خداحافظی کردند و برخلاف شما دیگر بازنگشتند. حتی سال‌های بعد نیز این اتفاق برای هنرمندان دیگری نیز رخ داده است. به نظرتان چرا این‌طوری است و تئاتر ما از چهرهای شناخته‌شده‌اش غفلت می‌کند؟

مشکلی که با آن روبه‌روییم، فقدان جریان کار تئاتری و نداشتن برنامه‌ریزی است. همکاران دیگر، دوستان و همسن‌ و سال‌های دیگر من هم این مشکل را داشته اند و دارند. به نظر من همان‌طور که جوانان باید بیایند و استعداد خودشان را نشان بدهند، اشخاص مسن را هم باید تشویق کرد که در صحنه بمانند. جوان‌ها و باتجربه‌تر‌ها باید از هم یاد بگیرند. در چنین شرایطی است که هر دو طرف رشد می‌کنند.

منظورتان حضور جوانان و پیشکسوت‌ها در یک کار است یا در فضای کلی تئاتر کشور؟

تئاتر ایران زمانی رشد می‌کند که همه وجوه آن پابه‌پای هم پیش برود. تئاترهای تجربی، پیشرو، دانشجویی، کلاسیک و… همه باید در کنار هم اجرا شود. ما باید شاهد اجرای متن‌های ایرانی و خارجی در کنار هم باشیم. تماشاگر ما باید بداند در هر سالن با چه کاری روبه‌رو خواهد شد. زمانی تئاتر سنگلج به نمایشنامه‌های ایرانی تعلق داشت، در تئاتر شهر متون خارجی روی صحنه می‌رفت و تالار مولوی شاهد تئاترهای تجربی بود. حالا هم باید این‌طور باشد و همه گرایش‌های هنری فرصت بروز پیدا کنند.

اما تاریخ تئاتر ایران نشان داده که ما همیشه گسست‌های هنری داشته‌ایم.

متاسفانه بله؛ چرا باید جوان‌ها پیوندشان با قدیمی‌ها گسسته شود. دوره‌ای نوشین آمد و بعدش جریان تئاتری که بنیان گذاشت، با تجربه‌های بعدی پیوند نخورد. بیست و هشتم مرداد شد و تئاتر سعدی را آتش زدند و رابطه‌ها قطع شد. بعد از انقلاب هم خیلی‌ها از صحنه دور ماندند و جوان‌ترها دوباره از نو آغاز کردند و چه‌بسا تجربه‌هایی را که دیگران داشتند، دوباره از سر گذراندند. این قطع و گسست‌هایی که در جریان تئاتر کشور بارها رخ داده، سبب شده است رشد یکنواخت و مداومی نداشته باشد.

اما خود شما هم که سال‌های ابتدایی دهه ۳۰ جوان بودید، از جریان تئاتری پیش از خود فاصله گرفتید و تحت‌تاثیر شاهین سرکیسیان، راهی نو را گشودید.

بله همین‌طور است و همیشه این اتفاق رخ خواهد داد، این جریانی طبیعی است. اما نباید به این صورت باشد که یک نسل بروند پی کارشان و بعدش جوانان کار را از صفر آغاز کنند. آن اتفاق که سال ۳۲ رخ داد، یک گسست بود، در حالی که گرایش‌های نو باید در کنار جریان اصلی تئاتر به وجود بیاید و آن‌وقت تاثیرشان را بگذارد. ما نباید یک ساختمان را ویران کنیم تا بنایی نو بسازیم، ساختمان تئاتر همیشه و مستمر باید نوسازی و به‌روز شود.

شما علاوه بر بازی، تجربه‌های گرانبهایی در نمایشنامه‌نویسی دارید. با این حال همیشه می‌خوانم و می‌شنوم که برخلاف برخی کارشناسان و استادان، برای نمایشنامه‌ها ارزش ادبی مستقل از اجرا قائل نیستید.

چون تئاتر یعنی بازی روی صحنه. شکی نداشته باشید که تئاتر فقط متن نیست، نمایشنامه بدون اجرا را بایستی روی طاقچه بگذاری. تئاتر خود زندگی است. من در دهه ۳۰ چون نمایشنامه ایرانی کم بود، دست به قلم بردم. هر چه هم نوشتم برای اجرا بود و نه برای چاپ شدن. نمایشنامه، متنی برای مطالعه و خواندن نیست، برای اجراست.

شما سال قبل در نیاوران روی صحنه رفتید و امسال هم نمایش «هفت شب با مهمان ناخوانده در نیویورک» را در تئاتر شهر اجرا کردید. بخش عمده‌ای از تماشاگرانتان در این دو نمایش، جوانانی بوده‌اند که تازه وارد این عرصه شده‌اند. چه حرفی برای گفتن به آنان دارید؟

منظورتان چه حرفی است؟

خب سن بسیاری از آنان حتی نصف تجربه شما در تئاتر نیست و برای همین طبیعی است که می‌خواهند بدانند نگاه شما به این هنر چیست؟

هر چیزی بگویم، تکراری است. اما چون اصرار می‌کنید تنها می‌خواهم بر این تاکید کنم که تئاتر شور دارد و با دلمردگی و سختی نمی‌شود کار کرد. در کار نمایش باید انسان خود را زنده نگه دارد و روی صحنه زندگی کند.

یعنی کاری که نسل شما کرد.

ما روی صحنه تئاتر زندگی کردیم. ما برای تئاتر زندگی کردیم و همه روابط، شرایط و مسائل زندگی‌مان را با آن هماهنگ کردیم.

شما در تمام سال‌های فعالیت تئاتری خود، مدیران زیادی را بر مسند کار دیده‌اید. چه حرفی برای آنان دارید؟

قصد گله‌مندی ندارم، چرا که مشکلات مادی هنرمندان آن‌قدر زیاد است که نمی‌توان در یک گفت‌وگو به همه آنها اشاره کرد. برای همین می‌خواهم بر ضرورت حمایت معنوی مسئولان از هنر تاکید کنم که می‌تواند احساس خوبی را هم به هنرمندان و هم به مخاطبان ارائه کند.

در مدتی که نمایش «هفت شب با مهمان ناخوانده در نیویورک» روی صحنه تئاتر شهر بود، از وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی گرفته تا معاونان ایشان و بسیاری از مدیران هنری کشور به تماشای آن نشستند. از این نظر فکر می‌کنم کار شما رکورددار باشد. این حضور چه کمکی می‌تواند به تئاتر کشور داشته باشد؟

حضور مسئولان سیاسی کشور در سالن‌های تئا‌تر و سینما، چند حسن دارد. اول آن که آنان ارتباطی بی‌واسطه با بخشی از جامعه که دغدغه‌های فرهنگی و هنری دارند، برقرار می‌کنند، دوم این که با مشکلات و کمبودهای این حوزه آشنا می‌شوند و سوم آن که نمایش‌هایی که می‌بینند، بی‌شک در روحیه و منش آنان تاثیر مثبت می‌گذارد.

اجرای امسال «هفت شب با مهمان ناخوانده در نیویورک» از نظر جذب مخاطب هم بسیار موفق بود. مخاطبان تئاتر را به نسبت ۱۸ سال پیش چگونه ارزیابی کردید؟

اشتیاق زیادی به تئاتر داشتند که سبب خوشحالی است. در بین تماشاگران، اشخاص مسنی بودند که می‌آمدند و از جزئیات کارهای دهه ۴۰ من یاد می‌کردند که خودم تعجب می‌کردم. جوانان هم مرا می‌دیدند و تحلیل‌هایی ارائه می‌دادند که نشان​دهنده هوشمندی و سواد بالای آنان است. فکر می‌کنم تئاتر ما از نظر سطح سواد و آگاهی مخاطب در وضع خوبی قرار دارد که باید قدرش را بدانیم.

یکی از شب‌ها، پس از پایان اجرایتان در محوطه بیرونی تئاترشهر دچار اتفاق شدید و دستتان شکست. آیا این یک خاطره تلخ برای شما خواهد بود؟

نه به هیچ‌وجه. اتفاقا اجرای «هفت شب با مهمان ناخوانده در نیویورک» یک تجربه لذتبخش برایم بود که هیچ‌گاه از یاد نخواهم برد.

آیا در آینده نزدیک شاهد هنرنمایی دوباره شما روی صحنه خواهیم بود؟

بعد از مدتی استراحت، تصمیم خواهم گرفت. البته قول می‌دهم تا زمانی که توان دارم، از صحنه پایین نخواهم آمد. انتخاب نمایش‌هایی هم که بازی خواهم کرد، بیشتر براساس متن آن و هنرمندانی است که در تولیدش همکاری دارند. امیدوارم هر سال حداقل در یک کار حضور داشته باشم چون بشدت به تئا‌تر وابسته هستم.

۶۰ سال خاطره با علی نصیریان

شاید در دنیای واقعی هم همین‌طور باشد. اغلب ما از داشتن مهمان ناخوانده خوشحال نمی‌شویم اما گاهی ممکن است از حضور مهمان ناخوانده‌مان خوشحال شویم و او را دوست داشته باشیم.

این اتفاقی است که در نمایش «هفت شب با مهمان ناخوانده در نیویورک» هم رخ می‌دهد. نویسنده جوان نمایش از حضور مهمان ناخوانده (علی نصیریان) در ابتدا احساس رضایت ندارد و بعد کم‌کم با او رابطه دوستانه‌ای پیدا می‌کند.

البته مخاطبان تئاتر برخلاف احساس این نویسنده جوان از همان ابتدای حضور نصیریان روی صحنه تئاتر از دیدنش خوشحال می‌شوند و حضور این مهمان ناخوانده را به فال نیک می‌گیرند، چون او را بازی‌های خوبش را دوست دارند و حالا که پس از ۱۱ سال پا بر صحنه تئاتر گذاشته است این فرصت را مغتنم دانسته و به تماشای بازی این هنرمند پیشکسوت می‌نشینند؛ بازیگری که حدود ۶۰ سال است در این عرصه فعالیت دارد و نسل‌های مختلف بازی‌هایش را در فیلم‌های متعدد دوست داشته و با آنها خاطره دارند. از قاضی شارع «سربداران» گرفته تا حاج یونس «میوه ممنوعه» و «بوی پیراهن یوسف» و….

او در نقش مهمان ناخوانده هم خوش درخشیده است. البته این نمایش که سال‌ها پیش به کارگردانی فرهاد آئیش و با بازی آئیش و علی نصیریان در آمریکا، اروپا و تهران روی صحنه رفته بود، پس از سال‌ها دوباره در سالن چهارسو روی صحنه رفته است. نمایش «هفت شب با مهمان ناخوانده در نیویورک» تنها دو بازیگر دارد؛ علی نصیریان و فرهاد آئیش. آئیش نویسنده جوانی است که در نیویورک زندگی می‌کند. او فردی روشنفکر و سوررئالیست است که به بن‌بست مدرنیته رسیده و در شرف خودکشی است. شخصی از ایران (نصیریان) مهمان او می‌شود، مردی که در اوج سادگی است و این دو، هفت شبانه‌روز با یکدیگر زندگی می‌کنند و….

حضور علی نصیریان در این نمایش به خودی خود برای مخاطبان سینما، تئاتر و تلویزیون جذاب است، اما حضور این بازیگر با دست شکسته روی صحنه بر جذابیت ماجرا هم افزود. این هنرمند پس از چند اجرای اول «هفت شب با مهمان ناخوانده در نیویورک» هنگام خروج از مجموعه تئاتر شهر دچار اتفاق‌ای شد و دستش شکست، اما پس از یکی دو روز استراحت دوباره به صحنه تئاتر بازگشت و به اجرای خود ادامه داد.

البته این نمایش حاشیه جالب دیگری هم داشته است؛ جمعه شب پنجم آبان در اجرای این نمایش اتفاق غیرمنتظره‌ای رخ داد. یکی از تماشاگران نمایش که فرد میانسالی هم بود، در لحظات پایانی اجرای اول از جای خود بلند شد و سالن را ترک کرد. او پس از آن که به سالن بازگشت یکراست روی صحنه رفت، کنار نصیریان ایستاد و احوال او را پرسید. بعد هم به گوشه سن رفت و نشست. نصیریان و آئیش اما نه تنها تمرکزشان به هم نخورد بلکه خیلی راحت به اجرای خود ادامه دادند.

جام جم/


باشگاه خبرنگاران
باز نشر: پورتال خبری ممتاز نیوز www.momtaznews.com

نظرتان را در مورد مطلب فوق بنویسید. نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.